سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۰۸ ب.ظ

زندگی به عشق است

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۰۸ ب.ظ

سالها حرف‌های دوست‌های زن‌دار (چه ترکیب عجیبی!) رو می‌شنیدم و حسّای دوگانه‌ای درباره‌ی ازدواج بهم دست میداد. حالا خودم یه آدمِ زن‌دار شدم و بعد از گذر یه سال و اندی، برای دوستای زن‌ندارِ کنجکاوِ مردّد، از راه و رسمِ زن‌داری میگم. جمع بندی کلی‌م اینه که بر فرض انتخاب درست که اصل اساسی ازدواجه، آدم بعد از بله گفتن به مرد یا زن زندگیش، نه وارد بهشت میشه نه جهنم. موج سینوسی احوالات خوش و ناخوش، چیزیه که باید بپذیریمش و بهش عادت کنیم. بعدا، اینکه آدم از زندگی دو نفره چی گیرش بیاد و چه تغییر و حتی تقدیری توی زندگیش رقم بخوره همش برمیگرده به رفتار و نگاه و تعامل خودش با طرفش. که این فلسفه ها رو همه میدونیم تقریبا. فلسفه هایی که معمولا کمک میکنن و رابطه رو تقویت میکنن منتهی زورشون از یه حدی بیشتر نیست. وقتی فشارها زیاد میشن و حساب دو دوتا چهار تا نمیشه اونی که عشق ورزیدن بلد نیست یا نمی‌خواد عشق بورزه، کم میاره. بهونه‌گیر و بداخلاق میشه و مدام برای خداحافظی برنامه ریزی می‌کنه... 

بنابراین، برادرها و خواهرها! عاشق شوید. زندگی به عشق است...

موافقین ۲۶ مخالفین ۲ ۹۹/۰۵/۰۶
مهدی

نظرات  (۱۶)

هم اینکه برادران و خواهران لطفا از توجه به توصیه های شبه روانشناسانه اینستا هم بپرهیزید، چون اغلب یا خیلی ایده آلیستی توصیه می کنن یا طرف خارجیه اصلا چیزایی که میگه ربطی به فرهنگ ما نداره! 

پاسخ:
:)) اونام باید نون بخورن دیگه. 
۰۶ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۵۰ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

یک نیم‌رُخت اَلستُ مِنکُم بِبَعید

یک نیمِ دگر انّ عذابی لشدید

بر گرد رُخت نبشته یُحیی و یُمیت

مَن ماتَ مِن العشق فقَد ماتَ شهید

پاسخ:
:) 

شاک هم زیاد نخورید

پاسخ:
آب دیونیزه هم.‌  :))) 

مختصر و مفید بود! 

پاسخ:
مخلصیم.‌

عاشق شوید یعنی چی؟

یعنی خودمون را مجبور به عاشق طرف مقابل شدن بکنیم؟ یا همیشه با خودمون تکرار کنیم عاشق عیبهای طرف مقابل را ندید می گیره یا عاشق زندگی کردن بشیم و بگیم به عشق زندگی ولش کن یا من خیلی پرتم و منظورتون چیز دیگه ایه؟ 

پاسخ:
عیب طرف مقابل رو ندیده گرفتن مگه بده؟ مگه خودمون ده تا و بیست تا و سی تا عیب نداریم؟ اونی که شما بخوای بهش بگی به عشق زندگی ولش کن «انتخاب نادرسته».
۰۶ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۳۵ محمدعلی ‌‌

اللهم الرزقنا خلاصه :))

پاسخ:
دست بجمبون خلاصه. 
۰۶ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۱ میرزا مهدی

آقا مَهدی جان!

موضوع اینه که موضع زن‌ندارها و مرد ‌ندارها نسبت به خود"عشق" هنوز معلوم نیست.

الان شما در مقابل اون زن‌نداری که فکر میکنه عاشق شده و بعد از زن‌دار شدن، مدام برای خداحافظی کردن برنامه‌ریزی میکنه، مسئولی! 

گفته باشمD:

پاسخ:
:)) میرزا تنها کسی که الان منو اینجوری صدا می‌کنه پدر زنمه. 
اون زن نداری که عاشق شده باید اول بشینه محاسبه کنه با خودش و طرف چند چنده. معمولا همین خطای محاسباتیه که منجر به خداحافظی میشه. 

آره اگه اون ندید گرفتن در دل آدم هضم نشه خیلی ایراد داره

پاسخ:
چجوری هضم میشه به نظر شما 

جمله آخر از دکتر بهشتی است؟

پاسخ:
بله. خواستم کلیپشو بذارم ولی غایت صحبت ایشون چیز دیگه ایه.
۰۸ مرداد ۹۹ ، ۰۱:۳۷ פـریـر بانو

حالا انتخاب درست یعنی چی؟

پاسخ:
به به سلام! 
اینو باید مجزا بنویسم دربارش.

بعدش چیکار کنیم اونوقت؟ تو این اوضاع اقتصادی؟

پاسخ:
اوضاع اقتصادی از خیلی دوره های تاریخی، بدتر نیست. البته به نسبت روحیات لطیف و ظریف ما اینم فشاری به حساب میاد که نیازمند خرج عشق و محبته ولی قدیم ندیما که نونم برای خوردن نداشتن عشقشون براه بود اساسی. 

سلام، احوالتون خوبه؟

 

من این روزها خیلی درگیر این موضوع هستم آقا مهدی. اول یک سوالی بپرسم ازتون؟ من غیر عادی هستم که انقدر دارم روی این موضوع، موشکافانه فکر می کنم یا درستش همینه و برای انتخاب خوب باید همینقدر حساس بود؟

و یک سوال دیگه که به مرحله ی "ازدواج، آری یا نه" برمیگرده...خب الان همینطور که شما گفتید و من هم طبق مطالعات و مشاهداتم بهش رسیدم، اینکه توقعمون از زندگی مشترک، ثانیه ها و لحظه های همییشه خوب و گل و بلبل باشه، تصور غلطیه. اما سوال من واقعا اینجاست آقا مهدی، هدف درست و متعالی باید چی باشه که حتی تو اوج سختیا و ناملایمات با خودت بگی" این سختی ها ارزششو داره، ارزش هدفمو داره"

من 23سالمه، دانشجوی پزشکی ام، تا الان هیچوقت بطور جدی به ازدواج فکر نکردم، اما حالا، فشار خانواده و اطرافیان واقعا داره اذیتم می کنه. دلیلشون چیه به نظرتون؟ "دیر میشه" شکی در خزعبل بودن دلیلشون نیست. اما من دارم فکر می کنم قطعا باید دلیل منطقی و والایی برای ازدواج وجود داشته باشه که تا عمق جانم بفهممش.

 

ببخشید، فکر کنم خیلی پراکنده شد...دوست دارم نظرتون رو بدونم.

پاسخ:
سلام. خیلی ممنونم ایشالا شما هم خوب باشین.

اول باید بگم من اندازه‌ی خودم درباره‌ی این موضوع حرف میزنم. نه بیشتر نه کمتر. اصلش اینه که معمولا برای انتخاب ازدواج و شغل، نیازمند مشاور ماهر و با تجربه هستیم. که من هیچ کدومش نیستم.

حساس بودن روی انتخاب خوب، به جاست. و حق شماست. چون مسئله یه عمر زندگی مشترکه. و همون قدر که عجله کار اشتباهیه، لفت دادن بیهوده هم کمکی نمیکنه. ولی بعضی وقتا این حساس بودنه به وسواس بی فایده تبدیل میشه. چون اولا آدم کامل وجود نداره. ثانیا پیدا کردن کسی که بالای هفتاد هشتاد درصد وجه اشتراک و برابری معیار با آدم داشته باشه تقریبا غیر ممکنه. ثالثا چون تضمینی وجود نداره چیزی که الان از یه آدم می‌بینیم بعدا هم ببینیم! به صورت کلی، مشاوره‌ها توصیه میکنن اول نگاه کنید طرف به دلتون می‌شینه یا نه. اگه به دل نشست برید جلو و درباره موارد کلی و جزئی مهم صحبت کنید و الی آخر... و بعد از چند جلسه گفتگو و هم نشینی و حتی سفر رفتن، مراجعه کنید برای مشاوره پیش از ازدواج. مشاوره ای که به شما آگاهی روحی،روانی و فیزیکی بده و شناخت از شخصیت خودتون و طرف ازدواجتون. با این فیلتر، درصد موفقیت توی ازدواج خیلی بالا میره.

راجع به هدف درست و متعالی سوال کردین... واقعا این چیزی نیست که من برای شما مشخص و تعیین کنم. هر آدمی با سلیقه و باور و شأن خودش میتونه برای اهدافش تصمیم‌گیرنده باشه. شاید لازم باشه به خودتون زمان بدین و بیشتر تلاش و فکر کنین که از زندگی «واقعا» چی میخواین؟ اولویت‌های شما برای بهتر زندگی کردن چیه؟ جواب همین دوتا سوال رو نه کاملا مشخص. بلکه تا یه حدودی هم روشن کنید، کافی به نظر میاد. هدفتون که روشن بشه مشخص میشه اصلا ازدواج به درد شما میخوره یا نه. تا بعد بریم صحبت کنیم که سختی ها ارزششو دارن یا نه.
نکته درباره مهم بودن هدف اینجاست که آدما بعد ازدواج سه دسته‌ن. یا سر و سامون میگیرن و تازه هدفمند میشن و مدام رشد میکنن. یا با قبل ازدواج تغییر خاصی(جز موارد جزئی) نمیکنن چون هدف مشخصی از قبل داشتن و ازدواج هدف ثانویه اونهاست که شرایط رو برای ادامه راهشون بهتر میکنه. یا هیچ تغییری نمیکنن و همچنان ول معطلن. با تجربه خودم میگم یه ازدواج خوب، میتونه زندگی رو کامل‌ کنه و رشدش بده. هرچند رسم و رسومات و کش و قوسای زیست ایرانی ما قضیه رو کند میکنه یه مقدار.

این دلیل منطقی و والایی ام که همیشه توی هرکاری دنبالشیم خاصیت کمال گرایی ما آدماست. عیبی هم نداره بودنش ولی غرقش بشیم از یه سری نیازهای ضروریمون جا می‌مونیم. که دیدیم موندن آدما.
فشار خانواده و اطرافیان رو کاملا میفهمم واقعا اذیت کنندس. خب این باور وجود داره، سن که بالا بره(مخصوصا برا خانما) ازدواج سخت میشه. بچه دار شدن و زندگی هم همینطور. که مشخصه خوب نیست  اصرار بخاطر اینا. اگه منجر بشه به انتخاب عجولانه و بد. شاید بد نباشه باب گفتگو رو با خانواده و اطرافیان باز کنید و ازشون مهلت بخواین و در ازاش خودتونم تلاش عملی نشون بدین برای مشخص کردن اون هدفه، تا ایشالا مسئله حل بشه.

عاشق کی باید بشیم؟

پاسخ:
کسی که لایقشه. 

واقعا ممنونم...حرفاتون جهت داد به افکارم و البته حرف ها و سوالاتی رو برام ایجاد کرد...

من چون معذبم که نکنه دوست نداشته باشید به اینطور کامنت ها جواب بدید، می خوام ازتون بپرسم که اجازه دارم این گفتمان رو ادامه بدم و سوالاتی که برام پیش آمده رو بپرسم؟

پاسخ:
خواهش میکنم. 
نه برا من مسئله ای نیست اگه واقعا کمک کننده باشه خوشحالم میشم.‌ اگه برای شما هم موردی نداره با کامنت خصوصی هم میتونین ادامه بدین. 

جدا از روحیه‌ی لطیف ما که خیلیم لطیف نیست، تفاوت الان با گذشته، میزان توانایی و عرضه‌ی این نسل با نسلای قبلیه.چه پسر و چه دختر. 

پاسخ:
میزان تواناییه هم بخاطر شرایط امروزه که ماشین و کامپیوتر و اینترنت همه چی رو سریع و راحت کرده. توانایی های ما هم بعدها به نسبت امکانات الانمون سنجیده میشه. 

اتفاقا به نظرم توانایی کاهش پیدا کرده:)))

پاسخ:
خیلی مودبانه داریم دربارش حرف می‌زنیم . D: 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">