سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۲ ب.ظ

۸

از این گره‌های کور

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۲ ب.ظ

یک.

توی مدرسه‌ای درس می‌خونه که مدیر و معلم‌ها و دانش‌آموزا،صبح تا شب عربده می‌کشن و کتک‌کاری می‌کنن! لات‌بازی و سیگار و فلش فیلم مبتذل،کلاس‌کار بچه‌شاخ‌های مدرسه‌س.گریه می‌کنه و می‌گه «می‌خوام دعوایی نباشم...ولی یه جاهایی دیگه نمیشه! دوستام بهم میگن ترسیدی؟ جا زدی؟ منم نمی‌خوام ضایع بشم،کف‌گرگی رو میزنم تو صورتش می‌خوابونمش لب جو...چی‌کار کنم آقا؟ جوّ مدرسه ما اینجوریه!»

قبل اینکه بخوام چیزی بگم، فکر می‌کنم اگه جوّ محیط زندگی و مدرسه‌ منم اینجوری بود چه می‌کردم؟ چقدر تاب می‌آوردم؟چقدر تحقیر و تنهایی رو تحمل می‌کردم؟ معاون مدرسه با نعلبکی زده توی سر بچه! بخاطر کاری که معلوم نبوده مقصرش کی و چیه! از این نظام تربیتی،آموزشی(!) چی قراره دربیاد؟ مسئول و مدیر طراز اول و گل و بلبل؟ مردم مهربون و با فرهنگ؟

دو.

به قدری تعداد معلم‌های زبان توی شهر زیاد شده که ابلاغیه دادن معلم‌های زبان می‌تونن درس‌های دیگه هم برای ساعت‌کاری بردارن. و آقایی با مدرک فوق لیسانس زبان،شده معلم دینی و قرآن!

سه.

سه ساله میام توی این شهرستان و هنوز می‌بینم و می‌شنوم «شلنگ گاز» از دست ناظم و مدیر جدا نشده!

چهار.

توی گرمای تابستون و تعطیلی مدرسه‌ها،بچه‌ها می‌تونن برن گیم‌نت یا توی پارک بچرخن و دختربازی کنن؛ ولی با میل و اختیار خودشون میان پیش ما. پیش چندتا ریشو که فحش‌خورترین آدمای این جامعه‌ن، می‌شینن و حرف می‌زنن و درد دل می‌کنن. استعدادای خودشونو نشون میدن و رقابت می‌کنن برای بهتر شدن. ما اعجاز نمی‌کنیم! سواد خاصی هم نداریم. فقط به شخصیت واقعی آن‌ها احترام می‌گذاریم.اجازه می‌دهیم حرفشان را بزنند. اجازه می‌دهیم با ما شوخی کنند. آن‌ها ما را باور دارند،ما هم آن‌ها را.

پنج.

توی همین بلبشو،یه پسرمون شد نخبه‌ی هوا فضای ارتش.تو سن بیست سالگی،تدریس هدایت پهباد می‌کرد. حیف که خدا نخواست بیشتر اینجا بمونه و برد پیش خودش.

نظرات  (۸)

چه اوضاع وحشتناکیه توی اون مدرسه!!
واقعا هیچ کاری نمیشه کرد برای اونجا؟؟ میدونم شکایت به اموزش و پرورش حل نمی کنه مشکل رو ... اما واقعا خیلی وحشتناکه، شاید نظارت رو بیشتر کنه اموزش و پرورش
پاسخ:
ما بارها تذکر دادیم و نامه‌نگاری کردیم و پیش مسئولا گله کردیم. مسئله ریشه‌ایه. معلم صبر لازم و روش مناسب نداره، جو از دستش در میره و با زور حلش میکنه.
البته همین‌جا هم هستن معلمای دلسوز و صبور که بی انصافیه ندیدن‌شون.
۲۴ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۹ آناهــیــ ـــتا
نعلبکی رو پرت کرده به بچه؟؟ :|:|:| 
ولی واقعا کنترل پسربچه های دبیرستانی از مشاغل سخت عالمه... ما یکیشو م نمیتونیم کنترل کنیم.. خدا قوت به تمام اونایی ک خوب انجامش میدن

+روحش شاد..
پاسخ:
صبر سخت هست اما نتیجه‌بخشه و شیرین.

روح همه رفته‌گان جمع شاد
۲۵ تیر ۹۵ ، ۱۲:۲۱ علی موسوی
بستگی داره کجا و تو کدوم محل باشی .. ما یه سال با یه مدرسه بدنام دولتی همسایه شدیم ....  رسما مثل باغ وحش بود و مواد مخدر بین بچه ها رد   و بدل میشد ... باز فکر کنم تو شهرستان یه مقدار جو بهتر باشه ... تو بعضی مدارس تهران ناظم جرات نداره شیلنگ بگیره ..  ولی بله همون گره کو  برای کلیت این مساله عنوان مناسبی بود 
و به خاطر همین موضوع و خیلی موضوعات دیگر همیشه از همه ی معلم ها متنفر بودم. 
کتک زدن یه دانش آموز یا حتی تحقیر زبانی یه بچه نشونه حقارت شدید یه معلمه؛  حقارت خیلی شدید...
۲۵ تیر ۹۵ ، ۱۵:۴۵ انــــــ ـار
خدا شماها را خیر بده و حفظ کنه برای این نوجوون های سرگردون و بی پناه.
۲۵ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۳ مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
:/
برای من اصلا عجیب نیست 
اینقدر که اینجا میبینم 
+روحش‌شاد
پاسخ:
یه سر اونجام بیایم پس.

روح همه رفتگان جمع شاد.
حضور امثال شما اونجا غنیمته
شاید از کور بودن این گره کم کنه حتی...
پاسخ:
خدا کنه تبدیل به نقمت نشیم :/
۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۰:۳۲ مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
😑
برادر من واقعا تو دوره ی راهنمایی خیلی آروم بود 
و دانش آموز مدرسه ی تیزهوشان :/
با شلنگ کف دستشو سرخ کرده بودن:|
چون بد موقع رسیده بود جایی که دری بوده که قفل بوده و قبلش یه سری سال بالایی با قفلش وررفته بودن 
بعد جالب دیدگاه اقای پدر بود 
میگفت خوب کرده زده لابد یه کاری کردی:////
:|||
بعد دیگه من رفتم مدرسه کودتا کردم://یعنی تو چشای ناظمه زل زده بودم میگفتم یه بار دیگه دستت بالا بیاد رو داداشم کاری میکنم تا پنج ماه حقوق نگیری:پی 
بعد داداشه اومد خونه گف کی به تو گف بیای آبروی منو ببری :|
و اینکه چرا اینجارو تبدیل به تریبون تعریف خاطرات کردم؟خودمم نمیدونم:||||
پاسخ:
چه عرض کنم! آموزش و پرورش با چاشنی توهین و کتک...!
چه انتظاری داریم از کجا و کی!؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">