لیسندههای نخودمغز
این لیسنده های ضریح، نماینده گروهی از مذهبیون بسیار افراطی هستن و عمدتاً ساکن قم و کاشان و مشهد. اقلیتی که اتفاقا مخالفت شدیدی با جمهوری اسلامی دارن به خاطر وحدت شیعه و سنی و مخالفت با قمهزنی. اگه داستان اوایل انقلاب و اختلاف بزرگ شیرازیها با امام خمینی و سهم نبردن طایفهشون از قدرت رو داخل این ماجراها نکنیم...بازم اینها نه تنها نمایندهی تفکر حکومت نیستن بلکه از بیخ و بُن باهاش مشکل دارن. نمیخوام حکومت خودمون رو از رفتارهای اشتباهی که به اسم دین داشته مُبّری کنم ولی در مقایسه با این گروههای افراطی، حکم سوئیس رو داره در برابر بنگلادش. دیدم که میگم.
چندسال اولِ حوزه جایی بودم که از نزدیک با اینها آشنا شدم. مثلا همین فردِ عکس سمت راست که با اشتهاء لیس میزنه رو توفیق داشتم(!) و از نزدیک دیدمش. بخاطر قد بلندش بهش میگن «حسین مِنار». یه هیئتی توی قم دارن که زیر زمینی برگزار میشه و تا سر تا پاشون خونی مالی نشه از نظرشون عزاداری نکردن. منش و باورهایی دارن که مغز آدم از شنیدنش سوت میکشه. چه رسه دیدنش. بارها ازشون شنیدم که قائلن اهل سنت در کفر مطلق هستن و خونشون هدره. میدیدم طوری در عاشورا و بقیه ایام قمه زده بودن که جمجمه و فرق سرشون کامل از هم جدا شده بود. وقتی میگفتیم این کار وهن دین و مذهبه میگفتن اتفاقا اهل سنت و وهابی(این دو رو یکی میدونن) باید از ما بترسن؛ وقتی ببینن ما با خودمون چه کار میکنیم پس با اونها چه میکنیم! یعنی اگر سلاح و قدرت دست اینها بود الان ما هم یک داعش شیعی_ایرانی داشتیم.
اون طرف، مسیح علینژادم نشسته منتظر. عقدههای کودکیش از دین و مذهب رو با مانور دادن روی رفتار همین پوفیوزهای افراطی خالی میکنه و جیب خودش رو پر پولتر و ذهن ایرانی بیخبر رو مشوّشتر از قبل. خلاصه اینکه شما هم در جریان باشین.
مسیح علینژاد که اصلا منبع و آدم درستی نیست.
به عنوان یه خیلی مخالف، قبولش ندارم. کلا کسایی مثل علینژاد که فقط نشستن و چرت میگنو قبول ندارم.
منم همون روز شنیدم که از فرقهی شیرازی هاست ولی کاش همه بفهمن.