سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۵۵ ق.ظ

ثبات نسبی

يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۵۵ ق.ظ

بالاخره میز کارم را از تهران بردم و اتاق جدیدم میزدار شد. آماده‌سازی خانه تقریبا تمام شده.خریدها را همراه همسر انجام داده‌ایم. جز چند تکه وسیله که هنوز پولشان را ندارم چیزی نمانده. جهیزیه‌ی همسر را هم آورده‌ایم و چیده‌ایم. قرار است این دوسه ماهی که تا عروسی مانده در خانه‌ای که اجاره کرده‌ام زندگی کنم. یک زندگی نیمه‌مجردی/متاهلی. دوستان نزدیک از انتخابم غافلگیر شدند. فکر نمیکردند کوچ کنم. همیشه می‌گویند کسی که تهران زندگی کرده باشد نمی‌تواند برود شهر دیگر. اما من میگویم کسی که تهران زندگی کرده باشد و زندگی در هر شهر دیگری را تجربه کرده باشد ترجیح میدهد از این جهنم فرار کند. گور بابای پول و موقعیت و کلاس بیشتر. همین دو سه هفته پیش برای اینکه بتوانم یک ساعت و نیم فوتبال بازی کنم یک ساعت و چهل و پنج دقیقه برای رفت و یک ساعت برای برگشت در ترافیک بودم. هیچ وقت بعد از فوتبال بازی کردن خسته نیستم. اما آن شب خسته شدم و گفتم خوب کردم از این جهنم رفتم. فقط برای کم دیدنِ خانواده و نبودِ یک قله‌ی خوب برای پیمایش ناراحتم. از خانواده قول گرفته‌ام بیشتر بیایند قم. هرچند خودشان ده دوازده سالی هست که تصمیم دارند بیشتر بیایند! برای کوه هم تنها امیدم به برف‌انبار بود که همسر خبر داد از قم خیلی دور است. می‌ماند دوبرادران! قله که نه حتی کوه هم نمی‌شود اسمش را گذاشت. تپه است اما صخره‌ای و خشن و عجیب و غریب.

 

همین دو برادر تا حالا جانِ چندین نفر را گرفته‌اند. یک بار با رفقا رفتیم. تا برسم بالا دستهایم زخم و چندجای شلوارم پاره شد! ولی حس ثبات و آرامش آن بالایش را دوست داشتم. باد ملایمی که دائمی می‌وزید و نمایی که همه‌ی شهر را زیر پا نشان می‌داد. بگذریم...

از شما چه حال و چه خبر؟

موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۲۴
مهدی

نظرات  (۲۴)

۲۴ آذر ۹۸ ، ۰۱:۰۷ مصطفا موسوی

همیشه دلم مسخواد به تهرانی ها بگم برید از اونجا! گیر کردید و نمیدونید!

اما آخر سر میگم نکن. شاید خودتم مجبور شی باز مهاجر تهران شی! 

پاسخ:
واقعا گیر کردن.
دوس ندارم مجبور بشم ولی آره ممکنه.

مبارک باشه، بسلامتی

پاسخ:
چرا حس میکنم فحش دادی. :)) 

خوش تشریف آوردید به شهرمان ( دو ساله صاحب شدیم قم رو :) )

ولی یادمه توی صندلی داغی که پارسال برگزار شد نظر مثبت چندانی به زندگی در قم نداشتید.

پاسخ:
سلامت باشین ممنونم البته شهر خودمه‌ها n ساله میرم و میام.
نظر منفی نداشتم فقط میگفتم جایی برای تفریح نداره.

اوه اوه. الان رفتم کامل خوندم دیدم خیلی هم از تهران راضی بودید. چقدرررر تغییر. 

 

پاسخ:
:| من یادمه چی گفتم. میگفتم اگه با شلوغی و ترافیک تهران کنار بیایید چون همه چی توی تهرانه خوبه.

یه کوه دیگه -البته کوه که نه همون تپه به معنای تمام- هم قم هست، بالاش پر سنگ‌های عجیب غریب و فسیل و بقایای به‌جامانده از جانواران دریایی... است. |:

پاسخ:
همین دو برادرانم سنگای عجیبی داره. کوه خضرم همینجوریه.

چرا حس می کنم لحن نوشته شبیه سفرنامه های ناصرخسرو شده:))

به به به سلامتی، آقا هیچی بهتر از استقلال و قدم برداشتن برای تشکیل زندگی نیست، آفرین آفرین

کوه نخراشیده ای به نظر میرسه

هوم اون حس ثبات، خوبه

درمورد تهران هم، برا من شهر پرتحرک و پرماجرایی هست ولی اگر شهرستان رو نتونم هرچند وقت یک بار تجربه کنم، کلافه کننده ست. خوب کاری انجام دادید آدم عاقل به شرایطش نگاه می کنه و اینکه ببینه کجا آسایشش بیشتره، مخصوصا وقتی مسئولیتت بیشتر میشه اضطراب زیاد و زمان کم، زندگی رو سخت می کنه

پاسخ:
:))) ازینا که معلوم نیست فحشه یا تعریف.

آدمای دو وطنه خوب می‌فهمن این داستانو.
۲۴ آذر ۹۸ ، ۰۸:۱۸ آقاگل ‌‌

قم شکوفه‌ها و باران داره که بگم سلام ما رو هم بهشون برسونی؟

حالا شکوفه‌ها و باران هم نبود، سحر، سارا، صنوبر.

:))

 

پاسخ:
آقاگل من دستم بسته‌ست بیا خودت سلام برسون به اینا همه! :))
۲۴ آذر ۹۸ ، ۰۹:۱۴ واقعیت سوسک زده

:|

حافظه هشت ساله من از وبلاگ شما بدجوری بر ضدتون عمل میکنه :/ لذا سکوت می کنم و نمیگم قبلا نظرتون در مورد قم و تهران و زندگی در این دو شهر چه بوده :|

میگن مردها تا زن نگیرن معلوم نمیشه اهل کجان الان بر من هویدا شد :|

 

پاسخ:
حافظه من از خودم اینه که همیشه بین این دوتا پنجاه پنجاه بودم. برخی چیزهای هرکدام به دیگر می‌چربید. و بله! حالا که همسرم اهل این شهر باشه، همه ترجیح‌ها چپه میشه همینور! :))
۲۴ آذر ۹۸ ، ۰۹:۲۴ مهدی هستم(سیدمهدی)

من روستا به دنیا اومدم و مدرسه رفتم.بعد مهاجرت کردیم به شهر و بعد تنها اومدم تهران.درآدم خوب و راضی کننده ست اما تو تهران آروم نیستم.آسایش ندارم واقعا.برای دیدن یه دوست باید یه روز کامل(یا حداقل دو سومش رو) در نظر بگیرم که بتونم دو ساعت باهاش قدم بزنم و رفت و برگشتم هم هرکدوم دو ساعت طول بکشه.حالا اینکه زمان‌ها رو بتونیم با هم هماهنگ کنیم باز یه بحث مستقله.روزایی هست که ساعت هشت باید یه دادگاه یا یه کلانتری باشم.اون روز باید در بهترین حالت ساعت۶.۵از خونه بزنم بیرون که مبادا دیر برسم و بخاطر اون یه ساعت تاخیر بخوام سه روز جبران مافات کنم.تو شهر ما که نسبت به تهران خیلی کوچیکتره و کلا ۴۰۰هزار نفر جمعیت داره اینطوری نیست داستان.صبح که از خونه ات میای بیرون، ۵دقیقه بعد محل مورد نظرتی چون نه ترافیکی هست نه فاصله ی دوری.آسمونش اونقد خوشگله که حتی اگه دوربینی که دم دستته وی جی ای باشه باز دلت میخواد عکاسی کنی ازش و شهاب بارون رو به معنای واقعی کلمه میشه دید.هوای تمیزش لذت بخشه.تازه وقتی از تهران برمیگردم میفهمم مولکول اکسیژن با مولکول سرب فرق دارن...

یه مدت ماشینم رو تو مجیدیه میذاشتم جلوی در خونه. صبح یه روز که بیدار شدم برم دادگاه دیدم ماشین روشن نمیشه و از قضا باتریم رو دزدیده بودن.تو بیرجندِ ما ماشین یک ماه کامل تو کوچه بوده با در باز و کسی حتی دست به فلشی که روی ضبظ بود نزده...

انتخاب شما از ایده‌آل‌ترین انتخاب ها بوده...

راستش من هم خیلی با این انتخاب فاصله ندارم

 

پاسخ:
به! سیدمهدی خودمونی که!
چه توصیف خوبی. دقیقا قصه‌ی همه همینه. تهران خیلی هنر کنی 1 روز به 1 کار میرسی. تهش 2 تا کار! کلافگی از شلوغی و استرس دیر رسیدن و سر و صدا و آلودگی و خفگی و ... . سرقت البته تقریبا توی همه شهرهای بزرگ هست ولی تهران مخوف‌تره. دوستم با دوستش داشتن یه جای شلوغ راه میرفتن. گوشی مبایل روی گوشش بوده و حرف میزده. یکی از پشت با آرنج میزنه توی سرش و گوشی رو می‌قاپه و با موتور در میره. بیچاره رفته بود تهران دنبال یه لقمه نون. گوشی که پرید، خرج دوا دکترم داد که ضربه مغزی نشده باشه :)) :|

سلام ، من تهران رو دوست ندارم و در مورد زندگی در تهران هم فکر میکمم سختیش بیشتر از آسونیش. خبر ماهم اینکه زندگی بسیااار سخت گرفته و سخت میگذره. به دعا که دیگه هیچ امیدی نیست و فقط میگذرونیم . 

پاسخ:
سلام. چه جمله تلخ و سنگینی گفتین! خشکم زد. به دعا امید نباشه !
۲۴ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۶ مهدی هستم(سیدمهدی)

حاجی خودمونی که 

ای بابا

ای بابا 

دنیا چقد کوچیکه :))))

حالا که از خودمونی، نگم برات از تفاوت اجاره ی خونه ای که تو شهرستان واقعا محل زندگیته و تو تهران خوابگاهت🤓🤓🤓

پاسخ:
تفاوت که خیلی زیاده ولی بعد این موج گرونی، اجاره های اینجا هم سنگین شد. خصوصا اینکه خیلی ها اجباری کوچ کردن از تهران و متقاضی زیادتر شد. 

انشاءالله همیشه با تن سالم و دل خوش کنار هم زندگی کنید.

نمیدونستم همسرتون اهل قم هستن، خب دیگه زیادی هم سخت نمیشه براتون. تهرانم که زیاد دور نیست بقول خودتون n سال تو رفت آمد بین این دو شهر بودین. :)

من موندم چرا هیچ کس به سوال شما جواب نداده. خب من یکی که تو وضعیت خیلی عجیب غریبی گیر افتادم، یه عالمه دلخوشی دارم و یه عالمه دلیل برای اعصاب خوردی که هی میخوان همو خنثی کنن و ازم یه مجسمه بسازن ولی نمیزارم. به معنای واقعی کلمه در جنگ و ستیزم.

پاسخ:
زنده باشین ممنونم. 

خب دیگه زندگی جز اینم نیست. البته فعلا با شرایطی که ما داریم جنگ و ستیز و مقاومت و خون و خون ریزی غلبه داره به دلخوشی ها. 
۲۴ آذر ۹۸ ، ۱۷:۱۵ سوته دلان

سلام

به سلامتی و میمنت و مبارکی ان‌شاءالله؛

۹۰ درصد قضیه رو پیش بردین، بقیه‌ش هم حل میشه به امید خدا...

 

گفتین ۲-۳ ماه دیگه؟!

من لباس زمستونی ندارم برای عروسی! :)

آدرس دقیق و زمان دقیق بدین تا ما تشریفمون رو اهدا کنیم! :)

قول میدم کم خرج باشیم!

 

پاسخ:
سلام 
سلامت باشین 
توی اسفنده لباس گرم لازم نمیشه. تشریف بیارین خوشحال میشیم. لوکیشن میفرستم خدمتتون. 

تو اگه فحش حالیت میشد که اوضاعت این نبود!

در ضمن کوه هم فرقی نداره کوچیک و بزرگش و صخره و خاک و سخت و آسونش. تو در هر صورت به فنا میری همیشه. هم خودت و هر تیمی که باهات میان :-))

پاسخ:
یکی اینو بگه که همین دو هفته قبل یه اکیپ رو بالای موران تو سرما گم و گور نکرده باشه :)) 

نمی‌دونم کِی ولی احتمالا یه روزی منم از تهران متنفر میشم:)))

فعلا که رابطه‌ام باهاش خوبه.

پاسخ:
دانشجوها و خوابگاهیا بد نمی‌گذره بهشون. یه کم بعدتر از دانشجویی باید دید چی میشه. 

به عنوان یک ساکن قم بهت خوش‌آمد میگم. البته یک به اندازه دوسال سکونت خوش‌آمد میگم.

 

کدوم محل خونه اجاره کردی؟

پاسخ:
سلام. داداش فکر کنم من باید خوش آمد بگم به شما :)) 

پردیسان! هعییی...

عه

یعنی چی اخه

جمع کردی رفتی؟

چرا همچین تصمیم خوبی گرفتی اخه؟

 

توقع داشتم یه انتخاب به این خوبی با کلی سوال و شک و تردید به نتیجه برسه :-D

 

خداروشکر خداروشکر

خوشحال شدم برای خودت و برای همسرت

سلام ما رو برسون

راحت به تهران افتاد یه خبری بده برات دورهمی برگزار کنیم ببینیمت

 

از کوه رفتی بالا مراقب قسمت های مهم شلوارت باش

علامت تعجب اخر جمله پارگی شلوار تن و بدنمو لرزوند :-D

پاسخ:
کلی سوال و شک و تردید داشت که ازش عبور کردیم‌. 
سلامت باشی رفیق قم اومدی تشریف بیارید با خانوم. 

:)) شلوار مخصوص براش گذاشتم کنار. با پارچه اضافه در قسمتهای مهم. 

خونه و کوچ و آغاز زندگی نیمه متاهلی_مجردی و وسایل و...مبارک باشه. ان‌شاءالله به شادی و سلامتی استفاده کنید ازشون :)

آقا یعنی هشتاد میلیون منهای جمعیت تهران بی‌کلاسیم؟ :))

+قم خوبه برعکس تهران می‌تونید سفرهای یک روزه برین شهرهای اطراف و حتی کوه.

پاسخ:
ممنونم سپاس. 
بی کلاسی( با مقیاس سبک زندگی تهرانی)، بهتره اتفاقا. بی ریشه بودن بده. بی هویتی. 

به کجاها مثلا؟ 🤔

سکونت وقتی اعتبار داره که با همسر باشه :))

 

پردیسان هم خوبه، ناشکری نکن مجبور میشی بری کهک :)

پاسخ:
:)) واللا به روال این دولت بعید نیست سر از کهک و ورجان در بیاریم. 

حالا یه جوری نگین اون که ریشه و هویت مشخصی نداره خوف کنه :)) ریشه داشتن هم در ظاهر خوبه اما اون ته دلتو خوشحال نمی‌کنه اگه خوشحال نباشی کلا...بگذریم

+نمی‌دونم این فحش بود؟ چی بود دقیقا...شما که خودتون استادین شاید من نباید می‌گفتم :)

ولی مثلا کاشان خیلی جای خوب و نزدیک باشه فکر کنم یا اصفهان.

البته ما جمع کثیری از فامیل توی قم داریم که خیلی راحت به همدان رفت و آمد می‌کنند و ما نمی‌فهمیم کی می‌رن قم و کی میان که همیشه اینجان :) شما می‌تونید از کوه‌های همدان هم استفاده کنید..چهار ساعت راهه همش :)) 

پاسخ:
میخواستم همینجوری بی...ها رو تا صبح تایپ کنم.

آهان برم شهرهای دیگه! :/ مشکلم اینه که تهران با توچال و کلکچال ده دقیقه و یه ربع فاصله داشتم الان برای یه برف انبار باید اندازه یه سفر راه برم.
۲۵ آذر ۹۸ ، ۱۳:۲۲ سربازِ روزِ نهم

من تا الان فکر می کردم دو خواهرانه

پاسخ:
:| اون فرق داره
۲۵ آذر ۹۸ ، ۱۷:۴۳ حامد سپهر

نمیدونم چرا ولی به شخصه هیچوقت قم رو برای زندگی کردن انتخاب نمیکنم حتی اگه آخرین انتخابم باشه

امیدوارم شما روزهای خوبی رو اونجا تجربه کنید

پاسخ:
یه روز بیا شما ببرمت دور دور جاهای قشنگ قم رو ببینی مشتری میشی.

به دل خوش ایشالا. من هرچی وبلاگی قم نشین میشینم پردیسان خونه دارن!:دی

قم هم خوبه ولی شهر برای زندگی فقط اصفهان خداییش

پاسخ:
بله تقریبا برای خودش شهر شده پردیسان. از همه صنوف هستن.
اصفهان؟! اونجام که شلوغ و آلودس!

میشناسم منظورم بود

پاسخ:
:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">