سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶ ق.ظ

مصیبت تبعیض

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶ ق.ظ

یکم. به عکس پست قبل نگاه کنید.

دوم. برای کاری ضروری ناچار شدم مرخصی بگیرم و چند روزی برگردم تهران. همان شب،پیش از حرکت،جلسه‌ای با حضور همه معلم‌های مجموعه برگزار شد)بین خودمون بمونه که سببش لابی‌های یواشکی من با مدیر و معاون آموزش بود(.

سوم. جلسه با صحبت‌های من شروع شد. تند بودم و آتشین. خودم و همه‌ی همکارها رو بستم به رگبار نقد. فضای شوخی و خنده کنار رفت و سکوت عجیبی حاکم شد. منم تا تونستم تیربارون کردم. یه عذرخواهی نچسب هم چسبوندم انتهای صحبتام که مثلا کسی دلخور نشه از رک بودنم.

چهارم. چی گفتم؟ خیلی چیزا! گفتم آقایون داریم کج میریم و عین خیال‌مون نیست! گفتم این حجم خودبزرگ‌بینی ما داره کار دست مجموعه و دانش‌آموزاش میده! دیگه از جزئیاتش بگذریم...جلسه ساعت ده شب شروع شد و یک شب با پایان باز تمام شد...)من بلیط داشتم و دیرم شده بود( اما میون همه نقدهام،روی یکی بیشتر مانور دادم و فریاد وا اسلاما سر دادم: "تبعیض".

گفتم شده کتابی بخونید و درباره تبعیض مربی بین دانش‌آموزا هشدار نداده باشه؟ )تایبد کردند(پس کجا نشستید که این همه فرق میذاریم بین شاگردامون! که همینم دستمایه شوخی‌های ما شده! آقا! میدونم فلانی رو بیشتر دوست داری و دست خودتم نیست که این طبیعیه. اما نباید توی رفتارت با بچه‌ها بروز پیدا کنه! بچه‌ها می‌بینن،حساسن،قضاوت می‌کنن،دلگیر میشن،فکر و خیال میاد سراغشون. نکن آقا! تبعیض قائل نشو لطفا! )جالبه همه تایید میکردن با ارائه لایک و تکان سر و احسنت‌گویان! هیچ وقت توی زندگیم مثل جلسه اون شب تایید نشدم!(

پنجم. بار دیگر به عکس پست قبل نگاه کنید.

 توی گروه تلگرامی،دانش‌آموزها این عکس را گذاشته بودند. دور دست چپ من دایره قرمز و فلش کشیده بودن با طرح این سوال: چرا آقای ر )من( دستش رو از اون سمت آورده تا روی شانه فلانی بگذارد،در حالی که فلانی نزدیکتر بود و راحتتر. چند نفر دیگر با انواع استیکر و خنده و لایک،پرسش رو تایید کردند... 

همین!

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۵
مهدی

نظرات  (۱۲)

تبعیض واقعا فاجعه ست!
ما دوره دبیرستان یه دبیر زبان فارسی داشتیم پسرش هم سن ما بود، از در کلاس میومد تو مستقیم وو غیر مستقیم فقططط سراغ یکی از بچه هارو میگرفت! کلا همه رو دچار یأس فلسفی کرده بود!:|
...
والا منم اتفاقا وقتی عکسو دیدم همون روز، همین سوال برام مطرح شد!!!:دی
بد گفتم بخاطر برادرشه احتمالا
دیگه بچه ها که جای خود دارن
تازه ادم از کسیکه بیشتر دوستش داره، انتظار بیشتری داره حساس تره و بیشترم ضربه میخوره
پاسخ:
من اینجا اصلا حواسم نبوده یا درست‌تر بگم بی‌دقتی کردم. هرچند خود بچه‌ها درک میکنن تو موقعیت حساسی که این دوست‌مون داره توجه بیشتر من،طبیعیه. اما اینجا همچین قصدی نداشتم.
۰۵ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۲ انــــــ ـار
حق گفتید.
تبعیض همیشه بده، ولی در دوره ی نوجوانی با حساسیت های خاصی که داره خیلی بدتره...
پاسخ:
و خانمان‌سوز!
چه ناشیانه تبعیض قائل شدی:))
نکته سنجی بچه ها جالب بود 
پاسخ:
آره... حرفی نداشتم در جوابشون. یکیشون بزرگی کرد گفت حساسیت الکی خرج نکنید!
۰۵ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۶ مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
چقدر ریزبینن:/
و وقد این قضیه کار رو سخت میکنه!
پاسخ:
اوهوم... دقیقه ب دقیقه‌ای که باهاشون هستیم رفتار و گفتارمون باید روی حساب باشه
۰۵ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۳ مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
یه سوال دیگه 
رنج سنی دانش آموزاتون چنده؟
پاسخ:
۱۳تا ۱٨
امیدوارم فقط تائید نباشه عمل هم بکنن به حرفاتون:)
پاسخ:
خودم عمل کنم هنر کردم!
والا من همون روزم که این عکسو گذاشتین برام این حالت دست تون عجیب بود بعد که متن رو خوندم فکر کردم شاید بخاطر برادرشه
گاهی فکر میکنم برادر کوچیکم بخاطر همین تبعیض اینقدر عقده ای شده.باعثشم شاید ناخودآگاه من بودم
چند وقت بود به معلم شدن فکر می کردم ولی یاد حساسیت هایی که خودم سر معلمام داشتم ، می افتم ، پشیمون میشم. 
شما این حساسیت رو توی دخترا ضرب در بیست کنین ، تا فضای مدارس دخترونه رو درک کنید. 
پاسخ:
اونجا رو که امثال من اصلا نمی‌تونن از پسش بربیان.
معلم شدن،علاقه می‌خواد،علاقه زیاد و قوی
۰۷ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۴ ...:: بخاری ::...
خب.
عرض کنم که
سلام. وقت خوش.
هویت صنفی شما چیه. معلم کجایید.
ممنون
پاسخ:
سلام وقت شما نیز بخیر.
معلم یک کانون فرهنگی آموزشی
اوه اوه اوه
مسئولیت سنگینیه
شما که روحانی عادتی داری احتمالا
من یه وقتایی از این پیرهن گشاد مذهبیا میپوشم احساس مسئولیت میکنم و بیشتر حواسمو جمع میکنم
شما که جای خود داره
موفق باشید توی راهتون
یاعلی
پاسخ:
پیرهن گشاد مذهبیا! :)))

زنده باشید!
خب به خاطر برادرش طبیعیه که همه هواشو بیشتر داشته باشن...
پاسخ:
اینو متوجه میشن خوشبختانه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">