سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۵۴ ب.ظ

*Peaky Blinders

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۵۴ ب.ظ

 

«انتخاب»، بزرگترین چالش زندگی انسان‌هاست. هیچ آدمی نیست که کمالگرا نباشه و هیچ کسی نیست که از «زیاد» داشتن «قدرت،پول،شهرت» خوشش نیاد. اون چیزی که آدم رو به انتخاب‌های کوچیک وا میداره ترس از پیامدهای انتخاب‌های بزرگه. ترس از عدم امکان بازگشت. ترس از شکست بزرگ. هرچی انتخاب‌ها بزرگتر و پر سودتر باشن هزینه‌های جانبی و احتمالی اونها بیشتر میشه. و البته کسی به «زیاد» و «کاملِ» چیزی میرسه که دست به انتخاب‌های بزرگ بزنه.

-----------------------------------

پ.ن: به هرحال از فصل پنجمش راضی نیستم. فمنیسم و امپریالیسم و فاشیسم و هرچی ایسم داره رو ریختن تو پیکی بلایندرها. اصلا کی گفت تامی بشه نماینده حزب کارگر؟ انتخابش فقط اسم بزرگتری داشت.

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۲۳
مهدی

نظرات  (۱۲)

من تازه فصل 4 اشم :)

سریالشو تا اینجا  دوست دارم .

بریم برای فصل پنج پر ایسم :|

 

پاسخ:
4 که تموم شد معلوم بود میخوان 5 رو هم بسازن. ولی از لحاظ سناریو هر اون چیزی که یه درام جذاب میخواد توی 4 فصل اتفاق افتاده. لذا فصل 5 با همه پیچیدگیاش دیگه رمق نداره.
۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۰۶ פـریـر بانو

بابت پی‌نوشت نمی‌بخشمتووون. حداقل می‌گفتین خطر اسپویل وجود داره. من تازه فصل یکش رو دیدم. (خودزنی)

 

ولی خب... پست خوبیه و سخنانتان متین...

من تازه بعد از گات و چرنوبیل شروع کردم دیدن این سریال رو. خیلی خوبه به‌نظرم. از نحوهٔ فیلمبرداریش هم خیلی خوشم اومد. 

پاسخ:
عه؟ پس نگم که آرتور و لیزی و مایکل با هم میرن بیرمنگام و ......اصلا مایکل کیه؟!......... D:

انقد خشونتش بالاس توقع نداشتم وبلاگی‌ها بیننده‌ش باشن :))
۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۵۸ פـریـر بانو

اصلا تا دیدن پایان فصل پنج دیگه اینجا و جوا‌ب‌هاتون رو نمی‌خونم. :| :))

 

بعد از دیدن مختارنامه(!!!) و گات و صحنه‌های دلخراش چرنوبیل، چهارتا تیغِ تو کلاه توماس و داداش‌هاش و بریدن گوش این و اون و خالی کردن مغزشون که دیگه چیزی نیست. :)) 

 

پ‌ن: مختارنامه‌اش رو هم نوشتم که حداقل اسم یه سریال ایرانی رو هم آورده باشیم. :))

پاسخ:
وای یادش بخیر با تیغ توی کلاهشون می بریدن! الان رو باید ببینی که...! :))

۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۱۲ مونولوگ های یک مسافر بین راهی

از کسانی که در مورد سریال های فصل فصل می نویسن خوشم نمیاد. 

نفرین آمون بر آنان :|

 

پاسخ:
من که در مورد سریال ننوشتم :)) 
۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۵۹ مونولوگ های یک مسافر بین راهی

 تم اصلی سریال بوده دیگه ، الان من به جای بحث شما حواسم پیش سریاله . 

به این میگن نفوذ نرم :|

یک تصویر بزرگ از سریال ، یک چیزی شبیه متن تریلرها ، بعد تو پ . ن در مورد سریال . 

این خودش اصل سوق دادن به دیدن سریال هاست ! 

نفرین آنوبیس بر آب زیرکاهان :/

( آنوبیس هم محض اطلاع یکی از خدایان مصر باستانه که شبیه روبه مکاره ! )

 

پاسخ:
پس آدرس بدم دانلود کنید ؟ :))

منم ماهی ۴ میلیون و صد و بیست هزار تومن حقوق میگرفتم، مینشستم و پیکی بلایندر میدیدم

پاسخ:
تو که به ۱۲۰ نفر ماهی ۴ میلیون حقوق میدی بایدم نرسی سریال ببینی :)) 
۲۴ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۰۱ פـریـر بانو

تو سریال گات یه‌یارو غوله بود که تو میدون نبرد تن به تن دوتا دستش رو فرو کرد تو چشم رقیب و اینقدر فشار داد که چشماش له شد و خون شتک زد ولی غوله همچنان به فشارها ادامه داد تا در نهایت مغز یارو هم له شد و عینهو دل و رودهٔ گوسفند پخش زمین شد! من بعد از دیدن اون صحنه دیگه حریر سابق نشدم. :|

الان یعنی شلبی‌اینا هم به این مراحل وحشتناک رسیدن؟ یا گاد بزرگ! 

ولی عیب نداره... ما که آب از سرمون گذشت. ادامه‌اش هم می‌بینیم دیگه. :))

پاسخ:
آره در برابر گات که زنگ تفریحه. ولی چون فضای پیکی بلایندرز رئال تره خشونتش بیشتر آدمو میگیره. 
۲۴ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۴۷ مونولوگ های یک مسافر بین راهی

خیر بنده گول این چیزها رو نمی خورم و عمرم را پای این چیزها بر فنا نمیدم . 

جوانی خویش را در چه راهی صرف کردید ؟

peaky دیدم !!!

پاسخ:
روی لینک دانلود کلیک می‌کند D: 
۲۴ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۱۹ مونولوگ های یک مسافر بین راهی

عمرا 

بنده همین گات را که ملت برایش دست و پا شکسته اند هم ندیدم چه رسد به این درجه چندمی ها 

والااا 

اگه خواستم سریال ببینم میرم همون قصه های جزیره می بینم دلم وا شه :)

پاسخ:
بالاخره یه سری هم از مشاهده و مواجهه پدیده های معاصر محروم باشن به جایی برنمیخوره جز خودشون :) 

من میخواستم تازه گات ببینم بعدشم این سریال که با کامنت های شما و حریربانو از جفتش منصرف شدم 

پاسخ:
عه! خوب گفتیم که! 
۲۶ شهریور ۹۸ ، ۰۷:۵۹ گمـــــــشده :)

اای جوونم داره می بینه این سریالو

و عجیب با دیدنش کیف می کنه طوری کچلم کرده با ذوق کردناش و تعریفاش از تامی

خوشحاام بعد پدر خوانده با یه گانگستر دیگه ارتباط برقرار کرده

خخخخخ

پاسخ:
بدون شک، هم راستا و قابل مقایسه با پدرخوانده نیست. ولی خب؛ گنگستربازها رو راضی می‌کنه. 
۲۷ شهریور ۹۸ ، ۰۷:۲۷ مونولوگ های یک مسافر بین راهی

پس جنگ با اژدهاهای اخرالزمان با شما :|

 

پاسخ:
:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">