سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابد و یک روز» ثبت شده است



ابد و یک روز:(سعید روستایی) اینکه بدانیم دنیا(به معنای اعم از جهان هستی گرفته تا کشور و خانه
و خانواده)سیاه است بسیار مهم است اما نسبت و نگاهِ ما با این سیاهی، بسیار بسیار مهم‌تر است.
اینکه به آدمِ بدبخت و خوشبخت بگویی "بدبختی یعنی بدبختی" هنری نکرده‌ای.هنر آن است
در دل سیاهی‌ها نقطه‌های سفید را به او نشان دهی.(علیکم به خوشه‌های خشم/جان فورد)
(به هرحال این یادآوری لازم است که سعید روستایی، متولد سال 68 است! یک سال از من بزرگتر
است و فیلم اولش یک فیلم کاملا حرفه‌‌ای‌ست!)

پنجاه کیلو آلبالو:(مانی حقیقی)هرچه وقیح‌تر شوخی کنی و بیشتر به مسائل کمر به پایین بپردازی،
بیشتر می‌خندانی و بیشتر پول در می‌آوری! از مانی حقیقی بعید بود گیشه‌بازی کند!
(من یک پذیرایی ساده می‌خواستم)

من سالوادور نیستم یا(رضا عطاران):بازیگرِ پولسازِ این دوران که لقمه‌ی چربی شده برای
تهیه‌کنندگانی که از ساختمان‌سازی خسته شده‌اند و می‌خواهند فیلم‌سازی را هم تجربه کنند!
(فیلم فافد ارزش، اما تا این لحظه،پنج میلیارد فروش)

خشم و هیاهو:(هومن سیدی) فیلم به فیلم بهتر می‌شود.قاب‌بندی‌هایش نشان می‌دهد چیزهایی
 هست که می‌داند! اگر از دیالوگ‌بازی و بازی‌محوری به گونه‌ی تاتری‌اش کم کند و به "درام" که ویژگی
بارز سینماست بیشتر بپرداز حتما جایگاهش بالاتر خواهد رفت.خشم‌وهیاهو ارزشِ یک بار دیدن دارد.
(هشدار به طرفداران و سینه‌چاکانِ نوید محمدزاده! مراقب باشید که مرادتان نزدیک است حامد بهدادِ2
بشود! نکند هزار عدد فیلم بازی کند و یک‌کدامشان ماندگار نشود...)

بادیگارد: سلام دوباره‌ی حاتمی‌کیا به سینما. یک کلام،فیلمی را که لایقش هستید، از دست ندهید!
خصوصی:
۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۲۸
مهدی


ابد و یک روز؛ فیلمی که جایزه‌های جشنواره ملی سینما را درو کرد و این روزها در صدر فروش قرار دارد.

من با بخش داوری‌اش کاری ندارم. همان سخنِ جیرانی که اعتراف به مصلحت‌اندیشی کرد کافی‌ست تا

پشیزی برای انتخاب داوران ارزش قائل نباشیم. اما این فیلم، برنده‌ی نگاه مردمی نیز شده است! یادم

نمی‌آید جای سینما با تئاتر عوض شده باشد. تشویق آخرش را می‌گویم. وقتی تیتراژ نمایان شد عده‌ی

زیادی از مردم کف و سوت زدند. چرا؟ مگر غیر از این بود که چند روزِ سیاه از زندگی سیاهِ یک خانواده‌ی

درمانده‌ی ضعیف را به تماشا نشستیم؟ امیدوارم نگوییم بازی درخشان نوید محمدزاده و پیمان معادی

وادارمان کرد تا برای فیلم کف بزنیم و رای بدهیم. متاسفانه باید بگویم همینطور است! مدت‌هاست

بت‌سازی از بازی بازیگران، ما را از اصل فیلم و سینما غافل کرده. سینما اگر می‌خواست تک بُعدی

باشد دیگر سینما نبود.درام، یک مکعب چند وجهی‌ است.فیلمِ خوب،فیلمی است که فیلمنامه‌،داستان،

مضمون،دوربین،میزانسن،نور و صدا،تدوین و البته بازی درخشان داشته باشد. و همه‌ی عواملِ فیلم باید

در خدمت پیش‌برد داستان قرار بگیرند نه صرفا بازی بازیگر! اگر محمدزاده و معادی را از ابد و یک روز حذف

کنیم یک روزش هم باقی نمی‌ماند،می‌ماند؟

همچنین، یادمان بیاید اگر هنگام عطسه‌ی مادر مریض خانواده که منجر به درد شدید عضلاتش

می‌شود،قهقهه می‌زنیم!و هنگامی که همه می‌فهمند پسراعظم،خودش صورتش را با چاقو خط انداخته

تا لاتی‌ش را پر کند، قهقهه می‌زنیم! و هنگامی که مرتضی، برادرش محسن را کتک می‌زند قهقهه

می‌زنیم! و هربار که نوید محمدزاده(محسن) با آن شکل و شمایل مثلا معتادش جلوی دوربین می‌آید

قهقهه می‌زنیم...یعنی یک جای کار می‌لنگد.

شما سینمایی را به عنوان بهترین برگزیدید که حتی نتوانست با نمایش‌ بدترین دردهای یک خانواده،

اشک‌تان را در بیاورد. و در انتها راضی‌تان کرد دختر خانواده‌تان را عروس خانواده‌ی افغان کنید و راضی

باشید که هرجا برود بهتر از خانه‌ی خودش است.

«اگر برود سگ است و اگر برگردد از سگ کم‌تر کم‌تر است!»

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۵۴
مهدی