سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوریه» ثبت شده است

چند روز پیش،از سر اتفاق،مراسم اسکار 2016 را توی لب‌تاب یکی از دوستانم تماشا کردم. مهم‌ترین اتفاقش برنده شدن دی‌کاپریو بود. بازیگری که اسکار نگرفتنش،اسکار را زیرسوال برده بود. نام او به عنوان برنده‌ی بهترین بازی اعلام شد و مرد مو طلایی با تشویق بی‌امان حضار، روی سن رفت برای گرفتن مجسمه‌ی طلایی. صحبتش را با تشکر از ایناریتو و عوامل فیلم از گور بازگشته آغاز کرد. و بعد موضوعی را مطرح کرد که کسی منتظرش نبود. لئو با جمله‌هایی گیرا،دقیق و اثرگذار،نسبت به گرمای زمین و تخریب محیط زیست هشدار داد. همین باعث شد،تشویق حضار نسبت به زمان اعلام برنده شدنش چندبرابر شود. یادم آمد چند هفته پیش نیز با انتشار تصویر دریاچه ارومیه در صفحه‌اش،از خشک شدن آن ابراز تاسف کرده بود. برای من که هیچ فیلمی با بازی او را از دست نداده‌ام، چیزی نمانده بود که آب از لب و لوچه‌ام راه بیفتد؛ چقدر دلسوز! چقدر انسان! چقدر خوب!

امروز،تصویر دیگری را در گوشی‌م بازهم از سر اتفاق دیدم. یک زن،با صورتی خونی و خاکی میان آوار نشسته بود. تصویر،تکراری و عادی بود، زیر آن نوشته بود:«بمباران بیمارستانی پر از بیمار در سوریه»،«آمار کشته‌شدگان در سوریه به بیش از صدهزار نفر رسیده‌است»
اکنون، سوالم از «آقای بازیگر» این است: کدام محیط؟ کدام زیست؟ وقتی عده‌ای، نذر هر روزشان این است اعضای خانواده‌شان با انفجار بمب،تکه پاره نشود! مگر می‌شود دریاچه ارومیه را دید و چند کشور جنگ‌زده را ندید؟ مگر می‌شود در مهم‌ترین و پرمخاطب‌ترین برنامه سینمایی جهان،درباره‌‌ی گرمای زمین، سخنرانی کرد و از گرمای خون ریخته‌ی شده‌ی انسان‌های بی‌گناه چیزی نگفت؟ باید این نمایش را باور کنم؟ باور می‌کنم! همانطور که نمایش‌های پیشین را باور کردم...


۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۴۹
مهدی

                    


پیش از این هم درباره‌ی این فیلم،چیزکی نوشته بودم. طلایی‌ترین سکانس فیلم جایی‌ست که همه‌ی خدمه‌ی تانکِ fury آماده‌ی نبردی هستند که می‌دانند تک تک‌شان را به مرگ می‌رساند. سکوت کوتاه و معناداری بین این گروهِ برونگرا حکم‌فرماست. در همین حین، توپچی تانک سکوت را بهم می‌ریزد: «یه قسمتی توی کتاب مقدس هست که بعضی وقت‌ها بهش فکر می‌کنم،خیلی وقت‌ها»... «آنگاه من صدای پروردگار را شنیدم که می‌گفت چه کسی را بفرستم؟ و چه کسی برای ما خواهد رفت؟ (گریه‌اش می‌گیرد) و من گفتم: چه کسی بهتر از من؟ من را بفرست...» فرمانده،(برد پیت) کمی سکوت می‌کند و با لبخند می‌گوید: «کتاب اشعیا،فصل ششم» توپچی تانک حیرت زده می‌شود و از اینکه فرمانده‌ش به کتاب اعتقاد دارد خنده‌ی مستانه‌ای می‌کند.

در انتهای فیلم،وقتی فرمانده زخمی شده و توپچی،مشغول مداوای دستش شده می‌گوید:« اگه آدم عاشق دنیا باشه،عشق خدا در وجودش نیست،هرچی در دنیاست،لذت جسم،لذت دیدن،غرور زندگی...از جانب خدا نیست،از همین دنیاست» توپچی ادامه می‌دهد:

«دنیا با همه تمایلاتش می‌گذره...اما کسی که با خدا باشه برای همیشه زندگی می‌کنه».


پ.ن: این فیلم محصول سال 2014 ست! از هالیوودی که ما فقط برهنگی‌ها و خشونتش رو تحلیل و بررسی می‌کنیم. این فیلم،درباره‌ی نبردی‌ست که هفتاد و اندی سال پیش درگرفته بین کشورهایی که هدف‌شان از جنگیدن،خوردنِ بیشتر و استعمارِ بیشتر بوده.

هالیوود بر اساس همین واقعیات! هرسال به لیست چندصدتایی‌ش این داستان‌های حماسی-دینی را اضافه می‌کند. و ما هنوز باید برای دفاع هشت‌ساله‌ای که فقط سی‌سال از آن گذشته و در آن مظلوم و به حق بوده‌ایم،درجا بزنیم و حتی عقب‌گرد کنیم! هنوز باید بشنویم و ببینیم که دوره‌ی گفتن و ساختن و شنیدن از دفاع مقدس گذشته است. هنوز باید توضیح بدهیم که چرا جوان‌هایمان می‌روند سوریه. و هنوز قهرمان‌های واقعی کشورمان مظلوم‌ترین آدم‌ها هستند که اوج توجه ما بهشان، نام‌ِ اتوبان‌ها و میدان‌هاست.

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۵۹
مهدی