پاسخ:
سلام. خیلی ممنونم ایشالا شما هم خوب باشین.
اول باید بگم من اندازهی خودم دربارهی این موضوع حرف میزنم. نه بیشتر نه کمتر. اصلش اینه که معمولا برای انتخاب ازدواج و شغل، نیازمند مشاور ماهر و با تجربه هستیم. که من هیچ کدومش نیستم.
حساس بودن روی انتخاب خوب، به جاست. و حق شماست. چون مسئله یه عمر زندگی مشترکه. و همون قدر که عجله کار اشتباهیه، لفت دادن بیهوده هم کمکی نمیکنه. ولی بعضی وقتا این حساس بودنه به وسواس بی فایده تبدیل میشه. چون اولا آدم کامل وجود نداره. ثانیا پیدا کردن کسی که بالای هفتاد هشتاد درصد وجه اشتراک و برابری معیار با آدم داشته باشه تقریبا غیر ممکنه. ثالثا چون تضمینی وجود نداره چیزی که الان از یه آدم میبینیم بعدا هم ببینیم! به صورت کلی، مشاورهها توصیه میکنن اول نگاه کنید طرف به دلتون میشینه یا نه. اگه به دل نشست برید جلو و درباره موارد کلی و جزئی مهم صحبت کنید و الی آخر... و بعد از چند جلسه گفتگو و هم نشینی و حتی سفر رفتن، مراجعه کنید برای مشاوره پیش از ازدواج. مشاوره ای که به شما آگاهی روحی،روانی و فیزیکی بده و شناخت از شخصیت خودتون و طرف ازدواجتون. با این فیلتر، درصد موفقیت توی ازدواج خیلی بالا میره.
راجع به هدف درست و متعالی سوال کردین... واقعا این چیزی نیست که من برای شما مشخص و تعیین کنم. هر آدمی با سلیقه و باور و شأن خودش میتونه برای اهدافش تصمیمگیرنده باشه. شاید لازم باشه به خودتون زمان بدین و بیشتر تلاش و فکر کنین که از زندگی «واقعا» چی میخواین؟ اولویتهای شما برای بهتر زندگی کردن چیه؟ جواب همین دوتا سوال رو نه کاملا مشخص. بلکه تا یه حدودی هم روشن کنید، کافی به نظر میاد. هدفتون که روشن بشه مشخص میشه اصلا ازدواج به درد شما میخوره یا نه. تا بعد بریم صحبت کنیم که سختی ها ارزششو دارن یا نه.
نکته درباره مهم بودن هدف اینجاست که آدما بعد ازدواج سه دستهن. یا سر و سامون میگیرن و تازه هدفمند میشن و مدام رشد میکنن. یا با قبل ازدواج تغییر خاصی(جز موارد جزئی) نمیکنن چون هدف مشخصی از قبل داشتن و ازدواج هدف ثانویه اونهاست که شرایط رو برای ادامه راهشون بهتر میکنه. یا هیچ تغییری نمیکنن و همچنان ول معطلن. با تجربه خودم میگم یه ازدواج خوب، میتونه زندگی رو کامل کنه و رشدش بده. هرچند رسم و رسومات و کش و قوسای زیست ایرانی ما قضیه رو کند میکنه یه مقدار.
این دلیل منطقی و والایی ام که همیشه توی هرکاری دنبالشیم خاصیت کمال گرایی ما آدماست. عیبی هم نداره بودنش ولی غرقش بشیم از یه سری نیازهای ضروریمون جا میمونیم. که دیدیم موندن آدما.
فشار خانواده و اطرافیان رو کاملا میفهمم واقعا اذیت کنندس. خب این باور وجود داره، سن که بالا بره(مخصوصا برا خانما) ازدواج سخت میشه. بچه دار شدن و زندگی هم همینطور. که مشخصه خوب نیست اصرار بخاطر اینا. اگه منجر بشه به انتخاب عجولانه و بد. شاید بد نباشه باب گفتگو رو با خانواده و اطرافیان باز کنید و ازشون مهلت بخواین و در ازاش خودتونم تلاش عملی نشون بدین برای مشخص کردن اون هدفه، تا ایشالا مسئله حل بشه.
هم اینکه برادران و خواهران لطفا از توجه به توصیه های شبه روانشناسانه اینستا هم بپرهیزید، چون اغلب یا خیلی ایده آلیستی توصیه می کنن یا طرف خارجیه اصلا چیزایی که میگه ربطی به فرهنگ ما نداره!