سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۳۲ ب.ظ

خلاص

يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۳۲ ب.ظ

هیچ‌کسی نمی‌تونست حدس بزنه دیشب ساعت یک بامداد کجا بودم! حتی خودم باورم نمی‌شد همچین ساعتی روی یونیت دندونپزشکی باشم در کجا؟ میدون گمرک! آخرین باری که رفته بودم گمرک، دنبال یه چاقوی پرتابی می‌گشتم! یه کم عقب‌تر سمت مولوی،دنبال یه قفس خوب برای کفترای فقیدم بودم. که یه یارویی اونجا بود نمیدونم چی در من دید گفت میمونم داریم اگه مشتری هستی! :| حالا در حوالی میدون شهیر گمرک، منتظر بودم که دندونم رو از دهنم بکشن بیرون! دم صبح، مادرم اومد بالا سرم پرسید چطوری کشید؟ گفتم یه بابایی بود اندازه ستون اتاق! چنان هیبت و سیبیل خون‌چکانی داشت که اگه انقلاب نشده بود می‌گفتم از برادران ساواکه. فقط دستش رو برد توی دهنم و آورد بیرون. انگار مثلا یه دونه پفک اون گوشه افتاده بود،دندونم رو برداشت و آورد بیرون! خلاص! 

جا داره از همین تریبون از دکترمیم‌ِ جان،تشکر کنم برای معرفی همچین مکان فخیمی! آقا ایشاللا درد دندون نکشی تا ابد! 

منوچهری،یکی از شاخ‌ترین شکنجه‌گرای ساواک!

پ.ن: برای من که تجربه دردناک حفره‌ی خشک رو داشتم،همچین حال خوشی بعد کشیدن دندون عقل، حال خیلی خوشیه!

پ.ن: اونایی که دندون عقل درآوردن زودتر برن دکتر تکلیفش رو روشن کنن. موجود چغر بد بدن مزاحمیه!

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۸

نظرات  (۱۶)

۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۵۶ چشم به راهم ...
حاجاقا یه صدقه ای قربانی ای چیزی .... ما نگران سلامتی شما هستیم :|
پاسخ:
من در صحت و سلامت هستم. انشاءالله از فردا در مجامع عمومی هم ظاهر میشم. D:
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۰۲ 1 بنده ی خدا
:-/ چرا اون وقت شب؟
اینا استعدادای کشفترمیومدین.
چاقوی پرتابی؟!!!!!!:-o بنظر خیلی لطیف ترمیومدین
+دندونای عقل من بچه های خوبی ان.مسالمت امیز داریم باهم زندگی میکنیم.
پاسخ:
چون اونجا از 9شب تا 4 صبح فعالیت میکنن.
چاقو پرتابی هم استفاه‌های متنوع داره حالا اسمش یه کم یه جوریه!
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۴۶ یا فاطمة الزهراء
این دندون پزشکا خواب و خوراک ندارن چرا؟ :|
شماها چرا انقد با دندون عقلاتون درگیرین؟ :)) من به دکترم گفتم لازمه بکشم دندونامو گفت وقتی به این منظمین چیکارشون داری :||| 
این جاهایی که حیوانات مختلف رو میفروشن کلا به همه میمون رو پیشنهاد میدن انگار :)) من رفتم ایگوانا بخرم نداشت گفت میمون داریما بهترم هست اون خیلی آروم و بی تحرکه با این میتونی بازی کنی :||| خواستم بگم برو عامو من خودم به تناسخ اعتقاد ندارم و گرنه میگفتم در زمان قبلی حیاتم تنبل درختی بودم :)) یه بارم یکی میگفت رفته بوده طوطی بخره :| طرف بهش میمون نشون داده بوده :| فکر کنم فروش میمون خوب نیست :)) 
پاسخ:
مث که خانوما کمتر دچار مصیبت دندون عقل میشن! 
ایگوانا میخواستین بگیرین؟؟؟ :| همچین پیشنهاد دوری هم نداده به شما! من دنبال قفس کبوتر بودم!
آره واقعا کمتر کسی حاضره با میمون زندگی کنه :|
حالا این فرشته نجات دکتر بود یا نه؟
پاسخ:
بله! پس چی بود؟ :/
منم ساعت ۱۲ دیشب، دست توو جیب، مثل مواد فروشا، دور میدون گمرک منتظر یه حاج مهدی با دندون عقلی که قرار بود بکشه، ایستاده بودم ⁦:-)⁩)
کشیدی راحت شدی، خدا به داد من برسه ⁦:-D⁩
پاسخ:
:)) اون لحظه‌ای که بعد چند دقیقه از اتاق اومدی بیرون رنگت پریده بود! بعد که گفتی دکتره قات زده بهت گفته پاشو برو کلی خندیدم!

نه داداش دعای یه دردکشیده‌ی نجات‌یافته پشت سرته،خیالت راحت!
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۲۹ گمـــــــشده :)
:))))))))))))))
من دو تا شو دارم
فک کنم باید گذرم به تهران بخوره براشون
:دی
راستی چرا یک و نیم شب؟
اینقدر سرش شلوغ بود؟
بعد مریض نشین یه وقت. از نظر استریل و اینا
:/
پاسخ:
نمیدونم واقعا! فکرکنم از قدیم این ساعتو گذاشتن و گرفته! دیگه تغییرش ندادن! حدود دویست سیصد نفر تو نوبت بودن!

دندون کشیدن یه امر ساده‌ست که تجربه بالا میخواد. من بار قبلی که داغون شدم توی یکی از سوسولی‌ترین کلینیکای تهران کشیده بودم دندونمو!
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۳۲ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
همیشه به حال خوش.
پاسخ:
متشکرات!
دکترمیم مویرگی یک جاهایی آشنا داره آدم میمونه! :))
الحمدالله که بی دردسر مشکل حل شده.

پاسخ:
دکتره واقعا دکتر!
عه دومین چغر بد بدن رو شما معرفی کردی:))
پاسخ:
آره! ولی انگار به خانوما کاری نداره! :/
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۰۰ •✿ آرورا ✿•
حفره خشک؟؟
پاسخ:
یه عارضه فوق دردناک که بعد کشیدن دندون عقل،برای بعضیا پیش میاد.
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۱ پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اصن از دندونپزشکی حرف نزنین که دلم میریزه از ترس 
پاسخ:
هرچقدر بیشتر بترسید و دیرتر برید بعدش بیشترتر باید بترسید!
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۶ یا فاطمة الزهراء
ایگوآنا به این نازی ^__^ با میمون زشت و جیغ جیغو قابل قیاس نیست اصلا ‌:)) 
البته من کلا به حیوانات خاص و عجیبی علاقه دارم :)) خدا رحم کرده شرایط نگه داریشون رو نداریم و گرنه الان یه باغ وحش اختصاصی داشتم
پاسخ:
:| خوبیش اینه که کلا استوپه! کمم طرفدار نداره ماشاللا!
خلاف سنگین من کبوتر و مرغ و خروس بود. الان فقط فنچ بی‌دردسر.
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۸ یا فاطمة الزهراء
کامنت دکتر میم :)) 
پاسخ:
D:
بنده‌خدا دیشب حکم همراه مریض رو داشت برای من.
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۴۱ مهــ ـــسا
اندازه ستون اتاق :))
پاسخ:
والللا اگه اغراق کنم!
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۵۲ یا فاطمة الزهراء
من از همون سکونش خوشم میاد اصلا یه خونسردی خاصی داره :)) 
شرایطش نیست و گرنه بعد ایگوآنا عاشق پاندام :)) 
من حیوون خونگی زیاد داشتم :دی جوجه! مرغ و خروس! گربه! همستر! سگ :دی البته سگ و گربه رو خیلی کوتاه مدت داشتم چون بابابزرگم اعتصاب کرد :))) 
پاسخ:
:)) خداوند بر توفیقات شما بیفزاید! پاندا گرفتید بگید من بیام یه عکسی باهاش بگیرم.
این دکتر میم اصلا همه جا آشنا داره. زیادی عجیبه :)
پاسخ:
دکتر نرماله! ما عجیبیم. روابط گسترده و با کیفیت،اقل فایدش همینه.