سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

سه شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ب.ظ

حکایت Mood

سه شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ب.ظ

توی اتاقش بود و بلند بلند صحبت می‌کرد.(تکالیفش رو هم با صدا انجام میده!) از کلمه‌هاش فهمیدم بازم توی دفترش قصه نوشته. صداش کردم. توی اتاقم بودم. ازش پرسیدم: «این انشاء بود؟» با مکث جواب داد: «نه. از روی کتاب باید می‌نوشتیم با تخیل خودمون.» گفتم: «پس قصه بود. بیا اینجا تا یه چیزی بهت بگم، دفترتم بیار.» خیلی زود اومد و کنارم ایستاد. متنش رو نگاه کردم. بهش توضیح دادم راوی چیه. گفتم هر قصه‌ای، یه راوی مشخص داره. که اگه مدام توی قصه جابجا بشه، شنونده‌ی قصه رو گیج می‌کنه که کی داره قصه رو تعریف می‌کنه. بعد روی متن، نشونش دادم کجاها راوی رو عوض کرده. گفتم قصه‌هایی که می‌نویسی خیلی روون و جذابن. اینم دقت کنی بهتر میشه. با دقت بهم گوش داد و سر تکون داد و گفت باشه و رفت پیش میمِ عزیز و گفت: «چقدر خوبه داداش‌مَهدی! چیزای خوبی بهم یاد داد کیف کردم!».

این،از معدود کنش‌های من بود نسبت به نیازهای گوناگونی که ازش می‌بینم. از خودم می‌پرسم «چرا!» چرا من که طرفدار و مدعی دوست داشتن بچه‌ها هستم، با خواهر کوچیک و مستعد خودم، حالی به حولی رفتار می‌کنم؟ خدا می‌دونه چقدر ذوق داشت از نکته‌ی ساده‌ای که بهش گفتم و خدا میدونه اگه توی Mood نبودم، بی‌خیالی طی می‌کردم!

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن: کاملا یهویی اومده میگه میدونی تولد من یکشنبه‌ست؟ گفتم حالا کو تا تولدت!(آخرای فروردین) گفت "حالا دیگه...!" خلاصه یادم انداخت برم به لیست بلندبالای کادوهایی که باید تهیه بشن نگاه کنم. دقیقا روز قبلش یه امتحان شفاهی(حوزه) خیلی سخت و پر اضطراب دارم! اگه شانسش باشه و من قبول بشم براش یه وانت کادو می‌گیرم والا فلا! D:

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۱۷
مهدی

نظرات  (۳۴)

من تو رفتار خودم و اندکی اطرافیان که دقیق شدم دیدم برای دیگران انگار وقت و حالمون بیشتر و بهتره تا برای خودیا
یه دلیلش البته شاید این باشه که خودیا خیلی حرف ادمو گوش نمیدن ولی اغیار نه 
این دخترمون البته انگاری اینجوری نیستا
میمِ عزیز خوب دو برادرو عزیز کردن واسش👍👍
حالا چی کادو داد که الان کادو میخواد؟؟😅
پاسخ:
گوش دادنشون به بیان ما بستگی داره. ولی تقریبا همینجوریه!

هیچی! فقط به سختی گفت داداش تولدت مبارک! :/
۱۷ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۲۵ چشم به راهم ...
چند ساله هستن این خواهر کوچیکه؟
کاش ما هم همچین رابطه ی قشنگی را تجربه می کردیم :|

ضمن اینکه، لطفا مهربون تر برخورد کنید حاجاقا! یعنی همیشه مهربون باشید...
پاسخ:
 پنجم دبستان.
این قسمت قشنگش سالی یه بار اتفاق می‌افته‌ها! D:
منم یه داداش مهدی دارم که خیلی خوبه....کلا داداشا موجودات عجیبین
و عجیبتر آبجیا
پاسخ:
خدا هرچی داداش مهدی هست رو حفظ کنه!
۱۷ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۱۸ چشم به راهم ...
خدا حفظ کند کلا همه سادات را :)

ما این یه قسمتشم نتونستیم تجربه کنیم.....
الهی شکرت
پاسخ:
ممنوون سلامت باشین
 

الان فقط ذهنم درگیرِ این شد که ارتباطِ تصویر با متن چی بود!؟ :))
پاسخ:
اولش می‌خواستم توضیح بدم بعد گفتم نیاز نیست قضیه رو انقدر معناگرا کنم. ماجراش این بود که وقتی اومد و رفت، دمپایی‌هاش رو توی اتاقم جا گذاشت.
۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۴ یا فاطمة الزهراء
آدم گاهی حوصله خودشم نداره چیز عجیبی نیست زیاد... 
قسمت مربوط به تولدش منو یاد بچگیام انداخت از اول تابستون ذوقش رو داشتم :)) 
خیلی هم دوست داشتم بدونم بابام چی بهم کادو میده :دی چون بهترین کادویی که می گرفتم از جانب بابام بود :) 
یه سال یه خرس پو خرید هم قد خودم امسال با گریه دادمش رفت 
پاسخ:
بخش بی‌حوصلگی من یه مقدار زیادی غلبه داره آخه! :))

همه‌مون یه پو داشتیم توی زندگی که دادیمش رفته :)) برای من اندازه 2تا بند انگشت بود.
انصافاً حدسش سخت بود! مخصوصاً اینکه پس‌زمینه‌ی دمپایی برای من شبیه راه‌پله‌ای یا مثلا کاشی‌طور بود!
من که به دمپایی عادت ندارم هیچ! اما کسی که به دمپایی عادت داشته باشه و دمپایی‌ش رو جا بذاره یعنی خیلی ذوق کرده و حواسش پرت شده :دی خدا حفظش کنه.
پاسخ:
:)) آره نکته‌ش همین بود.  
سلامت باشی ممنون.
خدا همچین داداشایی رو برا آبجیا زیاد کنه :))

:: اوخی! چه کفش ناز و رنگی رنگی ای ^_^
پاسخ:
:)
همچین ویژگی خوب و مثبتی هم نگفتما!
۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۵۳ واقعیت سوسک زده
داداش باید برا خواهرش خرج کنه :)
پاسخ:
در این رابطه‌ی یک‌طرفه :|
۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۲۶ یک دختر شیعه
چه قد خوبه ادم ی خواهر کوچیک داشته باشه
😌
پاسخ:
آره واللا نمک زندگیه!
۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۲۸ یا فاطمة الزهراء
من هنوز لیوانشم دارم :)) 
یه لیوان خرسیم رو هم که از 4 سالگی داشتم عمه ام انداخت زمین :| شکست :/
+ پو دو بند انگشتی :)) جا سویچی بوده؟ 
پاسخ:
آره. خجالتم نمی‌کشیدم تا وقتی پشت لبام سبز شد همراهم می‌بردم مدرسه :))
وانت کاددو میخری براش؟ 
فکر نمیکنم وانت زیاد به کارش بیادا 
بازم میل خودت :دی

پاسخ:
چرا پس؟ من داشتم فکر میکردم نیسان بگیرم یا پراید
آقا من دوس داشتم یه خواهر کوچکتر داشتم کلا براش هدیه میگرفتم چه تولدش باشه چه نباشه :))
البته بجای خواهر  گاهی وقتها برای بچه هام میگیریم :)
یکی دو تا هم که نیستند  هفت هشت ده تایی بچه دارم من :))
ماهی یکبار برای یکیشون هدیه میگیرم :)

ولی انصافا بهتون حسودیم شد :)
خدا برای همدیگه  حفظتون کنه تولدش هم مبارک ...

حالا چند ساله میشه این دخمل کوچولو ؟^_^

پاسخ:
کدوم بچه‌ها؟ :| ما رو هم به سرپرستی قبول کنید!

سلامت باشین ممنون
کلاس پنجمه بچمون
۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۰ گمـــــــشده :)
منم نسبت به برادرم دقیقا همین حسو دارم
چند ماهه می گه می خواد ایه الکرسی رو حفظ کنه
ولی خب بچه اس. 9 سالشه. تنبلی می کنه. طبیعیه.
بهش وعده دادم که براش کادو می کپگیرم اگه حفظ کنه
می گه تو هر سال عید کادو می گیری برام.
گفتم دو تا می خرم. ولی تاثیری نداشت
می دونم خودم باید وقت بزارم براش ولی اینقدر تو فکر درسای خودمم نمی تونم
:/
پاسخ:
نه از یه جایی به بعد کادو جواب نمیده. ترفند اجرایی‌تر میخواد.
منم از این دمپایی ها دارم زرده. خیلی خوشگله ولی خب تهرانه!^_^ اقا نمیخوام! من دلم برا خونه مون تنگ شد :((

هنوووووووز اون لیستی که ما دادیم رو نخریدین؟؟؟ ای بابا ای بابا :دی
پاسخ:
میگم آدرس این خونه‌تونو به کسی ندید، خوراک سرقته!
نه هنوز. چون جایی برای نگهداریشون ندارم اوشونم تیزه می‌فهمه!
۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۵۳ یا فاطمة الزهراء
خجالت نداره که! 
پاسخ:
توی اون سن، جاسوئیچی یه پسر، زیر اسکلت و جمجمه نباید باشه D:
بعضی دخترها خیلی دخترن، اینو مثلا میشه از دمپاییشون یا ذوق کردن برای داداششون فهمید

پاسخ:
بعضی پسرام خیلی پسرن! اینو از تحویل نگرفتناشون میشه فهمید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

نه آقا بچه هام زیادن بیشتر از این در توانم نیست به سرپرستی قبول کنم :دی

در ضمن داداش کوچکم دارم :))

ولی خواهر کوچکتر ندارم :)


**** *** ******* *** **** *** ****** *** **** **** ****** ** ***** ***** ****** *


خدا حفظشون کنه :)








پاسخ:
آهاان! یادم اومد! خدا جمیع‌شون رو حفظ کنه
این روی Mood بودنی ک نوشتین زیادی مهمه...
کلا رابطه ی خواهر و برادری فوق العاده س و نهایت عشق..
ولی حالا جدا از امتحانی ک دارین و ان شاالله هم موفق میشین وقتی گفته حتما براش کادو بخرین و حتی کیک..دنیای دخترای کوچیک خیلی دنیای خاصیه
پاسخ:
و لوس! :))

کادو که می‌گیرم حتما. قبولی امتحان، کادوهاشو چندبرابر می‌کنه.
یه وانت کادو :)))
پس خدا کنه قبول بشید...
پاسخ:
الان دچار دوگانگی شدم امتحانمو قبول بشم خوبه یا بده! :))
وای چقد خوبه که سادات بهم هدیه بدن. به آبجی کوچیکه بیشتر توجه کنید تا بیشتر حرفاشو به شما بگه. خدا حفظش کنه بسیار
پاسخ:
چرا؟! غیر سادات بهم هدیه بدن کمتر خوبه؟ :))
سلام
"بعضی پسرام خیلی پسرن! اینو از تحویل نگرفتناشون میشه فهمید "
 جدی که نمیگین؟!😉 
پاسخ:
سلام
کاملا جدی‌ام D:
لوس؟ ن بابا..رابطه خواهر و برادری ک نباید لوس باشه
ما ک لوس نبودیم و نیستیم برعکس هم با برادر بزرگه دعوا کردم هم خواهر کوچیکه.. :دی
پاسخ:
دعوا نباشه اصلا محبتی هم نیست! جدیا! من که هفته‌ای هشت بار دعوا می‌کنم با خواهرم مث بچه‌ شیش‌ساله‌ها
۱۹ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۳۸ یا فاطمة الزهراء
ربطی نداره به نظرم 
البته من خودم تا چند ماه پیش جا کلیدیم اسکلت بود بعد دوست صمیمیم گفت یکم ادای دخترا رو در بیار جا کلیدی گربه بهم داد منم اسکلته رو دادم پسر مراقب مادربزرگم 
پاسخ:
:)))

درسته ما آبجیا و داداشا خیلی وقتا حوصله کوچیکترا رو نداریم...
اما داداشی که بیاد اینجوری آبجیشو راهنمایی کنه و اینا...این مدل داداشا باید زیاد شن و دیگر هیچ :]
پاسخ:
نه دیگه زیاد باشن که جذاب نیست! تک باشیم قدرمونو میدونن
خیلی دلم برای رابطه خواهری برادریمون تنگ شده اما خب الان دیگه همه سرگرم زندگیشون شدن کسی خواهرو تحویل نمیگیره 
خواهرا از یه جایی به بعد دیگه ساکت میشن و نمیگن چی میخوان الان بیشتر تحویلش بگیرید
پاسخ:
خواهر من‌و سکوت؟ حاشا و کلا! میگم تکلیفاشم نمی‌تونه بی‌صدا انجام بده :)))
شما دکتر نرفتی هنوز؟! [پرستاری بداخلاق که با خشم می نگرد]
پاسخ:
نه. شنبه وقت دارم به خدا! :/
اخ اخ اخ
دقیییییییییییییییقا سوال منم هست
منم همینجوریم
بعد با داداش کوجیکتر خودم اونطور که باید و شاید خوب نیستم
البته امروز که اومدم مرخصی توی اولیتم رسیدگی با کارهای داداشمه
ولی خوب بعضی وقتا هم ...
جواب گرفتی به ما هم بگو حاجی
پاسخ:
جواب خاصی نداره دیگه! یه مسئله کاملا حس و حالیه.
۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۳۹ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
خواهرتون رو بیشتر دوست داشته باشید و این دوست داشتن رو نشونش بدید.
خواهرای کوچولو، نیاز دارند محبت داداشاشون رو ببینند.
بهتر نیست یه کادوی دخترپسندتر رو هم جایگزین وانت کنید؟!
ان شاالله امتحانتون به خیر و خوشی بگذره.
پاسخ:
ممنون
توی وانتش کادوی دخترپسندم میذارم خوبه؟
یه پی ام خوندم میگفت اونایی که گفتن بارسا صعود میکنه همونایین که میگن یه روز خوب میاد...امیدوار باشید:))
پاسخ:
فقط کامبیز دیرباز! که پیش‌بینی کرده بود بازی شیش یک میشه! :|
۱۹ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۴۳ واقعیت سوسک زده
رئال مادرید 
استیکر مناسب این حالت هم در تلگرام هست اتفاقا :)
پاسخ:
شیره پرسپولیس اصن!
پرسپولیس که شیر از نوعی پاکتی است 
ولی بارسا از نوع جنگلی است :))
تبریک :)

+
جالبه هم شما هم جناب دکتر میم هم مستر هولدن هر سه تاتون پرسپولیسی هستین و جالبتر بارسایی :))
خیلی انصافا جالبه :)


پاسخ:
من بارسایی نیستم. بودم. از شدت افراط توی دیدن بازی‌های بارسا به تفریط افتادم. تا جایی که دیگه یه لحظه نمیتونستم فوتبال نگاه کنم!
این بازی طوفانی، بازگشتم به تماشای فوتبال بود بعد مدتها! اما پرسپولیس رو از طفولیت طرفدارش بودم و هستم و خواهم بود. همین شیر پاکتی که اختلاف امتیازش با شما دو رقمی شده! D:
آخی من‌که امسال ام یجیب رو گذاشتم که پرسپولیس قهرمان جام بشه :دی 
آخه گناه داره سالهاست قهرمان نشده :)))
از اونطرف هم که دربی باخت :)))
گناه داره خو :دی 
ما که بخیل نیستیم امید است قهرمان جام بشه :)


خب حرفم رو  پس میگیرم خیلی جالبه هر سه تاتون بارسایی بودین :)
خوبه ؟:))
خدایی منم بارسا رو دوس دارم 
بازیشون حرف نداره در بالا بردن آدرنالین :))
منم اوایل این شکلی بودم تو بازی جام جهانی از بس قشنگ بود و نمونه کامل فوتبال بود :)

پرسپولیس  رو بخاطر علی دایی اش فقط دوس داشتم ولاغیر :)
الان اگه علی دایی بشه مربی پرسپولیس بشه  اونوقت پرسپولیس را دوس خواهم داشت :دی 


پاسخ:
شما امن یجیب رو بذارید برای تیم خودتون که بتونه حداقل به پلی‌اف آسیا برسه! D: البته یه امن یجیب فوق اضطراری هم بگیرید که بازیکناتون با لباس شخصی نرن سر تمرین! :))
ما هم خیلی نرم و راحت، به حق‌مون می‌رسیم. اصلا همه‌ دربی‌ها برای شما، جام قهرمانی برای ما! D:
ضمنا غالب دوستان استقلالی، طرفدار رئال هستن. و دوستان بارسایی، طرفدار پرسپولیس. دیگه تصمیم خودتونو بگیرید.اینجوری نمیشه. خب دیگه کل‌کل نبود؟ :))

ضمن احترام به علی دایی،باید بگم کیفیت مربی‌گریش مناسب پرسپولیس نیست و کمکی نمی‌کنه.
 
آقا من سه تا از داداشام استقلالین ولی طرفدار بارسا هستند :))
دو تا از پسر دایی کوچکام هم همینطور پس این چیزی رو که گفتین تکذیب میکنم و صحت نداره :))
و یکی از پسر دایی هام پرسپولیسیه ولی رئالی :)
پس این داستان همیشه درست نیست :))

اما خدا به سر شاهده از همون اوایل جام تا الان خیلی خیلی دوس دارم 
پرسپولیس امسال بعد از سالها  با جام بره ...
این صحت گفته ی  منو میتونین از آقاگل بپرسین که آیا راست میگم یا الکی میگم که من حتی یه پست مخصوص پرسپولیس گذاشتم ؟:)
اونقدر استقلالی دو آتشه نیستم یه زمانی بودم آره ولی الان نه نیستم :)

راستی یه سوال چه خبر از سوشال ؟:دی 


من پرسپولیسی نمیتونم باشم چون از طرفداران پرسپولیس خاطره خوبی تو بچگی ندارم :)
برای همین استقلال منعطف پذیر رو بیشتر از پرسپولیس ترجیح میدم.
چه کتک ها  که من تو دوران بچگیم از پرسپولیسی ها نخوردم :|:)
برای همین اصلا نمیتونم تیمم رو  عوض کنم :)
دست خودمم نیست :)
ولی بین بارسا و رئال تو وب مستر هولدن تو پست بارسایشون گفتم کدومشون دوست دارم رجوع شود به کامنت اون پست :)
درضمن من اهل کل کل پرسپولیسی و استقلالی تا اونجایی که بتونم نیستم 
و احترام میذارم به هر دو تیم :) و طرفدارانشون :)
الانم بازی های استقلال در حد دربی دنبال میکنم اصلا فوتبال ایران رو اصلا قبول ندارم دیگه :)
و فقط بازی رئال و بارسا گاهی میبینم و فقط بازی جام جهانی فوتبال ولاغیر 

الان آره علی دایی مناسب نیست ولی قدیم  بازیکان و یه دوره هم مربی خوبی بود :)
موفق باشین ...

پاسخ:
زنده باشین. منم اصلا انگیزه کل‌کل فوتبالی ندارم. الان با شما حسش اومد بهش پرداختم که شوخی بود همش. ولی هستن دوستام که از شدت تعصب، میزنن زیر گریه حتی! :))