سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ب.ظ

۰

ابن مشغله

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ب.ظ

... باید قبول کنیم که مردمِ ما هم عادلند و هم عاقل. عادلند،چون به هرکس به قدر سهمش احترام می‌گذارند،احترام واقعی و قلبی را می‌گویم؛ و عاقلند،چون می‌بینند و حس می‌کنند که این خرده نوابغ روشنفکر - که زیر دست و پا ریخته‌اند - حقیقتا متعلق به آنها نیستند،درد آن‌ها را حس و لمس نمی‌کنند،با دنیای آنها مطلقا بیگانه‌اند، قدم موثری برای بهزیستی و ساختمان بخشیدن به زندگی و آینده‌ی آنها برنمی‌دارند،با آنها یکی نیستند و با اینگونه رفتار که دارند، نمی‌توانند باشند.

وقتی من - فی‌المثل - که نویسنده‌ی والا مقام هم هستم - مثلا - تا گردن در مواد مخدر فرو رفته‌ام و پول ماده‌ی مخدری که در هر روز مصرف می‌کنم بیش از مخارج ده خانواده‌ی متوسط‌‌ الحال است، و اگر پول عرق و کبابی که در سه ماه زمستان توی این هتل یا آن کافه می‌خورم، روی هم بریزی می‌توانی برای تمام بچه‌های یک مدرسه‌ی پایین‌شهر، پالتو و پوتین بخری،چطور و به چه جرئتی انتظار دارم که مردم مرا بشناسند، به من احترام بگذارند و دوستم بدارند؟

----------------------------------------------------------------

ابن مشغله/نادرابراهیمی

پ.ن: چقدر صاف و زلال،خال را زده است در سال 52!

پ.ن: همیشه دوست داشتم بتوانم نادرابراهیمی‌وار بنویسم.