سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

بعد دو روز کش و قوس، ایلستریتور روی لپ تاپ قدیمی نصب شد‌‌. با ذوق فراوون نشست پاش و فیلم آموزشی دید و تمرین خط کوفی بنایی کرد. بعد، به خودم اومدم و دیدم دو ساعت شده که نشستم و از دور نگاش میکنم. یه «هو» نوشت که داخلش کلی هوی دیگه بود. ولی مثل همیشه راضیش نکرد و طرحشو عوض کرد. نظرم رو خواست. گفتم نمیگم ۶ ماه و یه سال. میگم کمتر از یه ماه با این تمرین کنی بارتو بستی. 

 ذوق کرده بودم ولی صداشو در نیاوردم. ذوقم شبیه ذوق روزای اولی بود که پریمیر یاد گرفته بودم و هی چیز میز میساختم.

از بعد ازدواج، اونی که بیشتر توی کارش پیشرفت کرده من بودم. اونی که بیشتر فضای آرامش رو ساخته اون بوده. حق دارم ذوق کنم که داره توی هنر مورد علاقش پیشرفت می‌کنه.

-------------------------------

پ.ن: البته اگه شکم من بذاره. :/ 

۵ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۹ ، ۰۷:۱۳
مهدی

برگزار کردن یه رویداد مفصل توی این شرایط کرونایی اقتصادی، به شکل نیمی حضوری و نیمی مجازی کار آسونی نبود. وسط استرس‌ها و نگرانی‌های مختلفی که نذاشتن یه شب رو راحت بخوابیم، روحیه‌ی بالا و انرژی‌ها و دیدن انگیزه‌ها و ایده‌های تیم‌های شرکت‌کننده، حسابی سرحالمون آورد. توی این رویداد استارتاپی، 24 تا تیم استان قم که از بین 100 تیم گزینش شده بودن، پیچ دک خودشون رو ارائه دادن و پرسش‌ها و نقدهای داورها رو پاسخ دادن. ایده‌های جذابی رو شاهد بودیم از سامانه‌ی‌ خدمات پزشکی توی خونه گرفته تا بازی‌های واقعیت افزوده برای کودکان‌ تا یه اپ با مزه که همه نیازهای دینی کاربراشو در اسرع وقت، برآورده می‌کرد تا یه پلتفرم برای خدمات مامایی. امیدوارم همشون موفق باشن و بتونن هرچه زودتر سرمایه‌ی مورد نیازشون رو جذب کنن.

اما موهبت امروز برای من... دیدن نسلی بود که لابلای صد تا صدتا مشکلی که هر کدوم به تنهایی می‌تونن ترمز راه یا سکوی فرار و انزواش باشن، می‌جنگه و تلاش می‌کنه و کم نمیاره. خدا قوت به همشون. دم همگی گرم.

قم نیوز - کاروان استانی 100 استارت‌آپ به استان قم رسید 

۱۳ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۲۰:۳۰
مهدی

یه آدم شصت یا نهایت هفتاد کیلیوییه. با قیافه معمولی که سن‌شو کمتر از چیزی که هست نشون میده. چند تا خونه و مغازه لباس‌فروشی داره که اجاره داده. ماهی نزدیک به دویست میلیون از اجاره‌هاش درآمد داره که برای خرج و مخارج روزمرشه. درآمد اصلیش روی بالا پایین شدن قیمتاس. پاتوقش منوچهری و سبزه میدونه نه روی زمین از زیر زمین. سکه، دلار، ماشین، هرچی که قیمتش قراره بالا و پایین بشه رو می‌دونه و سر موقع می‌خره و به وقتش می‌فروشه. تالیسمان گرفت ۸۰۰ تومن، فروخت ۱/۲۰۰. لکسس خرید ۱/۶۰۰ فروخت ۲/۲۰۰. «گاهی پیش میاد رفاقتی به بعضی رفقاش پالس میده که برید سراغ دلار، حالا برو بورس ، حالا از بورس در بیا برو سکه...». سوادش مدرک فوق لیسانسیه که با شیشلیک دادن به کلاس و استاد دانشگاه آزادِ اطراف تهران گرفته. به شدت مخالف حکومت جمهوری اسلامیه. به شدت! به شدت! همه جا و همه کس رو از بالا تا پایین فحش میده. به قدری بی‌پرواس که همه بهش میگن بابا یواش! می‌گیرن می‌برنت‌ها! ولی نبردنش تا حالا. تا اینجا همه چی عادی بود و قصه تکراری. تازگی‌ها وسط خوشی بوده و سوتی داده و خیلی اتفاقی فهمیدن رفیق جینگش معاون وزارت و خود وزیره. که نه تنها باهمن. بلکه پشت هم نماز خوندن. بلکه باهم شنا هم کردن. استخر که جایی باز نیست. همون خصوصیا که ماها نداریم.

پ.ن:

این قصه واقعی یه نفر بود. از بین قصه های هزار هزار دلالی که با همراهی دولت دارن این مملکت رو می چلونن. گفتم به بهونه موج مسخره پایین اومدن دلار و ربط دادنش به بایدن و ترامپ، تعریفش کنم.

بیچاره مردم.‌

۱۸ نظر موافقین ۲۷ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۱۰:۱۳
مهدی

دیشب بعد از نمی‌دونم چند ماه و چند روز، بالاخره سالن گرفتیم و با ترکیب رفقای قدیمی و همکارهای جدید ، فوتسال بازی کردیم. جدای از اینکه مجبور شدم توی تیم رفقای قدیمی باشم و با هر گلی که میزدم نگران کسری فیش حقوق اول ماه بشم... تجربه دردناکی داشتم از اضافه وزن! ترکیبی که هیچ وقت تصور نمی‌کردم دچارش بشم طوری که موقع دویدن حس کنم انگار یه بچه ای چیزی توی شکمم هست که سنگینی می‌کنه! نتیجه اینکه زانوهام تا آخر بازی به درد افتادن و نا و نفسی برای نیم ساعت آخر باقی نموند.

نه درکی از رژیم، نه علاقه ای به گرفتنش دارم و ترجیح میدم سوزوندن چربیا با همین فوتبال و احیانا کوه هایی که یک ساله ازشون بالا نرفتم باشه. 

---------------------------------------------------------------

پ.ن: چیزی که در مورد خودم نمی‌دونستم اینه که موقع استرس بیشتر غذا میخورم. استرس چند ماه اخیرم به شدت بالا بود و شد آن‌ چه شد. چربیا مثل دلار کشیدن بالا.‌

ایشاللا که مثل بورس بکشن پایین. 

۱۵ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۹ ، ۱۳:۰۹
مهدی

خیلی ترسناکه با چیزهایی که همیشه آروم می‌شدیم آروم نشیم.

--------------------------------------------------------------------------------

هشتگ لعنت به کرونای پفیوز و باقی علل کوفتی لولیدن در معلول‌های دل‌خوش کن زندگی.

موافقین ۲۸ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۹ ، ۱۴:۲۸
مهدی

بالاخره آب نارگیلایی که به خوردش دادم اثر کرد و سلول‌های مغزش فعال شد و یه حرکت شگفتانه ازش بروز کرد.

این پست دکتر میم، نه تنها خوب و جالب و خفنه، بلکه خیلی رو به جلو و کاربردی و به درد بخوره. لینکشو گذاشتم که حتما دوست داشته باشین و شرکت کنین. به شدت امیدوارم خودمم فرصت کنم شرکت کنم.

موافقین ۱۲ مخالفین ۱ ۰۶ آبان ۹۹ ، ۱۸:۳۱
مهدی