علی
جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۵۶ ب.ظ
به دارالحکومه که رسید، بیدرنگ کسی را به مسجد فرستاد. فرستادهی علی(علیهالسلام) در قاب درِ مسجد ایستاد و فریاد زد: اِجِب مولاک(مولایت را اجابت کن). ابوالاسود دوئلی، برخاست و خود را به دارالحکومه رساند. از علی(علیهالسلام) شنید: از این ساعت، تو قاضی بصره نیستی. ابوالاسود، مات و مبهوت پرسید: خیانت کردهام یا جنایت؟ فرمود: هیچ کدام. پرسید: من شیخ بصریها بودم، مرا جایگاه قضا دادی، اکنون به کدامین جرم، مسند قضا را از من که تو را همهی عمر، مدح گفتهام،میگیری؟ فرمود: از کنار مسجد میگذشتم. تو را دیدم که با مردی متهم، سخن میگفتی و جرمهای او را میشمردی، صدای تو بلندتر از صدای او بود. والسلام.
۹۶/۱۰/۰۸