سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۵۶ ق.ظ

کریم!

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۵۶ ق.ظ

با خانوم رفته بودیم یه کافه رستوران. دست روی هر گزینه منو گذاشتیم یارو گفت نداریم. پاشدیم که بریم. موقع بیرون اومدن خانوم گفتن اون دوتا دخترا که گوشه نشسته بودن به تو اشاره کردن زیر لب گفتن این پسره چقدر آشناس! 

هیچی دیگه...خوبه که هنوز شبا خونه پدرم رو دارم که بخوابم :/

------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن: ولی فارغ از اینکه من اصلا ندیدم اون دو نفر کی بودن، مطمئنم هیچ آشنایی با من نداشتن.

به واقع، کرم ریخته بودن. به خدا مسلمون نیستید! :/ 

موافقین ۲۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۰۶
مهدی

نظرات  (۲۶)

میگفتی مال زمانایی بوده منبر داشتم، از کاسبان فیض پا منبر بودن!
ماشالا ماشالا پف پف! چشم بد دور! نه که تفریحات سالم ته کشیدن، ملت به لطیف گویی رو آوردن یحتمل 🙄🤦🏼‍♀️😒
پاسخ:
بلا به دور . پا منبری های من انقد ه ول؟ 
خوشبین باشید. از خواننده‌های وبلاگ بودن که شما رو تو یکی از کلیپایی که تو آپارات از سفراتون گذاشته بودید، دیدن :)
یا اصلا بحث تشابه چهره‌ها بوده:)
پاسخ:
:)) امان از دردسرهای شهرت 
۰۶ تیر ۹۸ ، ۰۹:۲۱ دچارِ فیش‌نگار
کریم :)
پاسخ:
تک دل ! 
جدا؟ عجب دیوونه هایی :\ 
یعنی واقعا همسرتون باهاتون قهر کرد؟ چه بی دلیل..
کافیه کسیو جایی ببینی تا برات آشنا به نظر برسه اینکه دلیل نمیشه 
پاسخ:
همسر اصلا اهل قهر نیست. یه کلت کمری داره با کلی فشنگ. گفت میگی اینا کی بودن یا شلیک کنم؟ شلیک کرد دیگه.  :/ D: 
:))
بیا پیش من.

پاسخ:
خدا نگه داره رفیقامون رو برامون 
۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۰:۲۶ دچارِ فیش‌نگار
تو مسلمون نیستی کریم :))
پاسخ:
:)) 
من می‌گم از بلاگرها بودن شک نکنید:)

پاسخ:
توی قم بود. قمی آشنای وبلاگی باشن خودمم می‌شناسم.
۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۰:۵۹ פـریـر بانو
بسوزه پدر شهرررررت! :)))
حالا هی به من بگین سلبریتی! این رو دیگه چی می‌گی آقای حاج مهدی؟ :))
پاسخ:
:/ اینا همش کار آمریکاس. ایسرائیل. اون خانومم طرفدار شاهه 
من این جنس رو میشناسم، خیلی شیک متوجه شدن شما نو عروس دومادین و از قیافه اتون فهمیدن اهل شیطنت این مدلی نیستین خواستن ایسگاتون کنن با عرض پوزش، همون کرم ریختن محض دو دقیقه خندیدن :))
پاسخ:
من هنوز این جنس رو نمی‌شناسم :/ 
این دیگه از کرم ریزی گذشته

خونه پدر هم خوبه
پاسخ:
خونه پدرم کم کم تبدیل به سنگر همسر میشه :)) :/ 
۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۳:۳۶ سوته دلان
شاید شما رو با عبادی پور اشتباه گرفتن!! :)
و درود بر همسر گرامی‌تون که گربه رو دارن دم حجله می‌کشن! :)

+ اسم خودتون رو که تغییر دادین، وب رو هم همینطور!
دیر به دیر هم که می‌نویسین!
هر سری ستاره‌ی شما روشن میشه میگم این دیگه کیه! :|
منکه همچین کسی رو دنبال نمی‌کردم!
خلاصه که بساطی داریم... :|

پاسخ:
تفاوت قدی من با عبادی پور مثل تفاوت خودکار و در خودکاره :)) . این گربه دم حجله نبود ببر بود.

درست میشه اینم جا میفته سریع.
آخی نازی خانوم😍
احتمالا هم دلش غنج رفته که چه شوی عالم آرایی دارم که در هر کوی و  زبانزد است و هم گوشاش تیز شده که به به چشمم روشن اینا کی باشن؟
از آبجی کوچیکه چه خبر؟ با ازدواجتون خوب کنار اومد؟ وظایف خواهر شوهری رو خوب به جا میاره ؟ یا هنوز تازه عروس فرشته ی رویاییه که وقتی می بینتش چشاش قلب قلبی میشه؟
پاسخ:
عالم آرا رو خوب اومدید :))
خوبه اونم خداروشکر. بیشتر قلب قبلی میشه اگه دیگران بهش القاء نکنن تو یه خواهرشوهری با وظایف خاص :))
بعد حالا یه اتفاقات باحالی برات میافته

من قبل ازدواج سگ بهم محل نمیذاشت
بعد ازدواج بعضی مواقع یه عده یه جوری نگاه میکنن خودمم به خودم شک میکنم اون بنده خدا که دیگه هیچی
پاسخ:
دقیقا دقیقا :))
۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۸:۴۸ آقاگل ‌‌
زمان و مکان مجلس ختم کجاست حاجی؟
پاسخ:
اعلام میشه بزودی. فعلا قراره چندبار دیگه بمیرم و زنده بشم.
۰۷ تیر ۹۸ ، ۱۳:۴۱ حامد سپهر
امان از شهرت:))
یه چادر مسافرتی بگیر هوا هم که خوبه گوشه یه پارک چادر بزن ماهم بهت سر میزنیم:))
پاسخ:
روزی هزار بار خدا رو شکر که قبل گرونی ها چادر رو خریدم 
من بودم بابا :-))
پاسخ:
از کی چادری شدی؟ :))
۰۸ تیر ۹۸ ، ۱۲:۴۳ نباتِ خدا
بخدا مسلمون نیستن!
پاسخ:
واللا! 
در خونه‌ی همه‌ی بلاگرا به روی شما بازه:))
یعنی الان ریز هشدار دادی جایی دیدیم شمارو جهت حفظ جان شما به روی خودمون نیاریم؟ 😂
پاسخ:
شما هم انقد آشنایی با ما خبر نداشتیم؟ D: 
دیگران می تونن فقط القا کنن. اما تنها کسی که می تونه قانعش کنه باید به یک خواهر شوهر اصیل😀 تغییر فاز بده  شمایید
پاسخ:
این خواهرشوهر اصیل معادل همون وزیر جنگ و ایناس
۰۹ تیر ۹۸ ، ۱۲:۱۰ مردی بنام شقایق ...
سلام

خب داداش حتما تک دلشون رو بریدی :))))))

به پیغمبر... به ناموسا... ^_^
پاسخ:
سلام.
:)) تشابه پیش اومده والا خلاف سنگین من منچ و مارپله ست. 
ببشتر معادل زلزله ی هشت ریشتری زیر فوندانسیون زندگی مشترکتونه
پاسخ:
:/ بنده خدا!
۱۰ تیر ۹۸ ، ۱۴:۵۹ جناب منزوی
همون، بنظرم کرم ریختن :)
پاسخ:
بی وژدنا 
۱۲ تیر ۹۸ ، ۱۵:۲۴ پلڪــــ شیشـہ اے
:| 
چرا من از دنیا عقبم. کی ازدواج کردید?
الحمدلله از بابت این خبر خوش.
همسفر هم باشید تا بهشت ان شاءالله.
خوشبختی و عاقبت بخیری نصیبتون.
ان شاءالله که در پیمودن این راه دشوار و شیرین امام زمان عج الله یاری دهنده و دعاگوتون باشند.


چه قدر کلافه کننده است این مزاحمت ها. 
پاسخ:
:)) دوتا پست قبل. 
خیلی خیلی ممنونم. متقابلاً همین دعا و آرزوهای قشنگ، محقق بشه برای شما و همسر گرامی انشاالله.
۱۲ تیر ۹۸ ، ۲۰:۱۳ پلڪــــ شیشـہ اے
سپاس گزاریم.
ان شاءالله به دعای خیرتون.

الحمدلله. خبر خوش همه دوستان و همسایگان رو بشنویم ان شاءالله
پاسخ:
:) انشاءالله همیشه به خوشی و شادی.
۱۷ تیر ۹۸ ، ۱۱:۵۹ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
:-)))
چیز بدی هم نگفتند که! فقط قیافتون آشنا بوده
پاسخ:
بفرمایند چیز بدی هم بگن! :)) 
=)) یعنی نگیم این حرفو؟ :/ من بارها شده یکی رو دیدم به نظرم خیلی آشنا بوده از اونی که همراهم بوده پرسیدم =)) کاریم به جنسیت و سن و سال و اینکه کسی باهاشه یا نه نداشتم =)) چون فکر نمیکردم حساسیت زا باشه :دی
خیلی وقتام طرف آشنا نیست ته چهره‌اش شبیه فلانی از آب در میاد =))
پاسخ:
اونی که واقعا آشنا باشه آشناس دیگه. اونی که آشنا نیست و خودشو آشنا جلوه میده ناجوره :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">