دعا
*در جایی دیگر توضیح داده شده که دعا سه گونه است:
1. وسیلهای هنگام شکستن وسیلهها و کلیدی پس از به کار گرفتن و از کار افتادن کلیدهای دیگر.
آنها که از همهی وسیلهها و امکاناتشان استفاده کردهاند و در راه ماندهاند،اینها که به وسیلهسازی معتقد شدهاند و به نظامآفرینی پیوند خوردهاند،اینها در یأسشان امید هست همانطور که در امیدشان یأس. چون دیدهاند چگونه امیدها و بتها را میشکنند و دیدهاند چگونه در یأسها و تنهاییها یار میسازند و امیدها میآفرینند. و اینها بر همین اساس،به آنچه امید ندارند امیدوارترند. چون امیدها و بتها قطعا شکسته میشوند،اما آنچه بدان امیدی نیست،شاید باری بیاورد!
«کُن لِما تَرجُوا أَرجی» به آنچه امید نداری امیدوارتر باش!
2. وسیلهای همراه وسیلهها. آنها که از آن تجربهها و عبرتها برخوردارند.آنها که عقم و عجز وسیلهها را دیدهاند،دیگر حتی همراه همه وسیلهها نمیگویند رسیدیم و بدون وسیله نمیگویند ماندیم. و این است که با همه وسیلهها و امکانات،التهاب و اضطرابشان هست و این است که دعا وسیلهای حتی در هنگام وجود وسیلههاست و امیدی حتی همراه امیدها.
3. در یک مرحله،دیگر دعا وسیله نیست،مقدمه نیست که تو را به چیزی برساند،بل خودش هدف است،خودش عمل است،خودش مقصد است. آنها که میخواهند در یک جمله،از فقر و ضعف و عجز خویش و از توجه و لطف و قرب و بخشش او حرفی بزنند،با یک جمله این همه را نشان بدهند،اینها دعا میکنند تا نشان بدهند فقیرند و نشان بدهند غنی و سمیع و قریب و مجیبی هم هست. اینها با دعا میخواهند فقط از این ربط و پیوند و از این وجود ربطی و وابسته،نشانی بدهند. و میخواهند غنا و قرب و سمع و اجابت او را یک جا امضا بنمایند.
*شیخ علی صفایی جان