سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ب.ظ

به حرفهایمان بگو هیچ وقت تمام نشوند

پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ب.ظ

نشسته‌ام روی تاب کوچک حیاط و تاب می‌خورم. بالا می‌روم. پایین می‌آیم. زل زده‌ام به شاخه‌های درخت گیلاس. نسیم ملایمی شاخه‌ها را آرام تکان میدهد. گیلاس‌های رسیده سیاه شده‌اند و توی نور کم‌جانِ مهتابی، برق میزنند. میگویم «گنجشکا همشونو خوردنا». با لحن شکرپنیری میگویی «نه! توروخدا برام نگه دارین دیگه». میخندم و میگویم تا بیایی باید فریزشان کنم. بلند میشوم. راه میروم و حرف میزنم. شب از نیمه گذشته. حرف‌هایمان تمام نمیشوند. شنیدنمان تمام نمیشود. دور حیاط چرخ میزنم و دوباره روی تاب مینشینم و تاب میخورم. بالا میروم، پایین می‌آیم. برایم آدمها را تعریف میکنی و اسم‌ها را میشماری. «عمو مسعود بزرگه‌ست چهار تا بچه داره...عمو ابوالفضل همونه که رفت کمک سیل‌زده‌ها...» داری بچه‌های عمه سادات را میگویی که در باز میشود و میمِ عزیز، سینی چای به دست می‌آید توی حیاط. روی صورتش خنده‌ای تازه‌ست که تا حالا ندیده‌ام. میگویم «اوه اوه! حمیده خیر‌آبادی‌طور بالا سرمه. میخواد بگه خبه خبه! نصفه شبی خوب باهم خلوت کردین». میمِ عزیز ایستاده، میخندد و نگاهم میکند. لیوان چای را میگیرم و گوشی را میدهم دستش. درست مثل من، زیر درخت گیلاس راه میرود و حرف میزند. از روزه‌ و درس و کارهایتان میگویید و برنامه آخر هفته. حسابی باهم گرم گرفته‌اید. ایستاده‌ام و حرف زدنتان را نگاه میکنم. این نمای جدید، دلم را میلرزاند. ولی دیگر نمیریزد. حالا محکم‌تر از آن شده که بریزد. آخرین باری که لرزید درخت گیلاس حیاط، نه برگی داشت نه میوه‌ای. چنان بد رخ شده بود انگار هیچ وقت نمیخواست برگ و میوه بدهد. آن روزها هرکسی با قواعد خودش بازی میکرد و کام‌ تلخ میکرد‌. آنها ‌‌‌‌نمیدانستند فصل که عوض بشود باران چنان می‌بارد که بازی به کل تغییر میکند. نه تنها همه قواعد خودساخته را میشورد و می‌برد، بلکه چیز تازه‌ای با خودش می‌آورد انگار از اول فقط همان بوده. آنها چیزهایی میدانستند که ما نمیدانستیم. ما چیزهایی میدانستیم که آنها نمیدانستند. خدا باران فرستاد. و صبر را. صبر نفرستاده بود کسی تحمل این قصه را نداشت. طولانی‌ و این قدر پر رنج. از کجا شروع شده بود؟ اختتامیه جشنواره هنر؟ «سلام.سلام. تبریک میگم. شما هم برگزیده شدین؟ کدوم بخش؟» سر این حرف، هنوز میخواهی ساطوریم کنی‌. نه. از عکس خاک‌خورده پیاده‌روی اربعین توی کمد اتاق محمد؟ همان که رضا و محمد هم نشسته‌اند. صورتم یک دماغ است و چند تار نازک سیبیل دارم و دستم استکان چای عراقی گرفته‌ام. شاید دورتر...پاگرد پله‌های خانه‌ی شما. ترشی آلبالوهای خانگی مامان معصومه خدابیامرز که از طبقه پایین شارژ می‌شد. دور است یا نزدیک؟ نمیدانم. هیچ کس نمیداند. لابد همان که باران را فرستاد پس از یادآوری به ملائکش که هرچیزی را زوج آفریدیم در دفتر یادداشتش نوشته، این دو به هم برسند. بعد به یک مَلَک دل‌گنده اشاره کرده و دستور داده. «تا آن جا که ممکن است آزمایش بشوند. انار دلشان که حسابی فشرده شد خسته میشوند. کم می‌آورند. ‌ولی رها نمیکنند. توام رهایشان نکن.(توی کیسه مَلَک، مقداری آجیل مشکل‌گشا ریخته ادامه میدهد...) اینجور آدم‌ها را مثل بقیه خوب میشناسم. آسان بند نمیشوند ولی زمین خوردنشان خوب و ملس است. من بلند شدنشان را دوست دارم. و خدا پناه دهنده عاشقان است». این آخری را طبق روال پایان‌بندی سخنرانیهای خودش گفتم، نقل به مضمون. مَلَک دل‌گنده بروی چشمی گفته، قلم و کیسه آجیل را برداشته و روی زمین فرود آمده و قصه‌ ما را طوری نوشته که بی بروبرگرد دراماتیک بشود. با سرانجامی که آجیل مشکل‌گشا حیف نشود.

میمِ عزیز خداحافظی میکند و گوشی را میدهد دستم. خیالاتم را پاک میکنم. گوشی را میگیرم.‌ میگویی «دستت درد نکنه خیلی خوب بود بدون استرس حرف زدم». خوشحال میشوم و میگویم برگهای درخت گیلاس سبز شده‌اند. هر شاخه‌اش کلی میوه داده که باید ببینی‌. درشت نیستند ولی مزه دارند. طعم گیلاس واقعی میدهند. تا گنجشکها تمامشان نکرده‌اند باید بچینم و برایت فریز کنم. روی تاب می‌نشینم. تاب میخورم. بالا میروم، پایین می‌آیم. به صدای تو گوش میدهم. حرف‌هایمان تمام نمیشوند. شنیدنمان تمام نمیشود. به حرفهایمان بگو هیچ وقت تمام نشوند.

---------------------------------------------

این پست منتشر بشود، بله را گفته‌ای. ف عزیز.

موافقین ۲۸ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۱۶

نظرات  (۴۴)

۱۶ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۰۹ خورشید ‌‌‌
به‌به به‌به به‌به... 
هرکسی باید یک وقتی یک دونه از این نوشته‌ها بنویسه. :)
پاسخ:
ایشالا قسمت جمیع بیانیون :) 
اول بذارید یه چند تا جیغ بزنم تا یکم هیجانم تخلیه شهههههه ^____^ واااااااااااااااایییییییی چقدر این خبر خوب بووووودددد ^_____^ چقدرررررر خوووووششششحالم براتون ^_____^ ایشالا که هیچوقت هیچوقت حرفهاتون تموم نشه و حتی وقتی که جفتتون بی‌دندون شدید و موهاتون سفید باز هم مثل الان‌ها باشید و بی‌دندون به حرف زدنتون ادامه بدید D= (از تصورش حنده‌اش میگیرد.) 
کلی کلی آرزوهای قشنگ برای جفتتون در کنار هم ^__^ ایشالا زندگیتون پر باشه از لحظه‌های شیرین و خنده‌های از ته دل و آرامش [لبخند چپلوک]
پاسخ:
زنده باشین. سلامت باشین. خیلی خیلی ممنونم. 
ما بی دندون بشیم دیگه به زبون اشاره حرف می‌زنیم که کسی نخنده بهمون :)) 
کامنت قشنگی بود خیلی ممنونم. 
آخ آخ
پاسخ:
:/ 
۱۶ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۳۲ مــحــدثــه ...
وای چقدر خوشحال‌کننده بود خوندن این پست‌. خیلی خیلی تبریک می‌گم. الهی در کنار هم همیشه قلبتون پر از عشق به هم دیگه و آرامش باشه و زندگیتون تو فراز و فرودها پر از رشد و پیشرفت و خوشبختی باشه. به پای هم پیر بشین و عاقبت بخیر :)
پاسخ:
سلامت باشین خیلی ممنون از این آرزوهای خوب. 
۱۶ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۳۲ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
عروسی*_*
خوش خبر باشین. عاقبت به خیر بشین. کلی اتفاق خوب براتون بیفته. پشت همو خالی نکنید و خدا پشتتون رو خالی نکنه هیچ وقت ان‌شاالله:-)
پاسخ:
نه حالا مونده تا عروسی :)) 
خیلی ممنونم. انشاالله همینطور باشه.
:) به به. مبارک باشه.ان شاء الله در کنار هم خوشبخت بشین و حرف هاتون هیچ وقت تموم نشه..
پاسخ:
خیلی ممنونم.  سلامت باشین. انشاالله.
۱۶ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۰۰ פـریـر بانو
خیلی وقته منتظر این پستم! بالاخره گذاشتین. :)
شیرینه دیدن خوشبختی رفقا... 
خوشبخت و عاشق بمونید؛ برای همیشه.
«ما» شدنتون مبارک...
پاسخ:
حدس رو درست زده بودی:)) 
خیلی ممنون برامون از دور یه کل شمالی بکش.
آقااااا مبارکه مبااااارکه:)))))))
شیرینی رو آماده بفرمایید که جمیعا داریم میایم:))
پاسخ:
ممنون ممنون 
جمیعا قدمتون سر چشم دکتر میم . منم فلاسک میارم :)) 
یعنی الان کِل بکشیم دیگه؟:)))
به جون خودم این پسته دیگه شیرینی داره‌ها :))
پاسخ:
شما هم کل جنوبی بکشید برامون 
بدون قسمم داره :)) 
(: (پهن، عریض، عمیق)
پاسخ:
:) 

دیگه وقتشه چشمامونو قلبی قلبی کنیم و به حاجی بیان تبریک بگیم. دلامونم خدایی کنیم و از ته تهش آرزوی خوشبختی کنیم اینبار خوشبختی دوتایی و بعدترها سهم تایی و ... :)
چه خوبن این پستا،چه خوبن این خداوند، عشق، وصال نوشتنا
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
پاسخ:
به واقع خیلی خیلی ممنون و متشکر. 
راستش این روزا نه از فوتبال نه سیاست نه دغدغه مند نوشتنتون خوشحالم نمیکنه... بد هم نکنه شاید. ولی خنثی نگهم میداره. دلم کمی شادی فارغ از اینجور مسائل میخواد براتون...

خب لعنتی ها
اگه عاشق شدن و بله گرفتن باعث میشه انقد خوب بنویسید و حال خودتون خوب شه و لبخند هم مهمون لب ما، برید جملگی عاشق شوید!
پاسخ:
من یه سهمیه داشتم استفاده کردم. ایشالا بقیه هم قسمتشون بشه. 
اتفاقا قشنگی این فارغ از اون مسئله ها همینه که تک و کم یابن.
۱۶ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۲۴ ف.ع ‏ ‏‏ ‏
اخی چقدر قشنگ :)
تبریک ^_^
پاسخ:
خیلی ممنونم :) 
بههههههههههههههههه
به سلامتی
به مبارکی
ایشالا که همه چیز خوب و خوش و سلامت پیش بره برای تمام عمر
پاسخ:
سلامت باشی داداش و همچنین برای تو همسر گرامی. 
میگم چی بود این سربازی که تا تموم شد برکت از آسمون نازل شد؟ :)) 
وصال شما و ف عزیز را صمیمانه تبریک می‌گیم... :)

چه حال خوب کن بود این پست، حال خوبتون مستدام...

پاسخ:
خیلی ممنونم ،
سلامت باشین 
ما هم آرزوی حال خوب داریم برای همه. 
۱۷ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۸ 🔹🔹نیلگون 🔹🔹
سلام 
چه پست خوبی!
مبارک باشه
ان شاءالله به پای هم پیر بشین
آرزوی زندگیِ عاشقانه و توام با آرامش و خوشبختی و برکت براتون دارم

راستی!اسم و ادرس وبلاگ عوض شده نه؟؟
پاسخ:
سلام . سلامت باشین سپاسگزارم. 
بله چند روزی هست عوض کردم. 
حاجی یعنی همش یه فلاسک؟ 
همش؟
نچ نچ :)))
بیار ناپلئونی رِ  :))))))
پاسخ:
دوتا فلاسک. ناپلئونی هم میاریم 
آقا اجازه بدین من برا بار nام اظهار خوشحالی کنم ^__^
بس که کامنت ها هم اندازه پست حال خوب دارن :)
من کِل کشیدن بلد نیستم، ولی خب ساز و آواز آذری هم خوبه ها :))
پاسخ:
به به بسیار ممنون :)) دم‌‌ همه گرم. 
واااای مبارکههههه😍😍😍😍
حرفای نامزدی😍
تماسای تموم نشدنی
سرخ وسفید شدنا
همه ی اولینا
همه ی تجربه ها
وای دلم تنگ شد
مبارکتون
نوش جونتون
کیفشو ببرید
مبارک
چی بگم حسم منتقل بشه؟
پاسخ:
منتقل شد :)) خیلی خیلی ممنون 
آقا عجب ایام فرخنده‌ای :دی
خوابیدن بالاخره این شتر باستانی دم در خونه شمارم تبریک گفته و از همینجا واسه جفتتون هفته‌ها بزم و پایکوبی یه جوریکه اهل زمین و آسمون پا درد کمردرد بگیرن رو خواستارم :دی
ببین حالا سید! من ببینم از جامعه شما پس از به جا آوردن سنت تاج سر پیامبر عزیزمون چی به ما میرسه!:دی سر سفره یه لیست درست میکنی هم خودت هم ف عزیز، من اول لیستم، یه چنتا حاجت دارم همینجوری قرآن میخونین تا قبل اینکه عسل مال کنین انگشتاتونو، اینارو میگی از جایگاه سیدیت استفاده کرده دعا میکنی آمین میگین!:دی
مائم درو بسته در جمع زنونه یه جور که صدا نره بیرون کل میکشیم!!:دی
علی الحساب کیلی لی لی لی :| رو داشته باش تا بیایم عکس سفره تونو ببینیم!

پاسخ:
:))
آدم انرژیش سوبله میشه با این کامنتا. خیلی ممنون.
ما که حتما دعا میکنیم چشم. شما هم برای ما دعا کنید.
۱۷ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۱۳ פـریـر بانو
بله! اصلا شما اینقدر مشکوک بودین این مدت، که من دو-سه‌هفتهٔ اخیر همش منتظر عکس دست و حلقه بودم و یه مصرع «آغاز می‌کنم غزلم را به نام تو» :))
چشم، کل شمالی هم می‌کشیم براتون. فقط ایشالا واسه شیرینی، ما کِی کجا باشیم؟ :)))
پاسخ:
مشکوک که نه. ولی تابلو چرا :))
شیرینی هم میدیم در اسرع فرصت مناسب D:
خبرشو توی کانال رستاک خوندم کلی خوشحال شدم براتون
خیلیی خبر خوبی بود سر صبحی ان شاء الله خوشبخت و عاقبت به خیر شین کنار هم 
پاسخ:
با تشکر از کانال رستاک‌نیوز! :))
خیلی ممنونم سلامت باشین و پاینده.
عاقبت به خیر شید انشاالله کنار هم :]
پاسخ:
قربانت داداش خیلی ممنونم و همچنین.
والا نمیدونستم کل جنوبی و شمالی فرق داره ولی به روی چشم :))

پس کو؟ فقط اقرار به داشتن کافیه آیا؟ :|

+ خیلی مبارک باشه، ان‌شاءالله خوشبخت بشید و هر روزتون قشنگ‌تر و بهتر از دیروزتون باشه :)
پاسخ:
قطعا فرق داره! ندیدم ولی میدونم فرق داره.

چالش شیرینی دادن از سالهای دور همیشه توی بلاگستان بوده. یهو به خودمون میایم میبنیم عه! 1500 کیلومتر فاصله داریم.
حالا یه جوری دور میزنیم این فاصله‌ها رو خدا بزرگه.

خیلی هم ممنون. انشاءالله شما نیز سلامت و شاداب باشین در کنار خانواده.
دیشب که داشتم خبر دومادیتون رو به یکی از دوستان بلاگر میدادم، بهش گفتم: " لعنتی چرا بلاگ اینجوریه؟؟؟؟ مثلا مگه من چقدر این آدم رو میشناسم؟ حتی نمیشه گفت ۲ درصد، اما انگار یه فرد نزدیک بهم داره دوماد میشه و اینقدر خوشحالم براش ^_^ " (اینها کپی پیام‌هامه دقیقا!) آره خلاصه که خیییلی خوشحالم براتون ^_^ 
پاسخ:
دقیقا این حس رو خودم به همه وبلاگیهایی که مزدوج شدن داشتم. ما دورهای خیلی نزدیکیم.
زنده باشین :)
آقا خیلی خیلی مبارک باشه این وصال شیرین... 
ان‌شاءالله که حرف‌هاتون هیچ‌وقت تموم نشه :)
پاسخ:
ممنونم. خیلی زیاد.
آقا مبارکه
ایشالا میایم شیرینی رو میگیریم ازتون، شمام با همسرتون بیاین که تولدای بعدیو ایشون هماهنگ کنن!
پاسخ:
سلامت باشین. الان این سینگ کدوم سینگه؟ آدرس معین بدید بدونیم در چه سطحی پاسخ بدیم :))
۱۷ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۱۴ פـریـر بانو
 آره تابلو واژهٔ مناسب‌تریه! :))
پاسخ:
:)) 
ببین حاجی یه چیزی هست به نام پست، که نور بباره به قبر موسسش، کار اصلیش اینه که چیزهای مختلف رو از جایی به جای دیگه می‌فرسته، حالا چه ۱۵ کیلومتر باشه چه ۱۵۰۰ کیلومتر؛ آره خلاصه گفتم که در جریان باشید :دی

ممنونم، زنده باشید 
پاسخ:
با این حساب من و خانوم آدرس و کد پستی بدیم منتظر هدایا بشینیم. 
واسه جواب بله شیرینی میدن اما کادو نمیدن‌ها!
دیگه الان هم کسی هدایا نمی‌فرسته! پس شماره کارت بفرستین خشکه حساب کنیم :))
پاسخ:
ما که حالا حالاها گیر بله گرفتن هستیم. 
واللا با این ارزش ریال، شماره کارت دیگه بکار نمیاد D:
یکی از دوستان سر پست قبلی گفتا. من نادون هم گفتم نه بابا در گوش بچه و نوزاد اذان و بسم‌الله میگن. فکر نکنم. :))))) (اصلاً از اینجا تا شیرینی پرانتز)
 مبارک باشه. دیگه بقیۀ تعارف‌ها رو بچه‌ها تیکه پاره کردن. گیر ما دیر رسیده‌ها چیزی نمیاد که بگیم.
پاسخ:
:))) قربونت آقاگل ایشالا قسمت شما داداش.
تو کی هستی؟! من اینجا رو فالو نمیکردم! 
چه وضعشه؟ 
عروسیه؟
۶_۷ روز نبودمااا !
پاسخ:
اسمتو از لیست عروسی خط بزنم پس؟ D:

دیر فهمیدم! :-)) 
اخه من باید الان بفهمم؟ 

پاسخ:
خیلی دیر فهمیدی خیلی دیر! 
۲۱ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۲۰ مردی بنام شقایق ...
سلام


حاجی تا فرصت هست فرار کن :)))))


+
مبارکه ایشالا
دست و جیغ و هوراااااااا
پاسخ:
سلام استاد 
بیا درست ترسیم کن فرار از چی و کی به کجا و چجور :)) 

قربانت سلامت باشین خودتو همسر و بچه هات. 
۲۲ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۲۹ مردی بنام شقایق ...
ببین اصن نگرفتی چی گفتم!!!

فعلا وقت این حرفا نیس

فعلا تا میتونی فرار کن
از همه... از همه جا...
:)))))


پاسخ:
اتفاقا محضر که بودم دعوام شد یارو زنگ زد پلیس. ولی فرار نکردم :))
آقا به ما دیر رسیده ها چیزی از شیرینی مونده:))
به به مبارکا باشه داداش، ایشالا به خوشی و سلامتی در کنار هم
تا باشه از این خبرا باشه:)
خوشبخت باشین
پاسخ:
جعبه شم بردن. 
سلامت باشی داداش ممنونم ایشالا قسمت شما.(شده یا نه!؟)
سلام .. به به ..به به.. عشق و عاشقی و یار اینقدر همه چیز رو شیرین میکنه و رنگ طلایی و نقره ای میپاشه به سروشکل زندگیت که حال نابش به دیگران هم منتقل میشه .. تمام حس و حالی که از خوندن متن تون گرفتم این حال طلایی و شیرین بود. 
الهی که دست در دست یار فقط عاشقی کنید و حرف عشق بگید و عشق بشنوید . 
زیباترین حس روزگار ، دیدن خوشبختی و عاشقی دیگران خصوصا دوستان و آدمهای دوست داشتنی حتی ندیده است . 
مبارکه حاج مهدی .. خیلی مبارکه 
پاسخ:
سلام و درود. خیلی سپاسگزارم از پیام قشنگتون و متشکر از دعای خوبتون . انشاالله شما هم شاد و خوشبخت باشید در کنار خانواده محترم. 
سلام تبریک میگم انشاءالله که خوشبخت بشید
دیدی چند پست قبل گفتم مشکوکی عاشق شدی 
پاسخ:
سلام.‌ ممنونم سلامت باشین .‌‌
من از بچگیام مشکوک بودم این پستها که چیزی نیست :)) 
۲۵ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۴ سربازِ روزِ نهم
سلام
به به
مبارکه
پاسخ:
سلام 
ممنونم
:)
مبارک باشه
پاسخ:
خیلی ممنونم
عه! تبریک میگمم فراوون:))
خوشحال شدم،به پای هم جوون بمونید...ایشالا حرفاتون باهم هیچوقت تموم نشه:دی
پاسخ:
خیلی ممنونم
سلامت باشین و پایدار
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۴۹ کوالای پیر
به به چقدر خوندن این پست حال خوبی داشت حتی اگه با تاخیرم بخونیش:)

خیلی خیلی مبارک باشه ایشالا خوشبخت بشید درکنارهم*_*
پاسخ:
خیلی ممنونم زنده باشین :)
۰۹ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۰ ریزوریوس ❤:)
چه خوشحال کننده بود این پست :)
خوشبخت باشید. امیدوارم سالیان سال به خوبی و خوشی کنار هم و با بچه هاتون زندگی خوبی داشته باشید.
پاسخ:
خیلی ممنونم. بزرگوارید. 

Salam. Man ke shoma ro nemishnasam va modate kutahie vebetuno mikhunam.  In post ro alan didam o in hame arezu ye khoshbakhti o chi o chi 

Bayad begam kheyli hasrat bordam

Kash hadde aghal zudtar mididam migoftam sare aghd vasam doa konid

Shayadam esme ghabli e webituno begid befahmam key o baray e chi donbal konande tun shodam. Khoshbakht bashid kenare ham. Eltemas e doa

پاسخ:
سلام. قبل از این روز از نو بودم. تازگی اسم عوض کردم. 
سلامت باشین ممنونم ایشالا شما هم به آرزوهاتون برسین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">