سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۱۵ ق.ظ

چیزی که نکشتت، قویترت میکنه

پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۱۵ ق.ظ

سال 97 برای من، کلاس آموزشیِ بلند شدن بعد از زمین خوردن بود. همین مسئله ساده و کلیشه‌ای رو بلد نبودم. یا باید صاف و بدون دردسر راهمو می‌رفتم و می‌رسیدم یا اگه زمین می‌خوردم مساوی بود با حذف همیشگی اون مسیر. نمیدونستم سفرِ افتتاحیه‌ی دشت لار توی اردیبهشت میخواد بهم بگه چه سالی پیش رو دارم. همونجا فهمیدم ما آدمایی هستیم که توی اوج بدبختی و فشارم می‌‌تونیم تا سر حدِ خفه شدن بخندیم. نه برای اینکه چاره‌ای نداریم؛ چون بدِ روزگار هرکاری کرده نتونسته بکشتمون، ما هم قوی‌تر و بزرگتر شدیم.

.

سلام. اردیبهشت نود و هفته. اینجا دشت لاره. انقدر سرخوشم که سوت میزنم. خبر ندارم تا یک ساعت دیگه دارم می‌جنگم برای زنده موندن. بعدِ جنگ نابرابر با طوفان و صاعقه و سرمای شدید، پشت به پشتِ هم‌رزم می‌ایستم و قضای حاجت می‌کنم. بعد جنگیدن، توی سنگرم با هم‌رزما دراز کشیدم. همه جا خیسه. بارون بی وقفه می‌باره. هوا به شدت سرده. می‌خندم. می‌خندن. و می‌خوابم. به امید صبح آفتابی! خیلی خوش گذشت! (اینم مستندش)

موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۰۱

نظرات  (۱۶)

با کلی غصه خوردن و پیر شدن و از دست رفتن جوونیمون قوی‌تر شدیم...
ناراضی نیستما، اما خب...
شکر :)

سال خوبی داشته باشین حاجی، سالی پر از آسودگی و شادی و دلخوشی 💪
پاسخ:
:)) اما شکر از سر ناچاری ! 
ممنون. برای شما هم همینطور سال خوبی باشه انشالله
دکتر:امیر شبیه شهیدا شده:)) 
خیلی خوب بود:))
پاسخ:
:))
چه موزیکیه اااااخه؟ 😂😂
از اون صحنه های بستن طناب های مهار و صاعقه کاش تصویر داشتی
از اون نقطه عطف سفر... (اون نقطه روشن کیلومترها دورتر ، پشت سد)
از اون صدای شر شر آب ، توی چادر، ساعت ۱ نصف شب :-)))))
پاسخ:
:))) الکی مثلا انگار نه انگار رعد و برق دو متری چادر زد. 
سری بعدی ایشالا بی وقفه فیلم میگیرم. هیچ شر شر و تر تری رو از دست نمیدم .
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۵۱ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
خوش به سعادتتون:-)
پاسخ:
که زنده موندم! :)) 
یک روزی ما تو شرایط سختیم و با حسرت به نوری که اون دور دورها هست نگاه می‌کنیم می‌گیم: خوش به حال اونی که اونجاست. راحته، تو جای گرم خوابیده. ولی ما چی؟ اینجاییم تو بارون و باد و صاعقه.
بعد جون سالم به در می‌بریم. ورق برمی‌گرده. ما می‌ایستیم کنار نور؛ جای گرم، جای راحت. 
زندگی همینه واقعا؛ همین بالا و پایین‌ها و این میون، بزرگ‌شدن‌ها و تجربه‌کردن‌های ما.
امیدوارم سال نود و هشت سال خوبی براتون باشه. :)
پاسخ:
:)) ما هنوزم حسرت اون یارو که ده کیلومتر اونطرف تر جای گرم و نرم خوابیده بود رو میخوریم.
ممنون. برای شما نیز.
چه هیجان‌انگیز :))
پاسخ:
خنده های دکتر میم!!
خیلی حسودیمون شد ایشالا همیشه به خوشی

عیدتون هم به همراه همرزمان مبارک:)
پاسخ:
حسودی نداره ایشالا برنامه بعدی میای باهامون.

عید شمام مبارک
۰۲ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۱۶ واقعیت سوسک زده
عنوان و قبول ندارم :/
از بلاهایی که سرتون اومده بسی خرسندم امیدوارم امسال تنوع و شدت و حدتشون بیشتر باشه :))
مثلا طوفان چادر و از جا بکنه ببره کلا ؛)

پاسخ:
منم قبول ندارم خورشید وجود داره :))

:|
اقا دقیقه ۲:۲۵ فیلم، خرابه چرا؟ صداش یه لحظه قطع میشه
چی گفتی اونجا؟
پاسخ:
برو عامو برو اینجا واینسا
حالا جالبه که هر چقدر شرایط(عموما سفرها) سخت‌تر رو با آرامش و خنده‌های بیشتری بگذرونی بعدا بیشتر دلت براش تنگ میشه و حتی جزء خاطرات دوست داشتنی‌تری ثبتش میکنی :)
انقدر با اون کلیپتون خندیدم که لپم درد گرفت :))

سال خوب و پر از اتفاقات شیرین و به یاد ماندنی داشته باشید ان‌شاءالله :)
پاسخ:
دقیقا. دکتر همین خاطره‌ها رو توی کویر برای هم سفرا تعریف کرد. همشون گفتن ما هم میخوایم بیایم.
:)) چه خوب! ممنون برای شما هم سال خوبی باشه انشاءالله
۰۲ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۲۷ واقعیت سوسک زده
چیزی که نکشتت میذاره ذره ذره جگرتو اب میکنه خودت دق مرگ میشی :/ 
اون مسئله خورشید هم کپرنیگ گویا حل کرده با خودش صحبت کنید ؛)


پاسخ:
حالا که زنده‌ایم! :))
گپرنیگ مرنیگ من چمیدونم چیه کیه :/
لار همیشه وحشیه!!
میرفتید امامزاده میخوابیدید :دی

پاسخ:
اونموقع وحشی نبود. بیمار بود! 
۰۵ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۵۱ گمـــــــشده :)
دشت لار دیگه برای ما که نرفتیم هم تبدیل شده به نقطه عطف
شما که رفتین بماند 
:دی
پاسخ:
مبدأ تاریخه
۰۸ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۳۲ آشنای بی نشان
اونی که بیشتر صحبت میکنه شمایید؟

پاسخ:
تلاش می‌کنه بیشتر صحبت کنه :)) 
۰۸ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۵۷ آشنای بی نشان
یعنی اونی که وسطه شمایید؟
اونی که همه اش میخندید رو فهمیدم دکتر میمه:)
پاسخ:
اونی که فیلم میگیره منم 
عالی بود
پاسخ:
چاکریم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">