سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۰۰ ق.ظ

ریگ،بدون جن

جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۰۰ ق.ظ

پیش مقدمه/

دروغش رو بنویسم وقت نکردم برای کویر ریگ جن پست بنویسم. راستش اینکه بعدِ شروعِ ترم دومِ دانشگاه و جابجایی روزای کلاسا تا بیام خودمو تطبیق بدم دو سه هفته گذشت. هرچند هنوزم تطبیقم مطابق نشده و نفهمیدم کی اسفند شد اصلا! دروغش اینکه اصلا نمی‌خواستم درباره ریگ جن پست بذارم. راستش اینکه حوصله آپلود عکس نداشتم و چندباری که اومدم پست بذارم اصلا نوشتنم نیومد. امشب دیگه حس کردم یه کم زشت شد. مستقیم و غیر مستقیم، جلو صحنه و پشت صحنه رسوندن که ملت منتظرن. تا الان که علیرغم خستگی شدید از کار روز جمعه‌ای و فوتبال آخر شبی و مصدومیت زانو، نشستم پای سیستم و بدون بک اسپیس می‌نویسم تا هرجا که چشما یاری کرد.(بازم منت بذارم یا کافیه؟) 

صاحب مقدمه/

ریگ جن، در یه جمله ریگ بدون جن بود. نه از جهت اسم و رسم معروفش که خبری از جن و مثلث برمودا و اینا نبود. بل به لحاظ سفرهایی که من و دکتر، دیگه به ساختارشون عادت کرده بودیم. بلد نبودن مسیر. آب و هوای خراب. بی آبی. بی‌خوابی. نخوردن غذا. سرما و صاعقه و بارون بی وقفه. تلاش و جنگ برای بقا! همه اینها رو خط بزنید و جاش بنویسید ماهی کباب،سوسیس و سیب زمینی و چایی آتیشی، آب فراوون، خواب راحت، و حتی فرصت برای بازی گروهی کنار آتیش. در واقع، گروهی که باهاشون رفتیم یه برنامه توریستی/تفریحی برامون تدارک دیده بودن و البته درجه سختی برنامه رو 3 از 5 زده بودن! که ما در پایان برنامه سه روزه گفتیم اگه 3 از 5 این باشه سهم قلعه موران 8 از 5 میشه و دشت لارم که اصلا داخل عدد و درجه نمیگنجه! اما سرتون رو درد نیارم سفر دلچسبی بود. یعنی به قول دکتر، بعد چندتا برنامه و سفر سنگین و پر دردسر، حق ما بود یه برنامه لاکچری داشته باشیم که قسمت‌مون ریگ جن شد. تا تونستیم عکس و فیلم گرفتیم و از تماشای جغرافیای بکر اون منطقه لذت بردیم. با لیدرهای محلی رفیق شدیم و خیلی خیلی علاقه‌مند شدیم یه گروه از وبلاگیا رو یه روزی ببریم اون سمتی ایشاللا در آینده نه چندان دور. عکسایی که میذارم بدون رتوش و ادیتن و همه کار دست دکتر. توی این سفر، یه صبری از خودش توی عکاسی نشون داد که تا حالا ندیده بودم. باقی خاطرات و وقایع رو با جزئیات قابل انتشار، ایشالا توی کوه‌ میگیم.

عکس اول.

عکس دوم.

عکس سوم.

عکس چهارم (همین قدر راحت فیلم می‌گرفتم).

عکس پنجم (آقا غدیری، لیدر محلی. سمت چپ تصویر یکی از ماشینای آفرود که پشتیبان ما بود پیداست).

عکس ششم. (اون که خورده زمین من نیستم ولی خودمم موقع دویدن در حال فیلم گرفتن خوردم زمین که بعدا میذارمش آپارات).

عکس هفتم. (شاه‌عکس!)

عکس هشتم.( باید قابش کنم بزنم دیوار)

عکس نهم.( هر دو شبی که کمپ زدیم هوا ابری بود و تقریبا از تماشای اون حجم ستاره‌های شب کویر محروم بودیم. این عکسم حاصل صبر و حوصله عجیب و غریب دکتره)

نظرات  (۳۰)

به به عکس ها بسیار زیبا مخصوصا عکس آخر از آسمان شب:)
خدا رو شکر که سفر راحتی بود و به سلامت برگشتید. 
پاسخ:
 پشت صحنه اون عکس رو نگم دیگه... :)) 
ریگ ِ جن که میگن اینه؟:)
 می نوشتین در عکس زیر ماشین آفرود را پیدا کنید (۵نمره)
ممنون از شما و دکتر برای عکسای قشنگتون،خیلی خوب بود.
 
پاسخ:
خودشه بی کم و کسر
خواهش :) 
۰۴ اسفند ۹۷ ، ۰۵:۱۰ آسـوکـآ آآ
فکر کنم الان که اوج خواب همه‌ست نباید این پست رو که پر از کلمه جن هستش رو میخوندم. خوبه که نبودن و سلامت برگشتین.

به نظر من عکس آخر شاه عکسه، واقعا زیباست...
پاسخ:
عه اون چی بود رد شد! :/ 
چشم در اومد تا ماشین رو پیدا کنم، ولی عکسای خوبی بود، من رو به خاطرات محل زندگی‌ام برد .. البته ریگن جن نه، جایی شبیه این عکس‌ها در روستای کویری‌مان داریم.
پاسخ:
همونه دیگه! همون نقطه سفید کم رنگه توی ده کیلومتری
الان باید هکسره رو رعایت نکنی بنویسی ریگه بدونه جن. 
پاسخ:
خب! 
چه عکسای خوبی... عاشق شاه عکس و آسمون پرستاره شدم یعنی ...
آقا این برنامه کوه رو خیلی نزدیک به عید بذارین که منم بتونم بیام داستان رو بشنوم :)) 
پاسخ:
قسمت بندی میکنیم هر کوه یه قسمت
تا به حال نتونستم کسایی که میرن کویر رو درک کنن
آب به اون آرام بخشی
سبزی جنگل به اون خوشگلی
حتی یخ و برف با اون سرمای دوست داشتنیش

بعد برم وسط کویر؟
همیشه برام حکم خود تبعیدی رو داشته

شاید دلیل اصلیش اینه که از گرما متنفرم
در حدی که یه زمانی شنیده بودم سیدا بخوان برن جهنم اتیششون نمیزنن ، یخشون! میزنن...
همین بحث باعث شده بود خوشحال باشم 
حداقل رفتن جهنم خبری از گرما نباشه :-D

ولی جدا عکسایی که فرستادی + این واقعیت که کویر حداقل شباش سرده ، داره باعث میشه از کویر رفتن خوشم بیاد
هنوز باعث نشده
داره باعث میشه
پاسخ:
تو بیا با ما. می‌بریمت جای سبز و جنگلی. 
کویر برای خودمم همیشه آخرین گزینه‌ست. غیر از گرما و بی آبی، تا مدتها از همه جای آدم شن و ماسه در میاد. ولی خب هر طبیعتی حال خودشو داره. کویر چه روزش چه شبش یه روح بخصوصی داره که توی هیچ طبیعت دیگه ای نیست. یه سکوت عجیب و غریبی مخصوصا شبها داره که هیچ جای دیگه ای مدلش نیست. در کل، ارزش تجربه رو داره خصوصا جاهای بکری مثل ریگ جن که آدما کمتر میرن.
سلام
خداروشکر که به سلامت برگشتین و خوب بوده...

(بازم منت بذارم یا کافیه؟)
خیر متوجه شدیم، کافیه! :|

عکسا هم که فوق‌العاده و بی نظیر بودن...
یکبار یادمه کویر یزد رو تو شب، دقیقاً همینطور پرستاره دیدم.
به قدری نزدیک بودن که انگار میشد با دست گرفت! 

هرچند که زحمت کشیدین برای ثبت عکس و فیلم ولی دیدنشون با چشم خیلی خیلی لذت بخش تره...

پاسخ:
سلام 
ما اون شب و چند دقیقه ای که منظره محشر کبری ستاره ها رو دیدیم دوربین رو گذاشته بودیم توی چادر. :/ 
قطعا همینطوره. 
من از الان تا آخر تعطیلات رسمی عید هر روز تعطیلی که بگی به احتمال 99 درصد اوکیم
چون نه کلاسی دارم نه هیچی
پاسخ:
نگران اون ۱ درصدتم :)) حله 
یعنی منتظر بودما!! منتظررر بودما!!! منتظر حقیقی! که ببینم خروجی چی شد!
والا اینجوری نوشتی، پنت هاوسی بوده واسه خودش در قیاس مع الفارقی با سفرای گذشته:دی
به نظرم یه سری اوایل بهمن، یه سفر کویرنوردی آفرود برین کلوت‌های شهداد، یه گندم بریان نامی داره که از حوصله نوشتن درموردش خارجه، گوگل بفرمایید:دی (شنیدی درموردش به نظرم :|  )
و از مناطق عجیب غریب پیرامونشم بهره ببرین و این داستانا!
این سفراتونم میخواین قبلش یکی دو ماه جلوتر اعلام کنین؟:دی میگن ثواب داره تو این گرونی ارز و این داستانا
پاسخ:
:)) منتظر حقیقی به انتظارش میرسه. 
آره اونجا و کویر مرنجاب شهرت بیشتری داره و پاتوق آفرود بازاس. من که حالاحالاها برنمی‌گردم کویر ولی اگه برمم آفرود بازی و این قرتی بازیا توی قاموسم نمیگنجه :)) 

همیشه اعلام میکنیم . این ریگ جن رو چون برنامش دست ما نبود و برای کسب تجربه با گروه دیگه ای رفتیم، نگفتیم.‌
چه جای با حالی بوده عکس اولی وآخری فوق‌العاده بود 
خوش به حااااااااالتون :-D
دکتر مدل دوربینش چیه؟
پاسخ:
یاشیکا D:  
نیکون ۵۳۰۰ داره. البته صاحب اصلیش منم.
عه! من فک کردم چیزی ننوشتید لابد دور از جون....
به هرحال منتظر اتفاق هیجان انگیزتری بودم :دی

+ عکسا خیلی خوب بود:)
پاسخ:
:))) من عذرخواهی میکنم بازم که سالم برگشتیم 
۰۴ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۱۶ دختـرِ بی بی
من اگه اون صحنه های زیبا رو از نزدیک ببینم ذوق مرگ خواهم شد
پاسخ:
:) 
چه عکسای شاهکاری کیف کردم، دمتون گرم واقعا 
پاسخ:
قابلی نداره 
تو که فقط چایی خوردی و چایی خوردی و خوابیدی و دست پیچ و... :-))
ولی کووو پس فیلما؟ 
راستی شرمنده فقط ریموت دوربینو بهت دادم. خود دوربین دست منه. خیالت راحت. اسرارت هم توی سینه منه، اونم خیالت راحت. نمیگم اونجا به ماهواره وصل بودی و...
پاسخ:
من فقط چایی خوردم و چایی خوردم ، تو فقط دنبال بطری آب بودی و یه جا برای چال کردن و خرگوش گرفتن :)) خداروشکر که سند های اصلی پیش منه، روایت رو یه خط جابجا بگی رفتی هوا D: 
عکس‌های ۸ و ۹ خیلی خوب بود :)
خدا رو شکر که سلامت برگشتید و خبری از اون همه استرس و خطراتی که احتمال میدادید نبود :)
+ شاید یکی نتونه بیاد کوه خب، شاید یکی مسیرش از اون تهران شما خیییلی دور باشه، رواست که فقط تو کوه تعریف کنید اخه؟ :|
 چه نمازها و دعاهایی که ما برای سلامتی شماها نخوندیم، این بود جوابش؟:دی
پاسخ:
بله ولی شرمنده هوادارا شدیم توقع ندارن از ما :))
نماز و دعای شما بود پس!
مشکلی نیست کلیپش که آماده شد برای غیرتهرانیها خاطره تصویری میذاریم.

راستش برام سخته باورش که هیچ کدوم از بلایای طبیعی نازل نشده :))
اره تازه روزه هم گرفتم، نگفتم که ریا نشه:)))
مراتب تشکرم رو اعلام میدارم :)
پاسخ:
:/ آخ آخ! سفر بعدی جبران می‌کنیم 
عالی! اینم از ریگ جن:)
عکسا هم که واقعا محشر بودن
پاسخ:
اینم از ریگ جن خوب بود :)) 
به به، به سلامتی ما پستِ ریگ جن رو خوندیم، عکس ها گویای همه چیزه، امیدوارم ما هم یه روزی سکوت و آسمان شب و فرو رفتن شن تو همه جامون رو تجربه کنیم.
پست رو که خوندم دیدم چه بی حاشیه بوده این سفر، ولی خب کامنتِ دکتر میم زوایای دیگه ی سفر رو نمایان کرد، حاجی شما که اهلِ پنهان کاری نبودی، ولی خب حتما یه چیزی هست که مصلحت رو بر سکوت دونستید.

پاسخ:
همینطوره! و مصلحت چیه جز اینکه نمیخوام آبروی رفیقم بره! که اگه زوایای دیگه سفرهاش عیان بشه دیگه باید تنهایی بره همه جا. 
وبلاگتون عالیه
پاسخ:
باشه 
چقدر جو صحبت‌های قبل سفر با این عکسای آروم و مهربون متفاوته!
مرسی صبر و حوصله و سلیقه در ثبت و اشتراک‌گذاری عکسا. خاطراتش هم هر هفته پادکست بدین خب!
پاسخ:
خواهش میکنم قابلی نداشت . 
پادکست :)) خوبه . دکتر رو باید صدا بزنم اون صداش خوبه D: 
سلام عکسها عالی بود 
من با اجازتون عکس 5رو زدم رو دسکتاپم
پاسخ:
سلام . 
آقا غدیری باید راضی باشه :) 
۱۰ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۱۵ واقعیت سوسک زده
صاحب وبلاگ قبلن ها یک پست تولد می نوشت 
الان پیر شده حوصله نداره گویا ؛))
پاسخ:
پیر که شده ولی قبلاً می‌نوشت ؟! 
من هنوزم به شدت لاکچری بودن سفرتون معترضم!
تامام!!
پاسخ:
به اعتراضات رسیدگی خواهد شد حتما 
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۰۰ واقعیت سوسک زده
اگه نمی نوشت از کجا می دونستیم تولدش بوده :/
پاسخ:
:)) پیری و خشکی حافظه 
عکس های زیبا و باشکوهی بودند...


سپاس
پاسخ:
ممنون که دیدید. 
۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۰۳ جناب منزوی
سلام
عکسا محشر بودن، به معنای واقعی کلمه عالی
بدون در نظر گرفتن وضع زانو، خوشحالم که حالتون خوبه :)
پاسخ:
سلام 
قربانت :) 
کمال همنشین دکتر در دوستانش هم اثر کرده گویا که پست نمیذارن، نه؟! :)
پاسخ:
به قهقرا رفتیم! کمالش کجا بود :/
:)))
خب از این ورطه خودتون رو بیرون بکشید :دی
پاسخ:
ورطه دکتر میم نمی‌دونید چیه! :)) 
بنده‌ی خدا دکتر میم! آدم یه رفیق عین شما داشته باشه دیگه دشمن نمیخواد :)))
پاسخ:
:)) روابط متقابله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">