سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۴۶ ب.ظ

درخشش تنهایی

پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۴۶ ب.ظ

               

                              

                                        نمای اول: دنی(پسر جک) در فیلم Shining - راهروی هتل

                                       نمای دوم: من،در فیلم زندگی خودم - شب‌های مترو

موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۱۰
مهدی

نظرات  (۳۷)

۱۰ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۵۲ 🔹🔹نیلگون 🔹🔹
دلا خو کن به تنهایی
که از تن ها بلا خیزد !
پاسخ:
با خیال تو یکه و تنها
دروم از جمع های آدم ها
احسنت!
پاسخ:
:/
۱۰ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۲۸ آسـوکـآ آآ
آدم یاد فیلم ترسناک میفته :|

پاسخ:
اصلا این فیلم رو اگه ندیدید قطعا تا الان فیلمی ندیدید!
بیا متروی بسمت پایین شهر ببین چه شلوغه. معلومه متروهای شما بالا شهری ها (بسمت تجریش_ بسمت قائم) تعدادش بیشتره، خلوته، رفاه و آسایش مال شماهاست 
#مترو_ژن_خوب
#تف_به_ریا
پاسخ:
من اگه ژن خوب بودم سوار مترو میشدم آخه لعنتی؟ اونم 12 شب؟؟ :))
یه سال تاسوعا عاشورا، خونه نرفتم، خوابگاه موندم که همین درخشش تنهایی رو ببینم
در تک تک نماهای 48 ساعتم موج میزد
از سوئیت گرفته تا پیاده روها
بعضی وقتا فکر میکنم یه لذت مرموزی داره که پیامبر یه غار حرا داشته، حضرت علی یه چاه، حضرت موسی یه بیابون و کوه و....
تنهایی یه رمزی توشه به نظرم...برای همین جنبه غیرفیزیکیش جذابیتش غیرقابل وصفه...
پاسخ:
آفرین آفرین! 
چه کامنت خوبی! 
چقدر شبیه۰۰۰
ولی حس جالبیه این عظمت فقط واسه شما حرکت کنه۰اگر اتوبوس یا تاکسی بود برا یه نفر حرکت نمیکرد :))
پاسخ:
آفرین! اگه تجربه نکرده باشی و این به ذهنت رسیده باشه واقعا آفرین! 
۱۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۵۵ صـــا لــحـــه
ولی انگار شما تنهاترید. چون هیچ دوربینی پشتتون نیست
پاسخ:
آفررررین!!!
بابا چه کامنتایی آدم لذت میبره اصن! :)) :| 
زامبی ها حمله نکردن؟ D:
پاسخ:
اونا رو توی روز زیارت میکنیم همینجا :))
متروی بعد دعای کمیله؟
پاسخ:
بعد ندبه و کمیل و جوشن و همه. 
چرا رفتی صندلی عقب نشستی خب؟ برو بشین پیش راننده. :)
پاسخ:
اتفاقا خیلی علاقه مندم. ولی مثل کابین خلبان امنیتیه فضا. 
حالا اگه انقدر شلوغ بود که کلیه‌تون تو ریه‌تون در می‌اومد خوب بود؟ بده تونستید عکس به این قشنگی بگیرید و کلی برای خودتون فکر کنید؟:)) 
[مسئول ستاد دیدن نیمه‌ی پر لیوان] :D

پاسخ:
:)) من خودمم همیشه به نیمه پر لیوانای خالیم نگاه میکنم 
جانا به غم نشانده ای دلِ مارا
بیا و دریاب منِ تنها را
که خسته ام از این زمانه...
پاسخ:
:) 
۱۰ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۰۸ واقعیت سوسک زده
تنها یکیه اونم خداست برا بقیه بلاست :||
بهش میاد از این فیلمهای روان پریشی باشه :/
پاسخ:
نه بابا خدا خودش تنهایی ما رو دوس داره 
۱۰ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۱۱ واقعیت سوسک زده
اهان الان یادم اومد فیلمشو استنلی کوبریک ، اون اقائه با اون کلش و دندوناش ،
همون روان پریشیه :/
پاسخ:
بله بله 
جانی اینجاس :)) 
سلام
من فلسفی بلد نیستم حرف بزنم! :)

اما درباره پست قبل و نمایشگاه... چی بگم که خدا رو خوش بیاد! :|
یعنی کل غرفه هارو چرخیدم بلکه اثری از اون برچسب‌ها پیدا کنم...!
هیچی دیگه پیدا نشدید... :| :|
خدارو خوش میاد خدایی که من انقد چرخیدم اونم بدون آدرس...؟! :|

پاسخ:
سلام 
یعنی چی واقعا؟؟ :/ من دقیق ترین ادرس ممکن رو دادم اصلا توجهی بهش ننمودید؟ :/ 
اسم غرفه میدادمم پیدا نمیکردین. آدرس دادم از راهروها برای همین :/ 
نه واقعا خدا رو خوش نمیاد :) 

البته در پاسخ به کامنت آخرین نفر باید بگم شما تنها نیستین!

چندتا دوربین تو سقف و زیر صندلی شما رو زیر نظر دارن!
پاسخ:
این قطار دوربین نداشت . زیر صندلی آخه؟؟ :/ 
هممه‌اش واسه شوآفه. معلومه مترو رو قرق کردید عکس بندازید که یعنی ما خیلی مردمی هستیم. 
بعد هم، اون پسر طفل معصوم تو یه راهروی پر از اتاقه که از هر کدوم ممکنه یه هیولا خارج بشه. تو مترو کی می‌تونه بیاد؟ تازه نگهبانا هم که از خودتونن.
واقعا فکر کردید دانایی و اندیشه‌ی این مردم رو می‌تونید ازشون بگیرید؟ هیهات!
پاسخ:
ما عکسای شوآفیمون رو قبلا گرفتیم شما دیر اومدی رأی هم ندادی این شد نتیجش! 
۱۱ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۳۸ פـریـر بانو
یعنی من آرزومه یه بار بیام تهران و با همچین صحنه‌ای مواجه شم! :| :))
پاسخ:
۱۲شب به بعد تشریف بیارید :/ 
عه... کدامین دم مسیحایی تو را زنده گردانید؟!:)
زنده ای که...#از_نو :)
شاعر میفرماید که
چونکه یادت همه شب مونس و دمساز من است
شرم دارم که شکایت کنم از تنهایی
پاسخ:
خدایا! ببین کی اینجاس! چه مبارک جمعه ای شد اصن!
 عامل بسته شدن وبلاگ من چطوره؟ :))
۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۵ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
http://bayanbox.ir/view/3314219095548139571/20180531-105353.jpg

ما هم از این عکس ها داریم و این صحبت ها:/
پاسخ:
نصفه باز میشه عکسه
در جواب کامنت ها داری مخاطبین رو به سخره میگیری ؟؟آخر چرا برادر؟؟؟؟
پاسخ:
توی ادبیات ما واژه های آفرین و خوب، برای تمسخر به کار نمیره.‌
۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۵۸ פـریـر بانو
نمی‌تونم اون موقع تشریف بیارم وگرنه به عشق دیدن همچین صحنه‌ای تشریف می‌آوردم! :| :دی
پاسخ:
من جای شما شب تشریف می‌برم‌. 
هستیم زیر سایه تون:)
میخوام وبمو باز کنم داستان شه برات:)))))
پاسخ:
اختیار دارید! زیر سایه ما نیا نفتی میشی 
:)) به به! به به! 
باز کن ببینیم شروع یه جور دیگه رو . 
بین بسته شدن وبلاگ شما و نارخاتون ارتباطی بود؟


ینی حاجی
همون موقه این کامنتو تو وب حریر خوندم منفجررررررررر شدم :)))))))
پاسخ:
:)) 
ثبت در تاریخ شد! 
دوربینا نامحسوسه داداش
پاسخ:
مخلصیم جناب سرهنگ! 
دیدن نیمه‌ی پر لیوانِ خالی دیگه وجدانا توانایی خارق‌العادیه، به صورت کاملا خوشبینانه میتونیم به گشنگی ماه رمضون ربطش بدیم:D
پاسخ:
هعیی...کدوم گشنگی؟ اصلا نفهمیدیم کی افطار کردیم کی سحری خوردیم 
دقیقا کدوم آدرس رو منظورتونه؟! :|
اگه انتهای شبستان ۱۳ یعنی آدرس، که خب من دیگه صحبتی ندارم! :|
بیشتر جلوی جناب همسر ضایع شدم که هی به هوای غرفه شما چرخوندمش ولی پیدا نشدید...! :|

حقش بود میگفتم اسمتون رو بلند تو سالن صدا کنن تا یکم دلم خنک شه! :)

+ ولی در کل یکم بل بشو بود! 
یه جا که دیگه رسماً شبیه زورخونه شده بود! :)

++ دلا خو کن به تنهایی که از تن‌ها بلا خیزد
 سعادت آن کسی بیند که از تن‌ها بپرهیزد

پاسخ:
شبستان که یه دونه بیشتر نداریم! راهروی ۱۳ شبستان رو گفتم. 
عیبی یوخ ایشالا سالهای بعد که من دیگه نیستم :)) 
جوون میده واسه درس خوندن :))
چیه انتظار داشتین از یه کنکوری چی بشنوین :( اصن خود کنکور یه تونل بلند وتاریک وهزار پیچه:/

پاسخ:
:) 
صندلیاش زیادی سفته یه بالش بیار با خودت 
راهرو ۱۳ نباید میرفتین:/
در ۱۳ درست بود!
راهروی ۱۳ یه جا دیگه است:)
به طور کلی میشد اون استیکرا رو یافت ولی آدم هایی که فکر کنید اونا حاج مهدی ان زیاد بودن:/
باید شانسی انتخاب میکردن تا درست دربیاد:/
پاسخ:
هموووون در ۱۳ :))
نه به اندازه صندلی های کتابخونه که 7 صبح تا 6 بعد از ظهر می نشستم :(
پاسخ:
خدا قوت پهلوان! 
مترو مگه تا 12 شب بازه؟
بعد این قطار به سمت تجریش نیست!
قطارای اون خط مدلشون متفاوته
ولی قایم میتونه باشه
پاسخ:
این شبا بله بازه . قایم که نیست البته، قائم D: 
الان که فک میکنم این حجم از خلوتی مشکوک اقا زاده اید؟ اقا زاده که هستین درست ترش اینه که بگم مسئول زاده اید؟:)) بهتره خودتون حقیقتا بگین قول میدم تو مجازاتتون تخفیف قائل بشم چند دقیقه پیش پستای سربازیتونا دیدم شک کردم سربازی ادم دفتر داشته باشه مگه میشه ؟ مگه داریم؟ بعد براش چایی بیارن؟؟ بعد از اون تابلوهای برنامه کاری داشته باشه؟ یاد تابلوهای پلیسا تو فیلما افتادم عکس خلافکارا را میزنند روش به هر صورت حاجی خودتون اعتراف کنین

پاسخ:
با این سطح دقت و پیگیری شاید بشه امیدوار بود کنکور قبول بشی ولی این سطح اطلاعات عمومی نا امید کنندس... 
سربازی امریه همینه. امور فرهنگی/اداری و پشت میز نشینی و البته با حمالی های مناسبتی
سلام

+ رستاک جان، حاج مهدی بیشتر قصد پیچوندن مارو داشتن که اسم غرفه رو نگفتن! :|
وگرنه که حاج مهدیِ "روز از نو" یه دونه‌س، برا نمونه‌س... :)

امشب؛
اگر یادتان ماند و باران گرفت
دعایی به حال بیابان کنید

پاسخ:
سلام 
عه عجبا!! :)) رستاک لطف کرد اومد و غرفه رو هم راحت پیدا کرده بود. گردن ما نندازین دیگه از مو باریک تره همینم میشکنه .
و همچنین :) 
یاد فیلم رفت و آمد افتادم، لیام نیسون :)
بنده خدا ۱۰ سال از زندگی خودش رو با قطار شهری سپری کرد که درگیر یک ماجرای جنایی شد :)
پاسخ:
ندیدم
بدمم نمیاد درگیر این چیزا بشم ::)
خدا نکنه حاج مهدی :)
پاسخ:
:) بلاخیزی خوبه دیگه بزرگ میشیم 
واسه نوشتنم جای خوبیه‌ها... شاید یه هری‌پاتری چیزی ازتون دراومد(:
پاسخ:
اینجا فقط فیلمنامه های استاد ایرج درمیاد ازش 
۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۴۳ سمانه (رنگی)
یا خدا چه خلوت
پاسخ:
خلوت با خدا 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">