خوب و بد
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۱۱ ب.ظ
از من پرسید «چرا خوب بودن در این دنیا کار سختی است؟» نمیدانستم چه بگویم. سوالش را از ریشه بزنمو بگویم سخت نیست؟ وجدانم قهقهه میزند باز!
سعی کردم جواب حلی بدهم نه نقضی. چون دستم را میخواند و سوالش را به شکل دیگر تکرار میکند. گفتم«آدم،سیرمانی ندارد!»
گفت«یعنی چی؟»گفتم «یعنی ما هیچ وقت، سیر نمیشویم.نه از خوبی نه از بدی.شاید اگر این دو تا انتهایی داشتند،دنیا تبدیل به مرداب سیاه و سفیدی میشد؛ پر از انسانهای بیحرکت!» بازهم تکرار کرد: چرا خوب بودن سخت است؟ گفتم برای اینکه گزینههای «بد» وجود ندارند.همهی انتخابها برای ما خوبند. اما یکی را دلمان میخواهد،یکی را دلمان نمیخواهد...وقتی دلت چیزی را نخواهد،هر انتخابی،
بد و سخت میشود...