مقدار زیادی عشق
رابرت مکی در کتاب «داستان» میگوید: «داستان خوب» یعنی داستانی که ارزش تعریف کردن داشته باشد و دنیا بخواهد گوش کند. بعد مینویسد: باید هنرمند باشید و وقایع را به نحوی که تاکنون به ذهن کسی خطور نکرده کنار هم بچینید. سپس توصیههایی میکند و در انتها میگوید: «و مقدار زیادی عشق». این نسخه را میشود تعمیم داد به همه شئونات زندگی. «خوب بودن» در هرجای زندگی در هر جای این دنیا، «مقدار زیادی عشق» میخواهد. برای پیدا کردنِ این مقدار، معلوم نیست چند روز و چندماه و چندسال باید صبر کرد و چند قدم برداشت! ولی انگار باید صبر کرد. گویا بودهاند کسانی که به قاعدهی یک بند انگشت نزدیک شده و جا زده بودند. کسانی هم هستند که از برای پیمانهی کوچکشان به سرعت به «عشق واقعی» رسیدهاند. اینکه عمق و اندازه و ماندگاریاش چقدر است...؟ رابرت مکی در ادامه گفته است: «دنیای داستان، عمیقتر از دنیای واقعی است». شاید برای همین است که یک داستان خوب، یک داستان ماندگار است. برخلاف نظر آنها که واقعیت را متفاوت و عادی نسبت به داستان میدانند؛ میخواهم بگویم واقعیت را میشود چید؛ طوری که به ذهن کسی خطور نکرده است. و از آن یک داستان واقعی ماندگار ساخت. و مقدار زیادی عشق.