سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۵۵ ب.ظ

دوازده مرد جنگی در جنگل قطری

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۵۵ ب.ظ

خیلی مشتاقم درباره‌ی سفر 5 روزه‌ای که با دکتر میم و اکیپ 12 نفره‌مون رفتیم مفصل بنویسم. درباره خود دکتر میم که ظاهرا دچار خونریزی ماهیانه شده چیزی نمیگم. ایشالا حالش خوب میشه. ولی پروژه‌های سنگین با کارفرمایی دولت ننگین، وقت نفس کشیدن برام نذاشته. همین پست رو در حالی می‌نویسم که سیستم، مشغول خروجی گرفتن ویدیوهاست.

سفرمون سفر به شدت معرکه‌ای بود، جای همگی خالی. ازون سفرا شد که میشه دربارش ده سال خاطره تعریف کرد. ازونجایی که توی این سفر، 12 مرد جنگی بودیم خاطر‌ه‌های قابل پخش رو ایشالا وقتی رفتیم کلکچال تعریف می‌کنیم. دکتر میم، کلی عکس فرستاده که همشون خوبن. بعضیاشو آپلود کردم شما هم با فحش و ناسزا همراهیمون کنید. هرکی تا الان عکسا رو دیده فقط فحش داده :)) .

(عکسا با کیفیت اصلی نیستن ولی بازم حقوق نشر رو رعایت کنید لطفا).

نظرات  (۳۳)

۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۸ عکاسِ فرفری!

به به

واقعا چه عکسای معرکه ای شدن!

اومدم بگم مثلا عکس دوم و سوم و اینا خوبن که دیدم واقعا یکی از یکی بهتره😍❤

منتظریم یه قسمت کوچیک لااقل از این سفر بگید😁😁

پاسخ:
حوادثش زنجیر وار به هم وصلن. یکی بگم باید تا ته برم :)) 
۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۲۱ ...:: بخاری ::...

ان شالله به خوشی و مایه ارامش مداوم.

 

دقیقا کجاست؟

پاسخ:
سمت شاهرود. نزدیکای جنگل ابر. 
۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۳۴ خورشید ‌‌‌

سهم ناسزایش را می‌گوید و از کادر خارج می‌شود. 

 

+ پادکست پر نمی‌کنید دیگه؟ همین خاطرات می‌تونه مثلاً یک قسمت پادکست باشه.

پاسخ:
:))
پر میکنم ایشالا.  فعلا وقت آزادم منهای ۵ شده.  

نمی‌‌دونم چرا حس می‌کنم اون‌که دکتر داره می‌ده به سگه پرتقاله! D:

پاسخ:
:))))
استثنائا نون خشک داره میده بهش.

آه ای طبیعت.

ورِ دلمی ولی نمی‌تونم بیام فعلا. ان‌شاء‌الله تابستون منم می‌رم یکی از کوه‌های شهر و در سرمایِ مه‌آلودِ صبحش چای گرم می‌خورم و عکس قشنگ می‌گیرم ولی رعایت حال ملت رو می‌کنم و عکس‌های به این زیبایی نشون نمی‌دم تا خون بالا بیارن :| :))

پاسخ:
:)) 
شما سلیم النفسی. ما هر شات عکسی که میگیریم نیت میکنیم دل بسوزونیم.
۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۰۷ פـریـر بانو

و دوباره سفرهای پرماجرای دکتر میم و سید مهدی! :)

 

ممنون که چشم‌هام رو برای چنددقیقه مهمون این همه زیبایی کردین... 

پاسخ:
فقط بگم براتون توی این سفر با من چیکار کرد...که عمر سعد با امام حسین نکرد.

خواهش. اینا که برای شما زنگ تفریح حساب میشه. 

دلم رفت

دلم رفت

دلم رفتتتتت

پاسخ:
:)) 
ایشالا قسمت.

عاشق یازدهمین عکس شدم!

پاسخ:
من نیز. 
۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۰ 1 بنده ی خدا

هعیییی.همین امروز داشتم به دوستم میگفتم دلم سفر میخواد.کمپینگ شمال مثلا

پاسخ:
شمال اگه جای بکر باشه. جای دست خورده اعصاب خوردی داره.

با اینکه درمورد احوال دکتر میم از یک تعریف جنسیتی استفاده کردید که میخواستم بابتش بیام دعوا ولی عکسها واقعا قشنگ بودن منصرف شدم :)

 

هرچند بازم حرفمو میزنم: خونریزی ماهانه یک مسئله فیزیولوژیکه و اصلا زیبا نیست که در مورد دیگه ای بهش تعبیر کنیم.

پاسخ:
آدم سر یه مسئله جنسیتی، دعوا نمیکنه احسنت :)) 

وای چه قدر عکسا محشر شده! مخصوصا اون عکس  «خانه ای در مه» ( مه هستش دیگه، نه؟ 😅) 

آقا این  «صعود» به کلکچال فکر نمی‌کنم حالا حالاها از راه برسه. نمیشه ریزه ریزه، هر شب یه پاراگراف بنویسین؟ :)) 

 

پاسخ:
اون عکس محشر همه کبراهاس! 
صعود میرسه اگه بچه ها بیان. 
حالا اگه شد پادکستی چیزی می‌زنیم براش. 
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۴۴ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

مثل اینکه قرار بود شما مفصل‌تر تعریف کنید:-)

ما با دیدن عکس‌ها خداروشکر می‌کنیم که دنیا هنوز قشنگی‌هاش رو داره و حسرت می‌خوریم که از نزدیک نمی‌بینیمشون! الکی مثلا من آدم خیلی خوبی هستم:/

پاسخ:
کلا توپ رو میندازه زمین من در می‌ره. 
.
ایشالا قسمت شما و همه جمع. 
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۵۹ 1 بنده ی خدا

بکر بکرم نبود عب نداره.فقط ادما گند نزده باشن توش و همچنین ادمی توش نباشه.منتها متاسفانه فعلا نمیشه رفت

پاسخ:
چرا نمیشه؟ جایی که آدما نباشن میشه رفت. 
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۰۲ פـریـر بانو

:))

 

من می‌خواستم سکوت کنم، نمی‌ذارین دیگه! :))

جای شما خالی همین‌ چندروز پیش در جوار کوه و جنگل و رودخونه و چشمه بودیم. واسه همین زیاد حسودیم نشد. :))

پاسخ:
خب دیگه! این خاطرات ما برای شما زندگی روزمره ست. ایشالا دانشگاه ها زودتر باز بشه بلکه شما هم دلتنگ و مشتاق این فضاها بشی. 
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۲۵ امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

یعنی پنج روز خانواده رو رها کردید و رفتید سفر؟؟!

پاسخ:
رها؟؟؟! :/ 

لعنتی تو یه املت بما ندادی! فقط خوردی و خوابیدی.

من چند بار اندازه ۴۰ وعده غذا برای اون ۱۲ مرد جنگی پختم.

تازه به سگه نون تازه دادیم. نه خشک

@عارفه

:)))

چیزی درمورد پرتقال یادم نمیاد

پاسخ:
هر روز صبح زود بیدار میشدم که املت درست کنم . کلا ۲ تا گوجه و ۳ تا پوست تخم مرغ توی یخچال بود. تقصیر منه یا مسئول خرید؟ 
هرچند هنوز از قرصایی که به خوردم دادی شکارم...ولی تو این سفر با آبگوشت و برنج زعفرانی... انگار دوباره کشفت کردم. 

همیشه به خوشی ایشالا

جای ما خالی

عکسها عالی هستن دوربینتون چیه؟

پاسخ:
یه دوربین داغون برای دکتر میم. نیکون نمی‌دونم چند هزار و چند. 

اصلنم قشنگ نبودن. یکی از یکی بدتر و آماتورتر. دیگه هم چشم مارو با این صحنه‌های زشت مسموم نکنید لطفا. مرسی /:

پاسخ:
:)) 

عکس خریدهای خورد و خوراکو داری یا بفرستم؟

انبار غذای یک ماهه یه شهر بود

پاسخ:
انبار غذای یک ماهه شهری با مردم عادی. نه ۱۲ مردی که اشتهای اسب آبی داشتن. :))
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۲۶ 1 بنده ی خدا

😂متاسفانه ما هنوز اونقدری بزرگ نشدیم که ماشین بدن دستمون بریم تو جاده اینه که از وسایل حمل و نقل بین شهری باید استفاده کنیم و خب راضی کردن خانواده که من تو این اوضاع میخوام برم مسافرت یه پروسه ی پیشرفته اس که سعی میکنم بهش فکرنکنم.خلاصه میکنم از دور با عکس و استوری های ملت سر کنم فعلا

پاسخ:
آهان. ایشالا خانوادگی برید بزودی. 
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۲۶ פـریـر بانو

شاید باورتون نشه

اما حتی وقتی کنارشونم

باز هم دلتنگم، باز هم مشتاق...

سیر نمی‌شود نظر، بسکه لطیف منظرست... 

پاسخ:
بله خب. تجلی خداست و بی نهایت لذت...

من همیشه فکر میکردم کادر رو خوب میشناسم، با این عکسا به این نتیجه رسیدم که کادر تعریفی زیبا تر و جذاب تر هم میتونه داشته باشه!

 

عکس های دهمی و  یازدهمی خیلی خوب بودن

 

پاسخ:
:) 
بازم چیزی که چشم آدم می بینه هیچ وقت توی قاب هیچ دوربینی ثبت نمیشه. 

بهشته لعنتیا

این شد یه جایی

اگر بعد از این بازم تمایلی به رفتن توی خاک و خل داشته باشید دیگه حرفی نمیشه زد

 

منظور از خاک و خل بیابون هست

پاسخ:
:))  بار کویر بری درست میشی. 

چشمی رو کامنتا چرخوندم بنظر خیلی فرهیخته بودن همگی. از اونجایی که حق فحش دادن دادین "کوفتتون شه" فحش شیکیه انگار برا پستتون با همون معنای نوش جان.  :)

پاسخ:
:)) بیش ازینا انتظار داشتم ماشاالله همه سعه صدر بالا. 
۱۴ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۴ فاطمه حسینی

به به چه عکسایی 

همیشه روزاتون اینجوری باشه **

پاسخ:
ممنون و همچنین. 

ما قشر فرهیخته فقط غبطه می‌خوریم فحش نمی‌دیم.

خیلی زیبا بودن همشون. دمتون گرم و همیشه به خوشی و گردش.

پاسخ:
مخلص تمام اقشار فرهیخته هم هستیم. 

دیگه اگه میخواستیم فحش هم بدیم با حرف نسرین رومون نمیشه، تهش میتونم بگم ان‌شاءالله همیشه به سفر و خوشی -_-

پاسخ:
:))
این ازون دعاهاس که جای نفرین استفاده میکنن. 

دکتر که به حق علی ریه راستش از کار میفته

درباره شمام هنوز نفرین درخور پیدا نکردم...

پاسخ:
:))) 
آدم به وبلاگ با نفرین بر میگرده؟ بعد برای من مظلوم...

سلام. 

خوبه که دوباره صفحه تون رو از طریق صفحه دکتر پیدا کردم. 

پاسخ:
:) سلام. این دکتر پس خیرم میرسه ازش. 

بابا کرونا رو شکست دادین که همتون://

ای بابا دیگه:/ از حسودی هم دارم می‌ترکم.

 

@عارفه و دکتر

پرتقال فراموش نشدنی:)))))

پاسخ:
چند از گروهمان مسئول ضد عفونی بودن. نصف چیزایی که توی این سفر خوردیم مزه وایتکس و الکل میداد :)) . 

عکس آخری و یکی مونده به آخری 20 امتیاز کامل رو دریافت می کنه. 

پاسخ:
من نظرم به سه تا مونده آخری نزدیکه. 
۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۶:۲۳ گمـــــــشده :)

زیباست واقعا

گذرم بخوره حتما باید این جنگل ببینم

پاسخ:
پاییزش و بهارش و زمستونش هر کدوم جذابیت خودشونو دارن.
۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۳۰ miss writer •میترا•

عکسای خیلی قشنگی بودن واقعا لذت بردم 

پاسخ:
نوش جان.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">