سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۴:۳۲ ق.ظ

نامه‌ای برای گامپ؛ فارست گامپ

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۴:۳۲ ق.ظ

سلام آقای فارست گامپ. امیدوارم نامه‌ام به دستت برسد. خیلی مشتاقم بدانم هنوز روی نیمکتِ ایستگاه اتوبوس نشسته‌ای یا رفته‌ای. کاش من هم می‌توانستم در سال 94 میلادی کنار تو بنشینم. مطمئنم هرگز هم‌نشینی با تو را ترک نمی‌کردم. کاش می‌شد دوباره زندگی‌ات را تعریف کنی. الان کجایی؟ چه کار می‌کنی؟ هنوز پینگ‌پونگ بازی می‌کنی؟ جای تیری که به باسنت خورده بود خوب شده؟ پسرت دانشگاه می‌رود؟ مطمئنم همه‌اش را گوش می‌دادم. من از قصه خوشم می‌آید. مخصوصا قصه‌هایی که قهرمان دارند. مخصوصا آنهایی که قهرمانِ خنگ دارند. شکلات هم خیلی دوست دارم. در بسته‌ی نامه‌ام برایت سوهان حاج‌حسین گذاشته‌ام. همه‌اش شیرین است. ما اینجا در ایران، عادت داریم همه چیز را شیرین بخوریم. برای همین ممکن است اولش از سوهان خوش‌ت نیاید. اما کم‌کم عادت میکنی. ممنون می‌شوم توام برای من یکی از آن بسته‌های شکلات را بفرستی. شکلات‌های آمریکایی حرف ندارند. راستش برای من هم مهم نیست بدانم از زندگی چه چیزی نصیبم می‌شود. همیشه چشم‌هایم را بسته‌ام؛ صبر کرده‌ام کسی در گوشم یا دلم چیزی بگوید. مثلا بگوید انجامش بده مهدی. من هم انجامش بدهم. همانطور که جنی پشت سر تو می‌ایستاد و فریاد می‌زد: !Run forrest Run. و تو فقط می‌دویدی. بدون اینکه بدانی قرار است چه چیزی سر راهت سبز بشود. راستش را بخواهی همیشه با تو همذات‌پنداری می‌کنم. نه برای اینکه شکلات‌های زندگی‌ام مثل زندگی تو گاهی تلخ بوده‌اند، گاهی شیرین، گاهی بی‌مزه و گاهی خراب. برای اینکه من هم مثل تو یکی دو تخته‌ام کم است. شاید مثل تو بهره‌ی هوشی پایینی نداشته باشم. ولی مطمئنم درست مثل تو خنگ و دیوانه‌ام. برای همین دوست دارم دوباره دویدن را شروع کنی تا من هم همراهت بیایم. دوست دارم زنم هرکاری دلش می‌خواهد بکند حتی اگر باب میل من نباشد. دوست دارم دوباره جنگ بشود و بروم بجنگم. حتم دارم دیوانه‌وار، زخمی‌ها را روی دوشم می‌گذارم و نجات می‌دهم. حتی دارم خودم هم زخمی می‌شوم. با همه‌ی علاقه‌ای که به بستنی دارم امیدوارم تیر به باسنم نخورَد. ولی اگر رئیس‌جمهورمان بخواهد مدال شجاعت بدهد حتما نوشابه با نشان حلال(نه از آنها که تو خوردی) زیاد می‌خورم که دیالوگ تو را در جواب سوالش بگویم. ولی تلویزیونِ ما حرفم را سانسور می‌کند. معنی سانسور را می‌دانی؟ سربسته بگویم خیلی از ما ایرانی‌ها آخر نفهمیدیم مشکل تو با جنی چه بود! ولی خدا را شکر که آخر به سرانجام رسید و بچه‌دار شدی.

آقای فارست! مدت زیادی‌ست که زندگی به مردم کشورم فقط شکلات تلخ داده است. آن‌قدر زیاد که دیگر سوهان حاج‌حسین به ما مزه نمی‌دهد. مادر دلسوزی داشتی. خدایش بیامرزد. مادرهای ما زورشان نمی‌رسد یا بلد نیستند برایمان کاری بکنند. واقعیتش سهم رئیس‌جمهور کشور توام در این تلخی‌ها کم نبوده. امیدوارم دوباره مدال بگیری و پیش رئیس‌جمهورتان بروی و این بار، o r s ریخته باشی توی نوشابه‌هایت. فقط خواستم به جنی بگویی برایمان از آن بالا فریاد بزند ! Run iran Run . و اگر برنامه دویدن داشتی من را هم خبر کنی. 

طرفدار تو:

مهدی از ایران.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ممنون از هلما که دعوت کرد. این بازی جالب رو آقاگل راه انداخته. نمیخوام کسی توی معذوریت قرار بگیره هرکسی خواست پست بنویسه بخونیم حال کنیم.

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۱۹
مهدی

نظرات  (۱۳)

۱۹ اسفند ۹۸ ، ۰۵:۳۴ 1 بنده ی خدا

میدونید،دارم فکرمیکنم فارست گامپ میتونست بااون بهره ی هوشیش خیلی به فنا بره،ولی همیشه اتفاقا یجوری چیده شدن که به فنا نرفت(حداقل کمتر به فنا رفت)،کاش زندگی ماهم اینجوری باشه

پاسخ:
خدا پشتش بود. همه جوره. 

من سوهان دوست ندارم، راستش کلا شیرینی زیادی دلمو میزنه. 

مجذوب عکس آقای گامپ شدم، چقدر قشنگ و طبیعی گیج میزنه، من فیلمش رو نگاه نکردم هرچند امروز حتما میبینم ولی با نامه اتون حس کردم چقدر زیاد شبیه عکسشه.:)

مرسی برا نامه قشنگتون.

پاسخ:
سوهانای ورژن جدید اومده بدون قند یا کم شیرین با همه طعم و رنگ.
خواهش میکنم 
۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۵۳ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

آقای فارست گامپ یادت باشد بعد از خوردن سوهان، حتما مسواک بزنی. چون نصف سوهان‌هایی که در دهانت میگذاری لای دندان‌هایت گیر میکند:/

پاسخ:
مسواک جواب نیست. فقط باید بره دندونپزشک. :))

نمی‌دونم چرا همه‌اش فکر می‌کنم برای تام هنکس نامه نوشتی :)))

پشمک حاج حسین و پسران هم می‌فرستادی خب.

 

پاسخ:
کاراکتر خودشم فرق زیادی نداره با فارست گامپ :)) 
پشمک زوده براش. 
۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۴۵ ...:: بخاری ::...

عرض کنم که،

فارست گامپ عزیز، اگر دویدی و تا قم رسیدی در کل بدان که سوهان روح الامین خوشمزه تره به مراتب. حالا باز محمدسینا هم خوبه ها ولی حالا کلا بدان که.

 

+ واقعا به طور واضحی هیچ کس نگران نویسنده نامه نیست و بلکه همه نگران درک فارست گامپ از سوهان هستند. کلا ما ایرانیا یه حال عجبیبا برخورد خارجیا با خودمون و فرهنگ مون داریم. خوبیم کلا.

 

پاسخ:
من نخواستم بهش رو بدم. والا اصل سوهان قم سوهان توحیده که صبح داغ داغ آماده میکنه و تا ظهر تموم میشه.

:)) احسنت! اصلا انگار نه انگار نویسنده عروسیش کنسل شده و حالش داغونه.
۲۰ اسفند ۹۸ ، ۰۶:۱۱ ...:: بخاری ::...

ع منم توحید دوس دارم همشه هم برا خونه توحید میخرم میارم.

 

+ تهدیدو تبدیل به فرصت کنین، به خانواده ها اعلام کنین حالا ک کنسل شده و معلوم نیس شرایط دوباره کی مهیا بشه ایشالا بعدا یه شام خدمت تون هستیم و دیگه فعلا عروسی رو شرمنده ایم و از این حرفا. برید سر خونه زندگی تون راحت و آسوده. بعدم دیگه شامو کی داده کی گرفته نهایت. حالا بعدنم یه شام میدید دیگه فوقش.

تازشم کل هزینه عروسیه رو بردارید مسافرت بزنید بر بدن.

(همین قدر پررو ک درباره عروسی دیگران دارم نظر میدم واقعا... همینقدرم رویایی دارم نظر میدم. ینی میخوام بدونین وقتی مسایل شخصی پاش ب وبلاگ باز میشه مخاطباتون چطو اون روی خودشونو نشون میدناااااا )

پاسخ:
شما ساکن قم بودین ما نمی‌دونستیم؟
اتفاقا حالا که گفتید منم بگم همیشه فکر میکردم از همونایی هستم که می‌خوان عروسی گرفتن رو بپیچونن. ولی الان با ابعاد دیگه ای از خودم و زنان! آشنا شدم که معتقدم عروسی رو باید گرفت هرجوری که هست‌. ولی واقعا انقد اوضاعی که پیش اومده عجیبه که سرگیجه گرفتم . 
۲۰ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۱۵ 1 بنده ی خدا

اوهوم.خدا خیلی حواسش بهش بود.بنده خدا قلب پاکی ام داشت(😂🤦‍♀️انگار نه انگار که فارست گامپ شخصیت واقعی نیست)

+عقد اخوی بنده هم عقب افتاد بخاطر این اوضاع.بعد عید میگیرید ایشالا..من میدونم چقدر بهم ریختن برنامه و عقب افتادن چیزی که ادم خیلی دوست داره اتفاق افتادنش رو،چقدر بده.ولی خب شما که اینهمه صبر کردید،این یکماه هم روش

پاسخ:
واقعی نیست؟ من که باور نمیکنم واقعی نباشه. 

صبر میشه کرد . ولی ۱ ماه و ۲ ماه و چند ماهش اصلا معلوم نیست توی این وضعیت. 

رسما به فارست گامپ گفتی خنگ؟

حتم دارم از همه ی ما باهوشتره :))))

پاسخ:
همینطوره. منم جزو همون اطرافیانش شدم که فکر میکردن خنگه.
۲۰ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۰۹ 1 بنده ی خدا

خب نمیدونم،شاید نویسنده از یه شخصیت واقعی اقتباس کرده.خیلی ادما هستن تو دنیا که اینجوری باشن ولی منظورم بیشتراین بود که به طور خاص فارست گامپ یک شخصیت داخل فیلمه.

🤦‍♀️من عمیقا امیدوارم بعد عید بتونیم به کارامون برسیم و وضعیت اوکی شده باشه(و خب اگه همه رعایت کنن میشه)

پاسخ:
خدا کنه همین باشه. اگه قرار نیست عادت کنیم به بلا پشت بلا
۲۰ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۰۳ ...:: بخاری ::...

من دانشجوی قم هستم دیگه خدا مجاور محسوبمون کنه خوب میشه.

+ خیر پیش بیاد براتون. بهرحالش اون چیزی ک الان واقعا مهمه عروسی نیست. آرامش شما و بانوست، که دعا می کنم برقرار باشه.

پاسخ:
به به! قم است و دانشجوها و طلبه‌هایش.

عروسی نه اونقدر، سر و سامون گرفتن مهم بود که حاصل نشد. ممنونم 
۲۱ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۴۳ خورشید ‌‌‌

یک‌روزی جنگ تموم می‌شه، می‌نشینیم توی قایق‌هامون، با هم سازدهنی می‌زنیم، میگو می‌گیریم.

یک روزی همه‌چی رو‌ رها می‌کنیم، زیر سایه‌ی درختی می‌نشینیم، سازدهنی می‌زنیم. 

همین بود زندگی.

پاسخ:
یه روز خوب میاد ...

جالب بود ولی فکر نکنم بزارن سوهان رو با نامه پست کنیدها :))

من خیلی وقت بود که مشتاق دیدن این فیلم بودم و بلاخره این دو ساعت فیلم رو تو رستوران قطار دیدم و لذت بردم

پاسخ:
نکته سنجی خوبی بود. لذا من تبرئه میشم. D: 
چه جای خوبی هم دیدین. واقعا دوست داشتم بتونم حافظمو پاک کنم و دوباره از اول فبلمشو ببینم. 

جزو اون شخصیت‌هایی هست که نمیدونم کتابش بهتر بود یا فیلمش. 

خیلی خوب بود نامه تون. 

پاسخ:
کتابشو نخوندم ولی همه میگن هر دو خوبن. 
ممنوون. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">