سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۳۳ ق.ظ

چند وقت نبوده‌م؟ ده؟ بیست؟ سی؟ از کی میخوام پست بذارم نشده؟ شنبه؟ دوشنبه؟ جمعه؟ نمیدونم. فقط میدونم به قاعده‌ی همین مقداری که نبودم و ننوشتم، اتفاق بوده که توی زندگیم افتاده. دست بالاهاش؛ تجربه‌های دوران نمکی عقد، همراهِ همسری نمکین. و اولین تجربه حضور توی تولید برنامه تلویزیونی که مثل یه کوه بزرگ و سنگین بود با ساعت کاری 7 صبح تا 12 شب. از کوچیکی این دنیا اینکه روز اولی که رفتم سر پروژه، یه چهره‌ی خیلی آشنا توی اتاق تدوین دیدم که اتفاقا منم برای اون آشنا بودم. دیالوگِ قیافه‌ت آشناس! قیافه توام آشناس! و بعد، کاشف به عمل اومد که هر دو وبلاگ‌نویس بودیم و همدیگه رو می‌خوندیم و حتی توی اینستاگرام دنبال هم میکردیم. از بزرگی دنیا اینکه بابا! بابا! به اندازه آدما راه برای نون درآوردن هست! الزامی نبود توی دوران خوش خوشان عقد، همچین کار سنگین و دهن صاف کنی قبول کنم و حتی بعدها که رفتیم سر خونه زندگی خودمون. هرچند همسر علیرغم اینکه همش برنامه‌مون رو نقد میکنه(از یکی از شبکه‌ها که همگی ازش جامپ میکنیم پخش میشه D:) معتقده اینجور کاراس که الآنم نشه بعدا نون و آب میشه. اما من معتقدم حالا دنیا که دو روز بیشتر نیست، این دو روزم کار و کار و کار...که وقتی از راه رسیدی خونه اون لیوان چایی که همسر میذاره جلوت رو نتونی دست بگیری از خستگی؟! خب که چی! شما بگید. هم چه حال چه خبر؟ هم بگید کدوم رو ترجیح میدین. کار و کار و کار و پول بیشتر، کار و خانواده و پول کمتر. گزینه سوم هم نداریم، چون شدن نداره برای غیر ژن خوبا.

سلام

موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۰۱
مهدی

نظرات  (۱۷)

سلام! انقدی از این کار سخته دراومده که شیرینی عید غدیر بدید به ما؟ :دی

پاسخ:
کیک یزدی هست بفرمایید D: 
۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۳۳ פـریـر بانو

سلام

دوبار پلک زدم ببینم آیا این واقعا ستارهٔ وبلاگ حاجیه یا یکی دیگه عکس پروفایلش شبیه حاجی شده! :| :دی

 

دارم به شبکه‌ فکر می‌کنم. با اون دکوری که ما دیدیم گمونم شبکه قرآن باشه. :)))

قطعا دومی! مگه رباتیم همش کار کنیم؟ :/

قبول دارم اوضاع اقتصاد مملکت داغونه و باید تلاش بیشتری کرد و اینا... ولی این دلیل نمی‌شه شیرهٔ جونمون رو بکشیم واسه کار. اومد و فردا افتادیم مردیم!(البته دور از جون جمع ولی خب بالاخره یه‌روز می‌میریم هممون. :دی) جواب لحظه‌های از دست رفته رو کی می‌ده؟ آدم هم باید به زندگی و خانواده برسه هم کار. :)

یه بنده خدایی هم می‌گفت حالا نمی‌خواد اول زندگی هی پس‌انداز کنین. یه‌چندوقت خوش بگذرونین که این لحظه‌ها و شیرینی‌های اول زندگی دوباره برنمی‌گرده. واسه پول جمع کردن(به شرط حیات) وقت زیاده. :دی

پاسخ:
بله ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد D: 
خدایی دکور در حد شبکه قرآن بود؟ نبود واللا :)) 

پس انداز؟! دیگه دوره ش گذشت! الان مثل قطره آبی که روی ماهیتابه داغ می‌ریزه پول اینجوری بخار میشه می‌ره هوا‌. ما هم مثل اون بنده خدا که احتمالا توی مسیر کوه اینو گفته تاجر و ... نیستیم که! :)) 

الله اکبر

حاجی نگو این حرفا

یعنی بیا هرچرت و پرتی دوست داری بگو

ولی اخه این حرفه؟

کار کنم که چی؟ چیکار کنی پس؟

جمعه ها، یه روزایی مرخصی و یه ساعتهایی وقت ازاد توی خونه هست دیگه قربونت برم

برو لذت ببر

 

چقدر تفریح؟

چقدر حرف و صحبت و معاشرت؟

 

مرد و مومن بذار وقتی مردیم، یه ردی ازمون بمونه

همه اش بگو و بخندم شد کار؟

 

برو یه تغییر ایجاد کن

بذار یه برنامه تلوزیونی با حضور تو کیفیتش بالاتر بره

بذار اینا تجربه شه بلکه فردا یه تغییر بزرگ ایجاد کردی

 

پول زوره ، قدرته

برو یه پولی جمع کن فردا از دور و وری هاتم بهتر دفاع کنی، کمکشون کنی

خودتم حال کنی و لذت ببری

دست چهار نفرم بگیری

 

عه عه عه

میگه کار کنم اینهمه که چی بشه

که پول بیشتر بگیری

تجربه بیشتر کسب کنی

حالا لازم نیست همین الان هم بهت پول بیشتر بدن

کار سختتر تجربیات بیشتر میاره

 

به هر حال کارتم که اسون شد باید یه کار دیگه بچسبونی تنگش که بتونی پول بیشتر و موفقیت بیشتر کسب کنی

 

اه اه اه

حالم بد شد از حرفت باور کن

مرد حسابی 60 سالته مگه؟

این چه حرفیه

 

اصلا بیا باهم روابط رو بیشتر کنیم که باهات راحتتر بشم بگیرم بزنمت

سر این حرفی که زدی

به قران

مسخره کرده

میرم میام اون بخش پستو پاک کرده باشیا

شیطونه میگه بزنیم با چندتا بچه ها توی اینستاگرام ریپورتت کنیم پیجت بسته شه

به جرم نشر اکاذیب و اراجیف

اینجا که زورمون نمیرسه لااقل اونجا نگی

 

اه اه اه

اوق اصلا

پاسخ:
:)) فکر کنم الان خیلی زوده بهت بگم بازنگری کن خودتو دنیاتو. با پوله که ردی ازم می‌مونه مرد حساب؟!

جمعه و مرخصی و ... برای کارهای معموله. این 20 و چند روز، جمعه که هیچی، عیدهای تعطیل رو هم سر کار بودم. اینه که میگم خوب نیست. اصل چیز دیگس. من اگه قراره چیزی رو تغییر بدم اول خودمم که این با خانواده به دست میاد کوچکترین و مهمترین و اساسی ترین نهاد جامعه. آرامش روانی با هیچی بدست نمیاد جز خانواده...اگه نباشه هیچ کاری هیچ تحفه ای نمیشه.
شبیه اینا شدی که درگیر شدن با کتابای چگونه میلیونر شویم و چگونه با کار خود ازدواج کنیم :)) بی خیال بابا!

سلام 

عیدتون مبارک :)

کار کردن از ۷ صبح تا ۱۲ شب که دیگه کار کردن نیست رسما بیگاریه ؛ خلاصه که خسته نباشید ؛ حالا کدوم برنامه است؟ بذارید ما هم ببینیم نتیجه‌ی این همه تلاش رو خب :)

 

هیچ کدوم، یه شغل جدیدی هم ما به پرونده‌ی مشاغل اضافه کردیم به نام اختلاس؛ من قراره مختلس بشم اصلا :دی

ولی فارغ از شوخی قطعا دومی به ذهن همه نزدیک‌تره، به هر حال آدمی پول در میاره که باهاش زندگی کنه نه اینکه زندگی کنه که پول در بیاره، ولی با این اوضاع اقتصادی خیلی‌ها به جز دومی راهی ندارن متاسفانه!

پاسخ:
سلام
عید شما هم مبارک.
سلامت باشید.
بشید بشید فقط کانادا دیگه جا نداره ما یه جزیره پیدا کردیم با دکتر،  سمت هندورابی قراره بریم اونجا و دیگه برنگردیم.


۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۵۸ פـریـر بانو

:))

نمی‌گم در حد اون‌ها ولی من رو یاد شبکه قرآن می‌انداخت. :))

 

آره، پول میاد و می‌ره، ولی اون بنده خدا هم از اهالی صدا و سیما بود که این رو گفت. :)) داشت اظهار پشیمونی می‌کرد از گذشته‌اش! :دی

پاسخ:
بیراهم نبوده :))
پشیمانی را چه سود!

حالا این بیست روزبوده دیگه

تو بگو بشه 2 ماه اصلا

بلاخره اگر تجربه یا پول توش باشه چرا که نه؟

همه عمر اینجوری باشه قبول دارم بده ولی یه مدت نه

 

بله با پوله که ردی ازت میمونه

شما با پول برو یه بیمارستان بساز تا ردی ازت بمونه

هزینه عمل 4 تا نیازمند رو بده

هزینه تحصیل یه عده

هزینه شروع زندگی یه عده

و ...

 

پس با چی قراره ردی از ادم بمونه؟

بدون پول میشه روی 10 نفر نه 20 نفر نه اصلا 100 نفر تاثیر گذاشت

با پول میشه روی میلیون ها نفر تاثیر گذاشت

تو اصلا اینجوری ببین که با پول یه فیلم بسازی و یه نکته دور مونده از دید مردم رو بهشون یا داوری کنی (به خاطر علاقه ات به فیلم این مثالو زدم که یه کم قلقلکت بده به امید خدا :-D)

 

حالا خیلی گیر نمیدم بهت

من فکرشو کاشتم تو مغزت

خیلی اینسپشن طور

 

سر وقتش، تلنگره که بخوره این فکره ریشه میزنه و من اون روز رو خواهم دید که توهم میایی پیش ما "چگونه با کار خود ازدواج کنید" ها

 

بله اینجوریاس :-)

پاسخ:
:)) اون پولی که باهاش بیمارستان میسازن با کارای من و تو در نمیاد. ما خرج شکم خودمونو زن و بچه رو دربیایم خدا رو شکر. بعد میگم کتابهای چگونه در سه ثانیه میلیونر شویم می‌خونی بگو نه! 
اون پولی هم که بخوام باهاش فیلم فلان بسازم تهیه کننده میده من نمیدم :)) پس بهتره برای خانوادم وقت کافی بذارم از همین الان. اینطوری مطمئنم ردی ازم می‌مونه با اداره و مدیریت یه خانواده خوب. انقدم چونه نزن‌. 

کار و پول بیشتر و عذاب وجدان_ازطرف یک مادر شاغل_

پاسخ:
ای بابا ! 

سخت، کار کن

خوبه 

منم ۴ ساله هیچ جا نرفتم :-/

پاسخ:
:)) همه که بلد نیستن موازی با سفر تفریحی پولم در بیارن. 
۰۳ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۱۸ سربازِ روزِ نهم

خوش به حالت الان یه ساله می خوام برم خونه یه روز نصفی فقط نصیبم شد اونم ۶ ماه پیش!

در اتتخاب کار هم سخت ترین شغل ممکن با کمترین درآمد نسبت به گزینه های روبرو رو انتخاب کردم

هر چی هم به خودم بد و بیراه میگم که پشیمون بشم، لامصب پشیمون نمیشم:)

پاسخ:
:/ خدا قوت . چی بگم! ایشالا تهش نفع بزرگ داشته باشه 
۰۳ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۱۵ پلڪــــ شیشـہ اے

اون وسطهای نظرات یه نفر از پس انداز صحبت کرد! 

:| یافت می نشود. به قول بابام پولام پخش نشده که جمع شون کنم. چیزی نمونده.

مادربزرگم چند وقت پیش میگفتن دخترجون پولاتون رو خرد خرد جمع کنید برید مشد و کربلا. گفتم مامان جون این چیزی که شما میگید به ده بیس سال دیگه وصلت میده. :/ کو پول

پاسخ:
پس انداز دیگه داره می‌ره تو رده واژه های خاطره انگیز.

آخه اگه کمتر کار کنی همه‌ی مشکلات مالی از سر و کول زندگی آدم بالا می‌رن و اجازه نمی‌دن آدم از زندگیش لذت ببره.

زمونه‌ش جوری شده حتی ماهایی که به یه زندگی متوسط هم راضی‌ایم و توقعات آنچنانی نداریم بازم باید بیش از حد کار کنیم تا بتونیم همون زندگی متوسط رو داشته باشیم.

اونقدر کار کن که تو زندگیت بخاطر مسائل مالی لذت بردن رو فراموش نکنی.

ولی اونقدر هم کار نکن که یادت بره لذت بردن از زندگی چطوریه.

پاسخ:
و کاش به قاعده همون مقداری که کار میکردیم دریافتی داشتیم!
۰۴ شهریور ۹۸ ، ۰۷:۵۶ گمـــــــشده :)

به شرایط و هدف ها بستگی داره

یه وقت هست خونه ندارین مجبورین یه مدت کار و کار و کار کنین

یه وقت هست ماشین ندارین اما میبینین با همین وسایل عمومی کارتون راه میفته پس کار و خانواده و پول کمتر رو ترجیه می دین. 

شخصا دومی رو ترجیه می دم. بدون تفریح زندگی سخته

پاسخ:
اصلا توی خودِ کار، دچار روزمرگی شدن بازدهی رو به شدت میاره پایین.

سلام حاجی

اینا رو دیدی که آدمای خوبین. کلی هم کار خوب کردن. عالم و شهید و فرمانده و دکتر مهندس و فلان و بیسار و آدم حسابین. اما امان از خانواده و بچه‌هاشون از بس بهشون نرسیدن؟ تا حدی که اینجوری نشی سخت کار کن.

پاسخ:
سلام. خوب بود :)) چشم.
۱۱ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۱۰ مونولوگ های یک مسافر بین راهی

واقعا که :/

خدا پدر بلاگ را بیامرزه که وقتی کسی آدرس عوض می کنه لوش میده ! 

پاسخ:
:)) حتی وقتی وبلاگ حذف میکنن لو میده.
۱۱ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۰۷ مونولوگ های یک مسافر بین راهی

بله بله در کمال شگفتی .

حتی عکس پروفایل ادم نگه میدارن !

 

پاسخ:
کف پای سابق، مسافر بین راهی لاحق :))

تلاش برای پول خوبه به شرطی که آدمو از خیلی از لذت‌ها محروم نکنه و موافقم که باید در حدی کار کرد که خانواده سختی نکشن و در عین حال هم بشه با خانواده وقت گذروند

پاسخ:
همه چی باهم نمیشه فعلا گویا! :/
۱۷ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۱۴ مهدی صالح پور

:) چه برنامه ای هست حالا؟! پا توی کفش ما کردینا! :))

...

تا باشه از این سرشلوغی‌ها بشه بهونه‌ی وبلاگ ننوشتن.
...
عزاداری‌ها قبول...

پاسخ:
ما عادت داریم کلا پامون تو کفش این و اونه D: مسابقات قرآن کشوری بود که از شبکه قرآن پخش داره میشه. حالاحالاها کار داریم به شما برسیم نگران نباش :))

عزاداریهای شما هم قبول. ممنونم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">