بالون آرزوها
چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۰۹ ب.ظ

لابد دیشب خواب دیده فرشتهها بالونش رو از لای ابرها گرفتن و شروع کردن به نوشتن آرزوهاش...
.
مدرک دانشگاهمو بگیرم، یه پسر پولدار بیاد خواستگاریم، قد بلند و خوشتیپ، خونه و ماشین مدل
بالا داشته باشه، برام بمیره، سه تا بچه بیارم، دوتا دختر یه پسر، براشون بافتنی ببافم، فقط وقتایی
که خودم بخوام آشپزی کنم، غذامونُ مَلمَل برامون بپزه، سالی یه دست مبل و پرده عوض کنیم، عید
و تابستون بریم خارج، یه مزون بزنم تو پالادیوم، یه فشن شاپ درجه یک، چشم دوستای دانشگاهمُ
فامیلای شوهرم دربیاد از حدقه...دیگه دیگه؟ وای ینی میشه؟ چلق(صدای فندک) بالون آرزوها ...
آرزوهامو برسون به اون بالا! هورااااا... ستاره ببین بالونم چقدر رفت بالا!
.
دلم سوخت براش که آرزوهاش افتاد تو خونهی ما! اگه آدرسشو داشتم براش رمان گتسبی بزرگُ هدیه
میبردم.
۹۴/۱۲/۲۶