سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۴ ق.ظ

۲

مرد خرس‌نما(Grizzly Man)

دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۴ ق.ظ

بدون اغراق، وقت دیدنش، نه گذر زمان را فهمیدم نه حتی پلک زدم! از دوره‌ای که مرتب و حرفه‌ای فیلم می‌بینم این اولین کاری است که حتی بعد از تمام شدنش ذهنم را درگیر نگه می‌دارد. بخشی‌ از آن،خاص بودن سوژه‌‌اش و حادثه‌ی تراژدیکش است اما مهم‌ترین قسمتش درون‌مایه‌ی عمیقش است. از اول برای آشنایی با مستندهای فیلم‌گونه که ترکیبی از داستان و مستند(نمونه‌ی درحال اکرانش که حتما باید دید:‌ ایستاده در غبار) هستند رفتم سراغش...اما این آشنایی،منجر به شگفتی‌م از روبرویی با طبیعت دنیایی عجیب و آدمی غریب شد...!

«خطر لوث شدن» : (درباره‌ی داستان فیلم. اگر می‌خواهید فیلم را بدون زمینه ببینید،نخوانید)

یک.

«داستان، درباره‌ی مردی‌ست به نام «تیموتی تردول» که 13 سال بین خرس‌های گیریزلی زندگی می‌کند و با دوربینش از نزدیک‌ترین فاصله‌ی ممکن از رفتار و حرکت خرس‌ها فیلم‌ می‌گیرد. او عاشق کار خودش با خرس‌ها است و جز برای آوردن وسایل و غذا و شارژ کردن دوربینش به شهر(تمدن) برنمی‌گردد. علیرغم حمایت‌های دولت آمریکا، او کاملا بی‌اعتناء به شهرت و پول است و تنها دلیل رضایتش از زندگی،بودن با خرس‌ها است. و سر آخر با حمله‌ی یک خرس کشته می‌شود.»

دو.

تیموتی، هویت گم‌شده‌ی خودش را بین خرس‌ها پیدا می‌کند.تا جایی که خطاب به آن‌ها می‌گوید:«من مشروب می‌خوردم...مدام...زندگی بدی  داشتم اما شما من رو نجات دادین.شما به من، زندگی دوباره دادین...» با اشاره‌ی درست راوی فیلم،در هیچ کدام از فیلم‌هایی که تیموتی گرفته، اثری از رحم و احساس در چشمان خرس‌ها دیده نمی‌شود. درحالی که تیموتی در هر سفرش،بیشتر غرق خرس‌ها می‌شود،خرس‌ها هیچ تغییری در خوی خود ایجاد نمی‌کنند. و درست در زمانی که تیموتی،سرمست از موفقیت‌هایش در زندگی و تعامل با گیریزلی‌هاست،یک خرس پیر و گرسنه او را تکه تکه می‌کند. این اتفاق در روزی می‌افتد که تیموتی، بین درخت‌ها و در جایی مخفی کمپ می‌زند. و در فیلم آخرش اشاره می‌کند که این کار خطرناک است چون خرس‌ها باید محل کمپ شما را ببینند و اگر مخفی باشد احساس خطر می‌کنند!

سه.

تیموتی برای احیای هویت خود علیرغم خوش‌تیپ بودن و موفقیت در شنا و موج‌سواری، اعتیاد شدیدی به الکل و ماریجوانا پیدا می‌کند. و پس از آنکه نام خودش را تغییر می‌دهد زندگی‌اش را با یکی از درنده‌ترین حیوانات روی زمین آغاز می‌کند. کنار آن‌ها می‌ایستد و راه می‌رود.برای تک تک آن‌ها اسم می‌گذارد. صدای آن‌ها را تقلید می‌کند و شکل آن‌ها رفتار می‌کند و حتی به مدفوع آن‌ها ابراز علاقه می‌کند. در همه‌ی 13 سال،هیچ گاه با خودش سلاح حمل نمی‌کند و می‌گوید راضی نیست خرسی بخاطر حمله‌ی به او کشته شود.

چهار.

عجیب‌ترین و جالب‌ترین لحظات فیلم‌های او دو جا هستند.

در جایی که یک خرس ماده را در رودخانه دنبال می‌کند.خرس مدفوع می‌کند. تیموتی سمت آن می‌رود و با علاقه‌ی عجیبی به مدفوع دست می‌زند و می‌گوید هنوز گرم است! این توی بدن او بوده! از درون اون بیرون اومده!

در جایی دیگر او در چادرش نشسته و با عصبانیت می‌گوید باران کم آمده و سطح آب پایین است و ماهی‌ها نیستند. برای همین خرس‌ها گرسنه هستند. بعد با لحنی بی‌ادبانه به مسیح و الله و خدایان هندو دستور می‌دهد باران بفرستند. باران و طوفان شدیدی می‌گیرد.دوباره جلوی دوربینش می‌آید و می‌گوید:«من بنده‌ی ناچیز الله هستم.من عاشق اجسام شناور هندو هستم...»

پ.ن: احساسات و برداشت‌های دورنی‌م از این فیلم،اصلا قابل بیان و نوشتن نیستند!

نظرات  (۲)

۳۱ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۰۱ آناهــیــ ـــتا
من فیلم رو ندیدم و می خوام به توصیه تون عمل کنم و بدون پیشزمینه ببینم،
فقط یه قضیه ی جالبی ک بود اینکه من ظهر میخواستم یه پستی درباره ی تنبلی این روزا و اینحرفا بنویسم با عنوان مشابه و بر وزن elephant man
نمیدونستم همچین فیلمی وجود داره واقعا :))
پاسخ:
کار خوبی می‌کنید! لطفا بعد که دیدید بنویسید درباره‌ش یا نظرتون رو بگید.

جالب بود! مرد فیل‌نما هم عالیه!

اولش فکر کردم راجع به  Revenant  داری صوبت می‌کنی!!

تا حالا فیلم مستند گونه یا مستند فیلم گونه ندیدم! خدا قسمت کرد میبینم این مرد خرس نما رو هم :)

پاسخ:
این همه نوشتم مرد خرس نما! مستند! :/
اتفاقا موقع دیدنش خیلی یاد revenant افتادم؛ اون صحنه‌ درگیری نفس‌گیر با گیریزلی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">