سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۵۸ ب.ظ

انتخاب

شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۵۸ ب.ظ

توی پناهگاه، املت می‌زدیم که به دکتر گفتم هر صبح جمعه یا پنج‌شنبه‌ای که ساعت میذارم و موقع بیدار شدن یادم می‌افته برای کوه انقدر زود کوکش کردم؛ یه حس پشیمونی میاد سراغم و هی میگه که چی؟ تخت خواب نرم و گرم و پتوی شیرین و ول کنی توی این سرما بری بالای کوه؟ دیوونه‌ای؟

اما از همون لحظه‌ای که پام می‌رسه به اولین شیب،وقتی که دیگه هیچ حس خوابی وجود نداره؛ خوشحال میشم که پشیمونیه توی تخت نگهم نداشت. بماند که بعضی وقتا زورش غالب میشه و نگهم میداره به صرف یه خواب عمیق و لذت‌بخش. پیامک قانع‌کننده‌ای هم که باید کسی که باهاش قرار دارم رو بپیچونه به کنار! اما فاصله‌ی لذت اون خوابیدن، با لذتی که با تن عرق‌کرده روی قلّه لم دادی و زمین رو ازون بالا دید می‌زنی و چایی و بیسکویت می‌خوری خیلی خیلی زیاده! مثل تفاوت حس رخوت و حس رشد. 

بگذریم...

همه‌ی کو‌ه‌‌نوردها و اهل سفرها و طبیعت‌گردها،یه دکترمیم لازم دارن که تحت هرشرایطی دستش روی شاتر دوربین باشه:

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۳۰
مهدی

نظرات  (۱۲)

ما دکترمیم بیرونی نداریم. ولی یک دکتر میم درون داریم! الان از صبح هی میگه پاشو بریم کوه. عصر احتمال زیاد ببرتم کوه.
:)
الان این عکس هارو دکتر گرفته یا شما؟ 
پاسخ:
عکس اول رو من از دکتر گرفتم. جایی بود که یخ بسته بودیم،ولی دکتر دنبال بهترین نما بود. باقی عکسا زحمتای دکتره.
یعنی من ارزوی اینجور کوهنوردی ایی به دلم موند
کلا مدتیه دلم یه کویرنوردی به کویر مرکزی
یا یه کوهنوردی درست و درمون میخواد
ولی نه با یه گروهان ادم البته😅
یه جای خللللوت که دیگه نهایت صدای اطرافت، هو هوی باد باشه
آخ آخ
پاسخ:
به دلم موند؟؟ هنوز کلی وقت دارید برای آرزوهاتون!
به به...همیشه به گردش و تفریح
پاسخ:
جای همه خالی بود.
۳۰ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۵۳ مردی بنام شقایق ...
آقا مارو هم ببرین خب!

هر چند هیچی رزمی نمیشه ولی خب تمرین رزمی تو کوه یه چیز دیگس :))
پاسخ:
ما در خدمتیم آقا بیا برویم.
۳۰ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۱۶ یا فاطمة الزهراء
خدا برای هم نگه تون داره! :دی
همیشه به گردش و شادی باشین 
پاسخ:
البته این دعا رو برای زن و شوهرا میگن معمولا! :/
گردش و شادی هم نیستا! کوه و کوه‌نوردیه! کلاس کار رو پایین نیارید تو روخدا! :))
۳۰ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۳ واقعیت سوسک زده
فضل فروشی تا به کی :))))
پاسخ:
اینا برای تنبه شماست والا برای ما که نفعی نداره D:
چه جوری می تونین؟؟؟
سرررررده
از فکرش هم لرزم می گیره
پاسخ:
از یه جایی به بعد،بدن چاره‌ای نداره جز اینکه خودشو وفق بده با شرایط تا زنده بمونه!
سرررررررررردههه 
سرما رو با خودتون برای من‌ آوردین ها  :)))


همیشه به کوه و کوهنوردی :))
حالا اسم کوه و مکان کوه ؟:)

آخری من‌نفهمیدم‌ آقای دکتر ، دکتر چی بودند ؟:)


پاسخ:
"همیشه به کوه و کوهنوردی" ایولا! احسنت به شما!

کلکچال واقع در شمال تهران.

۳۰ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۴۲ چشم به راهم ...
برف.............
پاسخ:
....؟
وقتی توی اون سرما بیدار میشی تا پای کوه برسی همش به خودت و کوه و کوهنوردی فحش میدی... تا اونجایی که اون طلوع رو میبینی.. آخ آخ ⁦:-)⁩⁦
حاج مهدی، ما با شما تا قله قاف هم میایم. چه یخ بزنیم، چه سی بار بیوفتیم و استخون لگن و پا و زانومون بشکنه ⁦:-)⁩
راستی اون تیغا چی بود بستی زیر پامون، پدرمون دراومد! ⁦:-D⁩
پاسخ:
آخ آخ! اون طلوعی که رنگش توی هیچ فتوشاپی گیر نمیاد!
داداش ایشاللا کم‌کم هوا خوب میشه و می‌ریم جاهایی که نه کسی یخ بزنه نه لگن از دست بده نه مجبور بشه میخ بچسبونه کف پاش D:
البته قابل مقایسه نیس ولی من همیشه این حسو برای پیاده‌روی اول صبحی دارم با اینکه میدونم خیلی بهم میچسبه ولی دل کندن از خواب واقعا سخته
پاسخ:
پیاده‌روی باشه و بعدش کلپچ! دیگه خود خوابم میگه پاشو پاشو برو!
سخت ترین قسمتش همون دل کندن از خوابه...همیشتون ب شادی
پاسخ:
آره واللا!
ممنونم و همچنین