داداش مَهدی
شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ق.ظ
. وقتایی که کارش لَنگ مونده اینجوری صدام میزنه؛ داداش مَهدی؟ الف و ی رو میکشه.به هیچ وجه،
نمیتونم نه بگم!
. اوج هنر و خلاقیتِ من وقتی هم سنش بودم کشیدن نقاشی دیجیمونها بود روی کاغذ A3. فلشش
رو زده به لبتابم میگه ببین یه مستند و پاورپوینت ساختم درباره سلولها!
. وقتایی که با میمِ عزیز اختلاط میکنه اصلا نباید چیزی بگم. اگه حرفم مطلوبش نباشه خیلی رک
میگه من نظر شما رو پرسیدم؟
...تا مشغول بستن کولهم میشم میاد بغلم میکنه میگه نرو قم! بهش میگم حالا نه که وقتی
میمونم خیلی باهام خوبی!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
قصههای من و خواهرکوچولو.
۹۴/۱۲/۱۵
دور که بشی قدر قم رو میدونه :| :| :|