سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۴۱ ب.ظ

چوبین+صوت

چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۴۱ ب.ظ

جایی که مشغول خدمتم پیوند مستقیم با دین و مذهب دارد، خودم را نمی‌گویم که قصه‌ام فرق می‌کند اما سرباز جدیدی که با فوق لیسانس امریه شده و دانشگاه تهرانی است دیروز جمله‌ای گفت که اگرچه دلم را سوزاند اما نتیجه خوبی داشت. توی اوج کار بودیم. در فرصت کوتاه ناهار در خیابان راه می‌رفتیم که گفت از وقتی اینجا مشغول سربازی شده‌ عقاید مذهبی‌اش نصف شده. قبلش به مناسبت ایام، دیالوگی داشتیم پیرامون ظهور منجی. جلوی یکی از اداره‌های مرکز شهر بساط شیرینی و شربت به راه بود و ایستادیم. صحبتش رسید به جایی که گفت «مگه ممکنه کسی هزار سال زنده بمونه و بعد بیاد همه دنیا رو نجات بده؟». از همین جا صحبت‌مان به جایی رسید که گمان کردم مسئله‌ی چندین ساله‌ام به مرز پختگی رسید. اینکه در بحث‌های علمی، کمترین سهم به استدلال نظری و منطق علمی می‌رسد. مخصوصا اگر موضوع بحث، باورهای سنتی آدم‌ها باشد. اگر از کسی بخواهیم با شنیدن چند دلیل تاریخی یا عقلی، دست از باورهای دیرینه‌اش بردارد و در همان گفتگو، با عقایدش که عمری آن‌ها را زندگی کرده خداحافظی کند؛ توقع بی‌جایی کرده‌ایم. انصافا هم منطقی نیست به محض روبرویی با چند استدلال خشک عقلی، دست از باورهای خود برداریم. چرا که هیچ نظریه و عقیده‌ای نیست مگر آن که استدلال‌های ذهنی، از پسش بر آمده‌اند؛ هر درونی که خیال‌اندیش شد،گر دلیل آری خیالش بیش شد! 

از طرفی، وقتی می‌شود عقل را مخالف عقیده‌ای قلمداد کرد که هم چند دلیل عقلی مخالف پیدا کنیم، و هم دلیل موافق عقلی وجود نداشته باشد، چرا که میان وجود دلیل عقلی مخالف با نبود دلیل عقلی موافق فرق است.

مسئله‌ی دیگر ضعف دلیل است که مساوی با ضعف ادعا نیست،همانطور که قوّت دلیل به معنای درستی دعا نیست. چه بسیار عقاید درست و عقل‌پسندی که مدافعانی با دلیل‌های سست دارند. که نمونه‌های تاریخی‌اش بسیار است.

خلاصه... گمان می‌کنم در مباحث عقیده‌شناسی، دلیل‌های عقلی کمترین کاربرد را دارند. برای همین است که معمولا کسی از این راه، نه مسلمان می‌شود نه مسیحی نه  شیعی نه سنی نه بودایی، و نه از اینها برمی‌گردد.

بنابر تجربه‌ی زیستی خودم(از جمله سربازی مزبور) و اندکی خوانده‌ها، می‌توانم بگویم زمینه‌های روان‌شناختی،اوضاع اجتماعی،محیط و تربیت آدم‌ها، بسی بیشتر از مباحث عقلی، قوّت و اثر دارند. از قدیم هم می‌گفتند پای استدلالیان چوبین بود. شاید توجه دادن دیگران به پیامدهای اجتماعی و تاریخی باورهایشان،در هوشیار کردن آنها بسی موثرتر از استدلال‌گری فیلسوفانه باشد.

-------------------

«عیدتون مبارک»     

+گوش بدهیم

نظرات  (۳۰)

۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۵۶ واقعیت سوسک زده
:)) 
یک بار یک جلسه خطبه اول نهج و با  یک نفر خواستیم تلگرامی بحث کنیم هی دنبال راه حل برای مجاب کردن بقیه بود . شد همون یه بار :))))
پاسخ:
جدی؟؟ کی ؟ کجا؟ :))
برمی گردم می خونمش دوباره D:
پاسخ:
دمت گرم واقعا برمیگردی؟ :| 
سلام
عید شما مبارک
والا آدمهایی داریم که با یه وام و یه یخچال یا دو تا مسافرت خارج مسیحی میشن
شرایط مختلفی دخیله همونطور که گفتید
مورد بوده طرف عاشق یه دختر بودا میشه کلا میره بودایی میشه
ریشه اعتقاد رو بهتر از من میدونید هر چه این گره سفت تر، اعتقادات هم ریشه دارتر
والا همش تخثیر شماهاست دیگه..شماها اگر در عمل خوب باشید ماهم خوب میشید
چرا علاقمندان نظام در خارج از کشور بیشتر از داخل کشورن؟، بخاطر عملکرد مسئولین هست
با نظرتون هم کامل موافقم مردم کوچه و بازار عظمت استدلال و عمق منطق شما رو درک نمی کنند ....اخلاق و رفتار و پاکدستی مسئولین رو می بینن....
آقا مهدی ببخش من هی گیر میدم به شما..میدونم نه سر پیازی نه ته پیاز!
راستی یه سوال شما اگر طلبه ای چرا بردنت سربازی؟ فقط مرحوم رفسنجانی بود که اینطوری شد؟

پاسخ:
سلام عزیز 
:)) مرحوم رفسنجانی چی میگه؟ قانون مشمول برای همه هست. معافیت حوزه هم مثل دانشگاه تحصیلیه،مادامی که کلاس بری معافی والا فلا.
الان چطور برگشتم جوابو بخونم؟! به همین شیوه برمیگردیم فقط زمانی که ذهن لامصب به این میزان آب روغن قاطی نکرده باشه !
پاسخ:
شاید زیادی بد نوشتم :/  
بعضی موقع افراد به هیچ صراطی مستقیم نیستند (یه چیز تو مایه های دنده)
شعبانیه مبارک :)🌷
پاسخ:
بعضی وقتا هم دلشون یه حالی داره برونشون یه حال. عصر پیچیده‌ای رو زیست میکنیم.
ممنون :)
یعنی الان همه حوزوی ها میرن سربازی؟ مگه میشه؟ مگه داریم؟
پاسخ:
همه که نه. ولی بیشتریا میرن مخصوصا سال‌های اخیر که قوانین حوزه سفت و سخت شده.
بستگی داره پایان خدمت رو بخوان یا نه. آره میشه و داریم و هست. برو به دانشجوها بگو فایل فحش به طلبه‌ها بخاطر سربازی نرفتن رو ببندن :)))
این فایل رو بر فرض ببندن...بقیه فایلها چی؟
پاسخ:
بیار بررسی کنیم بعضیاش قابل بستن هست مثل همین مورد. بعضیاشم نه. هرچند بعضیا کلا تحت هرشرایطی بازن :))
چرا من فکر کردم تیتر در مورد کارتون چوبین هستش؟! :))

آقای فاطمی نیا یه جا گفتن اینکه جناب مولوی گفتن پای استدلالیان چوبین بود، منظور برای خواص بوده، نه عوام...
وگرنه یکی مثل شیخ بهایی با اون عظمت رو می تونین بگین چوبین بود!
یا مثلاً ملاصدرا...
این برا این بوده که خواص درجا نزنن...

در مورد بعضی مباحث هم که غیر عقلانی به نظر میاد، مثلاً امام زمان...
نظر خودم رو میگم...
شاید اگه ۱۴۰۰ سال پیش به مردم میگفتی میشه اطلاعات رو در عرض چند ثانیه جابه جا کنی، براشون عجیب بود ولی الان با یه تراشه کوچیک مثل فلش میشه خروارها اطلاعات رو به سرعت جابه جا کرد!
بعضی از چیزها غیر عقلانی نیست فقط زمان می‌بره برای فهم و اثباتش...

در کل برای اثبات هرچیز با علم مخالفم...
بحثش خیلی طولانیه اگه پست دیگه ای در این رابطه گذاشتین می نویسم شایدم بعدا ذیل همین مطلب اومدم نوشتم... :)

+ببخشید کامنت قبلی نصفه اومد، ثبتش نکنید... تشکر

پاسخ:
خودمم :))

درسته ولی من فکر میکنم فرقی نیست، خواص به یه نسبت و عوامم به نسبت خودشون درگیر این هستن. به هرحال عقل ما هرقدرم قوی باشه که هست،محدودیت و اشتباه هم داره. 
متوجه حرفاتون شدم،با بحث من دوتا نیست. 
بعضی هامون تو محیط‌های سنتی با عقاید مذهبی بزرگ میشیم و پشت عقایدمون ایمان و اعتقاد و باور نیست فقط چون اینطوری بزرگ شدیم و خانواده مذهبی بودن پس همینطوریم بعد که میریم وارد اجتماع میشیم و با افراد مختلف نشست و برخواست میکنیم،درگیر استدلال‌های افرادی میشیم که دین و مذهب و عقایدمون رو زیر سئوال میبرن و کلا به چالشمون میکشن وا میدیم چون فهم و استدلالی پشت عقایدمون نبوده صرفا کپی پیست عقاید آدمهای اطرافمون بودیم،اصلا به مرحله‌ی عمل نمیرسیم؛ پی بردن به بعد عقلانی و منطقی دین خیلی مهمه چون دقیقا از همین‌جاها شک می‌افته به جونمون.
اینها رو گفتم چون خودم و خیلی از اطرافیانم همینطوریم، خیلی وقت‌ها جاهایی سئوالاتی یا شبهاتی پیش میاد میبنم اصلا تا حالا به اینها فکر هم‌ نکرده بودم، تو این سال‌ها خیلی از عقایدم تغییر کرد و الان واقعا نمیدونم تا چند سال اینده چی قراره از چیزی که امروز هستم ساخته بشه.
+ ببخشید کامنت‌هام گاهی خیلی طولانی میشه:)
عیدتون هم مبارک
پاسخ:
اشکالی نداره پست طولانی کامنت طولانی هم میخوره :)
حالا فکر میکنید با استدلال‌های عقلی تغییری حاصل میشه توی اندیشه و سبک زندگیی که سالها برای شکل گرفتنش توی محیط خاص زمان سپری شده؟ بفرمایید هزاران جلد کتاب و منبع و سخنرانی بر مبنای عقل و استدلال که همه جا هستن ... کوشن؟ در موفق‌ترین حالت،وادار به سکوت میشیم در برابرشون؛ اما قانع میشیم و می‌پذیریم به عمق جان؟ 

ممنون :)

دیروز داشتم مصاحبه ناصر نقویان رو با  مجری آپارات(امامی) میدیم..البته از طریق لینک العیاذبالله یوتیوب
خیلی حرفهای جالبی میزد
نکته ای که میخوام استفاده کنم اینه که استقلال روحانیت خیلی مهمه که زیر بلیط هر کس و ناکسی نره..متاسفانه الان اینجور نیست...
پاسخ:
سیاست انقدی بی پدر و مادر هست که هرکسی واردش بشه مجبوره برای بقا تابع قواعدش بشه. واردن نشد به سیاست هم که مساویه با سیب زمینی بودن. سخته آقا سخت! گفتنش آسونه.
سنگین نوشتی ولی بد نه

یه جوریه این قضیه برام
انگار قبلوش دارم ، ولی دلم نمیخواد قبولش کنم
میدونی؟ ترجیح میدم حقیقت نباشه

فکر میکنم ترکیب جبر و اختیار باشه
ولی اخر سر اختیار هست که نتیجه نهایی رو مشخص میکنه
اون فرهنگ و جامعه و اجتماع و ... مانع یا مشوق هستن که البته تاثیر گذاریشون زیاده ولی نتیجه نهایی رو مشخص نمیکنن


درضمن ، دفعه دیگه به سربازی بگی خدمت میام تو کامنت فحش میدم :-|
پاسخ:
توام اسم جبر و اختیار رو نیار که کهیر میزنم... :))

۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۳۴ صـــا لــحـــه
به شخصه توی زندگیم سعی کردم عقایدم رو یا خودم به دست بیارم یا اگر باورهایی سنتی هستند اون ها رو با دلیل و منطق تثبیت کنم و یا تضعیف.
اما این که گفتید واقعیت محضه. برای همین هم جایی که پای عقایدی سنتی در میان است، استدلال علیه آن باورها بسیار بیهوده است...(همونطور که گفتید برای همین استبصار سمه... :) )
پاسخ:
داخل پرانتز رو متوجه نشدم، سَم؟ 
شاید نشه توی یک شهر یا محیط بزرگ تغییری ایجاد کرد ولی توی زندگی فردی هرکس بله میشه، کم ندیدیم ادمهایی که تو خانواده‌های مذهبی بزرگ شدن اما وقتی خودشون به سن تصمیم گیری و تشکیل زندگی رسیدن یه زندگی کاملا متفاوت رو انتخاب کردن،همین فرد فردا روز حداقل ۱۰ نفر اطرافش هستن که بتونه اثرگذار باشه براشون.
ادم اگه حق پذیر باشه قانع هم میشه و دلی قبول میکنه، گاهی با یه چیزی لج میکنیم حاضر نیستیم قبولش کنیم اما وقتی تو خلوت خودمون بهش فکر میکنیم کم‌کم شک میکنیم، براتون پیش نیومده یه چیزی رو قبول داشته باشید یک نفر بیاد از جهات دیگه بررسیش کنه و اشکال بگیره بعدا بهش فکر کنید بگید بی‌راه هم نمیگه؟ نشده یه چیزی که قبلا قبول داشتید رو الان اصلا نتونید قبول کنید؟برای من که چندین بار پیش اومده فکر که کردم دیدم حرف و استدلال طرف مقابلم برام قابل قبول تره تا استدلال خودم.
منبع زیاده ولی چندتاشون مناسب افرادی با سطح سواد پایینه؟ یا خیلی طولانین یا زیادی سنگینن و خیلی وقتها هر دو مورد.
البته این مشکلات ادمیه که واقعا بخواد بفهمه ولی خب درسته که خیلی‌هامون هم اهل تحقیق و مطالعه نیستیم فقط تزش رو میدیم، مرکز تحقیقاتمون تلگرام مرحوم و اینستاگرام در آینده مرحومه.
پاسخ:
شما مطلب رو تموم کردید با همین واژه «دلی قبول کردن». پیامبر،عربستان متعصب و متحجر و بت پرست رو چطوری از عقاید میراثی‌شون برگردوند؟ محکم‌ترین الفاظی که نقل شده اینه که پیامبر مدام تکرار می‌کرد «خدای واحد را بپرستید» دلیل؟عقل؟استدلال؟ بله تعداد معدودی داریم توی گفتگوی با دانشمندا و بزرگان اون زمان ولی واقعا برای پرستش خدای یگانه،هیچ دلیلی قوی‌تر از دل نبود! و جایی که توی فیلم الرساله هم بیان شد: محمد از دل‌ها وارد می‌شود.
من احتمالا یه چیزی بنویسم در مورد این که الان می خوام بگم؛ حرفتون رو قبول دارم ولی می دونید چیه؟ بزرگ ترین هنر ما تو زندگی توانایی زیباسازی اعتقاداتمونه که بتونیم بهشون عمل کنیم. استدلال مثل یه غذای مفید و مغذی برای بدنه ولی قلب تا وقتی غذای تزیین شده جلوش نذاری نمی خوره. دقیقا مثل بچه ها. به جای غر زدن در مورد این که فلان بچه بد غذاست، باید خلاقیت داشت تو سرو غذا. اول واسه خودمون و بعد هم واسه بقیه.
پاسخ:
همواره میگفتن مردم رو با غیر زبانتون(عمل) دعوت کنید.
پس مردم اون زمان چطور عقاید خودشون و ابا اجدادشون رو کنار گذاشتن؟ فقط با همین گفتن خدای یگانه رو بپرستید؟ هر زمانی باشه گذشتن از چیزی که عمری بوده سخته اما اون موقع خبری از علم امروز بود؟ هر روز صدتا مستند و برنامه ساخته می‌شد که خدا و دین و هر چیزی بوده و هست رو زیر سئوال ببره،که بگه تفکر خدا پرستی ناشی از کمبود علم بوده؟نه اون موقع عقاید بت پرستیشون هم موروثی بود پس یه شمه از عقلانیت و فهم که پیدا شد کم‌کم(و البته به سختی) رفتن سمتش؛اما الان با همون عقلانیت و منطق و ... خدا رو زیر سئوال میبرن.
یه بنده‌ خدایی یه مدت در مورد خدا بحث میکرد هر چی فکر کردم نفهمیدم این حرفها رو از کجا اورده بعدا چند دقیقه از یه مستندی که از منوتو پخش میشد دیدم فهمیدم همش از همون بوده.
پاسخ:
با عملی که از پیامبر دیدن. اخلاقش صبرش عاشق بودنش. زور احساس و قلب خیلی بیشتره از عقل.
بله اصلا نمیشه منکر عقل و عقلانیت شد، ولی از محدودیت و ناقص بودن و اشتباهات، نمیشه مصون دونستش.
بله خب توی این عصر،"مثلا" خردگرایی رایج شده و بر اون اساس میخوان دین رو زیر سوال ببرن.

۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۵۷ صـــا لــحـــه
آره... این یه اصطلاح معروف بین فعالین تقریبیه!!!😌
پاسخ:
:/
کلی حرف دارم راجع به پست اما نمیتونم به نوشتار تبدیلش  کنم  
عیدتو ن مبارک انشاءالله آقا زودتر ظهور کنن
پاسخ:
:)
۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۴۶ واقعیت سوسک زده
بله جدی . منم بهشون گفتم اگه یواش تر حرف بزنن ، اخه مسلسلی بحث می کنند و یه مجالی به اون طرف مباحثه بدهند موفق میشن ؛)))
پاسخ:
عجب آدمایی پیدا میشن!!
پیف :/ چه غلطا :))
پاسخ:
بذارمت لیست سیاه؟ :))
سلام
گاهی کامنت ها و البته جواب ها خوندنی هستند....
در رابطه با عقیده و باورهای مذهبی خیلی حرفا میشه گفت که برای همه واضح هست...خیلی ها بخاطر "اسلامی" بودن کشور ما و حکومت، بخاطر سخت شدن معیشت یجورایی عناد و لجاجت دارند.
از اونور هم عده ای متاسفانه بخاطر مطالب توی فضای مجازی یجورایی مثل شیرِ سماور هستند :| عقیده اشون در لحظه عوض میشه.

اما من یکبار به یکنفر گفتم که اگر یک پزشک خطای پزشکی انجام بده،شما دیگه تا اخر عمرت نمیری دکتر و کل طب ابو علی سینا رو زیر سوال میبری؟
حکایتِ عملکردِ بدِ کسایی که اسم مذهب رو یدک میکشند هم همینه...نباید دین و باورهای قلبیِ مذهبی رو براساس یک شخصیتِ خاص بنا کرد...اصلا میشه یک عالم و مرجع تقلید رو پیدا کنی که با قاطعیت بگه من توی عمرم اصلا گناه نکردم؟ همه انسان ها توی عمرشون اشتباه و خطا داشتند....گاهی ما راه رو اشتباه میریم...نباید کاریزما داشت

+برای صحبت های خانوم فرشته هم باید گفت توی همین فضای پر از شبهه هنوز هستند کسایی که عقیده اشون عوض میشه و مذهبی میشند...تغییر عقیده از دوطرف وجود داره.

++خیلی چیزها دلی و احساسی هست و شاید ادم نتونه برای کسی برهان و دلیل بیاره...باید حسش کرد.

پاسخ:
سلام.
ممنون از تکمیل شما :)
چرا اخه ؟ 
پاسخ:
 فکر بهش اذیت کنندس
سلام عیدتون با تاخیر یه روزه مبارک
این سوال دوستتون منو یاد یکی از دوستام انداخت تقریبا دو سال پیش بود ماجرای عجیبی بود که دلم نمیخواد هیچوقت بهش فکر کنم تقریبا تو یه زمان دوتا دوست اونم به شکل عجیبی نزدیک یکی آتئیست و یکی سنی تو راه من قرار گرفتن که با همین سوال ها و به چالش کشیدن ها منو با ضعف هام و ندونستن هام و اینکه من هم مثل خیلی ها فقط اسم شیعه رو یدک میکشم چقدر با حرفاشون حس حقارت و نادونی بهم دست میدم چقدر که هر روز هر روز گریه میکردم برای خدا اینکه اینقدر در حقش ظلم میکنن ادما برای تحقیرا و به سخره گرفتنایی که منو عقایدم میشدیم وووو... 
حیف که نتونستم اونارو هیچوقت متقاعد کنم ولی الان من "خودم"شدم دو سال به آرامش رسیدم کسی که نه نماز میخوند نه حجاب داشت نه هیچییی الان شاید شدم بنده ای که باعث یه کوچولو لبخند خالقش شده نمیدونم واقعا چه حکمتی بود که بعد تغییرم اونا به شکل عجیب غریبی کمرنگ شدن حیف که هیچوقت اونقدر قدرت بیان نداشتم که متقاعدشون کنم و حتما عرضه و توان اینکارم نداشتم :((( 
ببخشید که طولانی شد یهو با متنتون یاد اون لحظه های بدبد افتادم که نتیجه ی خوبی حداقل واسه خودم داشت برای همه ی آدمایی که طعم خوشبختی رو با عناد و پافشاری رو عقاید پوچ و توخالیشون از خودشون میگیرن دعا کنیم :(((
پاسخ:
سلام. ممنون
:)
امام صادق (ع) :
دعوت کننده ی مردم باشید اما نه با زبان بلکه با پارسایی, تلاش, نماز, نیکی که این رفتارها خود دعوت کننده هستند. 
و بعدها به این حدیث بر خوردم و فهمیدم این کار از هزاران استدلال عقلی و علمی و منطقی از هزاران حرفای قلبی و احساسی بیشتر تاثیر گذار هست 
حیف حیف که آدمایی که اسم اسلام و شیعه رو یدک میکشن مراقب خودشون خیلی نیستن آخ که بعدش چقدر آدم دلش میشکنه که با خطای اون آدم همه هجمه ها به دینش وارد میشه آخ که چقدر مظلوم واقع میشه آخ که واقعا "عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود
موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود"

سلام
بنظرم بهترین حالت اقناعی رو آقای قرائتی دارن
توضیحشون در مورد حرمت قمه زنی جالب بود 
بنظرم دوست بودن با قرآن و عادی زندگی کردن بین مردم باعث میشه حرفشون فهمیده بشه
پاسخ:
سلام
با تشکر :)
جوابشو چطور دادی؟
پاسخ:
نوشتم دیگه :|
رهبر دهه هفتاد اگه اشتباه نکنم در دیدار با دانش آموزان نخبه های چنین موضوعی رو در پاسخ به یکی از حضار مطرح کردند
پاسخ:
واقعا؟!
میدونی مساله کجاست سید؟
کار به اون عده ای که واقعا ذهنشون بازه و آماده برای شنیدن چیزای جدید و حتی تغییر، ندارم، اونا که احوالاتشون معلومه و دمشون هم گرم.
مساله پاراگراف دومه.
یه عده هستن که میگن ما برحقیم، تا خلافش ثابت بشه، این خلافشم مثلا از سمت من و تو نباید باشه، از سمت خودشون باید باشه! این عده م معتقدن استلال هایی که دارن عقلیه، واسه همین انگاری آدم با اینا از وسط یه بحثی نشسته به بحث!
بحث اول اینه که یا بهشون ثابت کنی استدلالای شما عقلی نیست، یا قانع بشی مال خودت نیست، بعد بری سراغ بحث اصلی که حالا هرچیزی مورد نظرته میتونه باشه، مثلا طول عمر.
این گروه قروقاطی م زیاد توشون، منظورم از نظر انواع تیپهای مخالف! یعنی آدم آماده پذیرش حقیقتم بینشون هست ولی با این تفاوت که اول باید موفق بشی قانعشون کنی احتمال داره اشتباه کنن، بعد وارد فاز بعدی بشی.
و من فکر میکنم این با عقیده ها و باورای سنتی فرق میکنه. بیشتر منظورم به عده مثل مادی گراهاست مثلا
پاسخ:
اتفاقا داشتم این دسته رو می‌نوشتم لابلای دین‌گراها، حذفش کردم :))
آخ آخ همون جبر و اختیار و کهیر و اینا که گفتید خیلی خوب بود ((:
نه که پست رو نخونده باشما... اون مخالف رو هم من زدم. نمیدونمم چرا ! فک کنم به‌خاطر همون چوبین و اینا.  به فلسفه‌جاتم برخورد ((:
پاسخ:
بعد نوشتن به خودمم برخورد!
۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۰ سربازِ روزِ نهم
سوال درباره سطح معرفت و چنین مواردی بود جواب:
من با مطالعه و استدلال شبهات و سوالاتم رو پاسخ دادم و به شناخت رسیدم اما اگه بخوام بگم چه چیزی در قلب من بیشتری تاثیر رو گذاشت و معرفت بیشتری نصیب من کرد همان ایمانی است که از طریق پدر و مادر به من منتقل شد
مفهومش همون ایمان حسی  و دلیه
یا همچین چیزی یه کمی بگردید فیلمش توی سایت موجود و این مضمون توی ذهن من مونده
بیشین بیریم بابا D:
پاسخ:
بیریم؟!؟ :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">