جاش خوب نمیشه
آقا جان! عشق چیز بدیه،نمیخوام بگم بده، چیز معمولیی نیست، اذیت میکنه آقا! وبالت میشه،تپش قلبتو زیاد میکنه این خوب نیست.آقا اصلا زندگی زن و شوهری معمولی خیلی بهتره. همین که ماهی یه بار بهش بگی دوستت دارم ماه بعدی هم یادت بره. اونم براش مهم نباشه و هرکی زندگی کنه برای خودش و یک کمی هم تلاش برای اون یکی. همین کافیه! عشق چیه، بهم پیچیدن چیه، ذوب شدن چیه. این بلای جونه. نمیخوام بگم عذابه، ولی مایه آزاره آقا. نه آقاجان چه آرامشی! رفیقم عمرشو داد به شما چندسال پیش. زنش،به قول خودش عشقش،نفسش،همه زندگیش،یهو گذاشت و رفت...همینجوری یهوییا آقا! این مگه آروم شد؟ چندتا زن رو بیارم برات که شکایت کردن ازش. گفتن اومده دست زده به ما...آستین ما رو گرفته گفته نرگسی...نرگسی...تویی؟ نرگسی کجا بودی؟ کجا میری؟ همه رو شکل اون میدیده! حالا زنم گرفته بود بعدش.بس که گفتن یکی بیاد جاش خوب میشی. اونم ولش کرد رفت بس که صداش زده بود نرگسی! آره آقاجان حواست باشه عاشق نشی. میگن خودش میاد من میگم نه. اونی که کرمشو داره خودش میارتش. به قول قدیمیا «خودش میادش». میگی از دهنت در رفت بهش گفتی دوستت دارم! اونم زد زیر گریه! به کوه یخ نخوردین؟ نه آقاجان! باهم سر کردین،اینور اونور رفتین قهوه سفارش دادین،فال گرفتین،سینما رفتین،میدونم «آن» داره. آنش وقتی میاد که باهاش وقت گذروندی...یه «آن» چشم تو چشمش خیره شدی و قلبت تکونی خورده و گفتی این خودشه، این آرومم میکنه. حالا این اولشه. بعدش دیگه یه لحظم آروم نمیمونی. بخنده میخندی،اخم کنه اخم میکنی، اشک بریزه اشک میریزی، اما اگه دور بشه میمیری! حاضری بمیری ولی دور نشه. دور بشه ضجه میزنی برای یه ثانیه دیدنش، میفهمم چی میگی،از حرفات معلومه «میومدت»،«آن» داشتی...از من میشنوی سرکوبش کن.نذار خوره روحت بشه. فراموشش کن. انگار نبوده از اول. ولی هرکاریم کنی جاش خوب نمیشه...