سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

از بدترین پیامدهای تهران آمدنم این بود که هم‌مباحثه‌ایم را از دست دادم. هم او ناراحت شد هم من. کارمان این بود که کتاب می‌خواندیم و درباره‌ش بحث می‌کردیم. اصل و اساس علم در حوزه، همین بحث و مباحثه‌ست. آنقدر یک موضوع را تراش می‌دهی و ساب می‌زنی که فقط واقعیت و حقیقتش بماند. یک جاهایی ممکن است به دعوا و فحش و بد و بیراه هم بکشد! اما همین‌ها هم در راستای پیش‌برد مباحثه هستند نه توهین و تحقیر هم‌مباحثه‌ای. و هدف از مباحثه یک چیز است: «رسیدن به نتیجه حقیقی و مطلوب از راه منطقی و اصولی».

برای همین، بحث و مباحثه،یک پدیده‌ی رشد دهنده‌ی محض است! الگویی که می‌گویند در برخی دانشگاه‌های خارجی هم اجرایی شده. من اگر از همه‌ی حوزه،یک چیزش را بردارم همین بحث و مباحثه‌اش است. چیزی که امسال، بخاطر سربازی و کار از دستش دادم.

اما... پا فشاری‌هایم بالاخره جواب داد و هم‌بحثی گرام، راضی شد به نصب تلگرام. گفتم «به ز هیچی‌ست! نصب کن بحث کنیم! حیفه!».

حالا مدتی گذشته و هفته‌ای چندبار پیرامون موضو‌ع‌های گوناگون بحث می‌کنیم. بد ندیدم اسکیرین‌شات بگیرم از برخی بحث‌ها و گپ‌ها و بگذارم اینجا. امیدوارم نشان دهد که «یک طلبه،به جهان پیرامونش چگونه نگاه می‌کند و چه دغدغه‌ای برای آن دارد».

پ.ن:‌ شایان ذکر است این دوست هم‌بحث و شریف‌،برعکس من بسیار با سواد و اهل مطالعه‌ست. بطور میانگین روزی یک کتاب می‌خونه، و مقاله‌هاش بارها برگزیده شدن. تفکر و نگاهش به زعم اغلب ما، رادیکاله و نزدیک به بنیادگرایی. اما این برچسبا رو فقط کسایی می‌زنن که سواد پاسخگویی به برهان و استدلال ندارن! مثل من!

۱۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۰۶
مهدی

اگر باور داشتم که شانس وجود دارد،می‌توانستم ادعا کنم در صدر بدشانس‌های روزگارم. مسئله‌ی بدشانسی‌های من به قدری زیاد بوده که تبدیل به شوخی بین دوستانم شده. خوشبختانه،شانس را باور ندارم و اتفاق‌های عجیب و بدی که برایم رقم می‌خورند را به روش خودم تفسیر می‌کنم. 

---

بدترین اتفاق زندگی من عمل "آپاندیس" بود. همه‌ی آن‌هایی که آپاندیس‌شان عود می‌کند بعد از جراحی،نهایت 3 روز مهمان بیمارستانند. من بعد از عمل، 1 ماه ناقابل توی بیمارستان بودم و هر روز حالم بدتر از قبل می‌شد! دکتر جراح،خیلی رک و راست بهم گفت

«چند دقیقه دیرتر عمل می‌شدی توی این دنیا نبودی! جانباز شدنت را تبریک میگویم! تا یک سال هیچ کار سنگینی انجام نمی‌دهی،فوتبال و استخر و هر نوع ورزش تعطیل. اگر رعایت کنی هشتاد درصد وضعیت نرمال پیدا می‌کنی!».

20 درصد سلامتم را از دست داده بودم بخاطر پزشکی که بجای آپاندیس حاد، تشخیص مسمومیت داد و من را یک شب تا صبح با سُرم خواباند و بیمارستان فوق تخصصی‌ای که تا 12 شب فردا شبش برای یک آدم رو به مرگ،اتاق جراحی نداشت!

پس از آن ماجرا،در درس‌هایم،در ورزش،هنر، و هرچیزی که استعدادش را داشتم و ممتاز بودم،افول کردم! (هنوز با عوارضش درگیرم!)

---

حدود 4 سال پیش،سومین دندان عقلم را کشیده بودم. چند روز مانده بود به سفر شمالِ خانوادگی. دکتر، دوبار آمپول بی‌حسی را فرو کرد توی‌ لثه‌‌ام. بعد، انبر را آورد و تا آرنج رفت توی دهانم. آنقدر زور زد که دانه‌های عرق روی پیشانی‌ش ظاهر شد. خسته شد و کنار رفت. دستش را ماساژ داد و دوباره رفت توی دهانم تا بالاخره توانست دندانم را بکشد. حس می‌کردم چشمم دارد از لثه‌ام می‌زند بیرون! حتی گوش‌هایم بوی خون گرفته بود!

روز اول، طبیعی بودم. اما از شب،دردی آمد سراغم که مثلش را تجربه نکرده بودم. و تا فردایش حتی وقتی نفس می‌کشیدم از صورتم تا سینه‌ام تیر می‌کشید و می‌سوخت! حتی یک قطره آب نمی‌توانستم بخورم. روزهای تعطیل بود و دندانپزشکی‌ها تعطیل. فقط توانستم با یک تماس تلفنی وضعیتم را گزارش بدهم. دکتر گفت دچار "حفره‌‌ی خشک" شدی(عفونت شدید لثه بعد از کشیدن دندون) اتفاقی که بین هر 200 نفر برای 2 یا 3 نفر، می‌افتد! آن سفر شمال،زهرمار من و خانواده و فامیل‌هایمان شد! به عنوان هد فامیل(D:)همه‌ی سفر را با صورت زرد و ورم‌کرده دراز کشیده بودم و ناله‌ می‌کردم.

بعد از آن اتفاق،دندانپزشکی نرفتم. وقتی توی آیینه، جای خالی آن دندان کذایی را می‌دیدم فحش می‌دادم به روحش!

و حالا خبر ناگوار اینکه دندان‌پزشک جدید گفته خیلی زود باید آخرین دندان عقلت را بکشی! ظاهرا چاره‌ای ندارم! اما اگر این‌بار حفره‌ی خشک و این خزعبلات پیش بیاید به مسئله‌ی "شانس" باور پیدا می‌کنم. که بازهم کمکی به کیفیت زندگی‌ام نخواهد کرد!

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

* تنها تفسیری که نمی‌تونم بکنم همینه! هیچ کی بهتر خود آدم نمی‌دونه که مقرب نیست! اصلا در حد این صوبتا نیست!

پ.ن: ازونجایی که خداوند متعال،جایی نذاشته پاسخ سوال‌های پزشکی‌مون رو ازش بگیریم، دوستانی که میدونن "آپاندیس" و "دندون عقل"،

اساسا به چه کاری میان،لطفا یه توضیحی بدید  تا من با خدا دعوام نشده!

۲۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۰۲
مهدی