برزخ اما بهشت
ناگهان تب. سرفهی خشک. ضعف و بیحالی. ماسکی که جز در خانه و ماشین از صورت برداشته نشد. مشکوک به کرونا. استرس. استرس. کار. کار. اثاثکشی. استرس. بیحالی. تب. کار کردن با درد. با ماسک چندلایه. صورت عرق کرده. استرس. مردمی که روز و شب، توی کوچه و بازار و خیابان، وول میخورند. دستههای عزا. کلیشهی رعایت پروتکلها. ماسک روی صورتهای مردم نیست. هر فرد یک بهانه، هر مرد یک توجیه. هر زن، یک ناله. دولت. حکومت. گرانی. تورم. دلار و سکه و دلال. اعدام. قاضی فاسد. رانت. تحریم... باید برای این زندگی، سختی کار گرفت.
کسی از جایی گفت: «با وجود تو، زندگی سخت نیست». راست گفت.
:)