سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

دوشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۳۹ ق.ظ

هم نزنیم!

دوشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۳۹ ق.ظ

راننده ماشین ما از بزرگای فامیل بود. اومد دور برگردون رو بپیچه که یه ماشین با سرعت پیچید جلوش. نزدیک بود تصادف بشه ولی نشد. اون راننده یه جوون بود با زن و بچه.

شیشه ها پایین شدن. فریادها شروع شدن و ترمز دستیها بالا رفتن و راننده ها پیاده شدن و دست به یقه. اولش دست گذاشتم روی شونه فامیل که بی خیال پیاده شدن بشه ولی بی خیال نشد. اون طرفم یه مرد هیکلی بود که وساطت زنش برای دعوا نکردن کافی نبود. بچه کوچیکم داشت توی ماشین! فامیل ما و مرد هیکلی شیش هفت دقیقه یه تک، سر هم داد زدن و تهدید و فحش و میزنم فلانت میکنم و لفظ و لفظ و لفظ! من وایسادم بین دوتاشون که ضربه فیزیکی نزنن به هم. اون وسط یه دست بلند شد و محکم خورد توی چشمم. پلکم برگشت و همونجوری گیر کرد! شبیه اون دلقک بازیا که توی مدرسه در میاوردیم. خندم گرفت اومدم کنار وایسادم. پلکم رو با دست برگردوندم سر جاش. مردم جمع شده بودن و نگاه میکردن. یه آقایی اومد کنارم گفت با یکی از اینا نسبتی داری شما؟ گفتم آره اومدم جدا نگهشون دارم دست یکیشون خورد تو چشمم. تا اومدم برم به ادامه میانجیگری برسم، یارو خیلی مطمئن گفت، ببین هرچی بینشون وایسی بدتر میکنن. دو دقیقه بذار سر هم داد بزنن تموم میشه می‌ره. گفتم جدی؟ گفت حالا ببین! وایسادم کنار و به سی ثانیه نکشیده هردوتا بی خیال شدن و رفتن سمت ماشیناشون. دعوا ختم به خیر شد و ما سوار ماشین شدیم و رفتیم.

این اتفاق، به قدری تکراری هست که اون یارو با قاطعیت میگه وساطت نکنی تموم میشه. بعد هر کدوم ما چند بار مشابه این دعواها رو دیدیم یا شنیدیم؟ چه خبره آخه؟ واقعا چرا توی این بلبشوی اقتصادی و تورم و دلار و سکه و بی ثباتی و روحانی برندپوش رفته توچال و یارو ویلا رو باز کرده پس فرستاد و غیره، که دامن هممون رو گرفته و ول نمیکنه، ما «مردمم» پاچه هم دیگه رو به هر بهونه ای میگیریم و ول نمیکنیم؟ از حوصله من خارج میزنه توصیه مودبانه و متمدنانه. اونوقت که لازمه، مهربون و مودب و صبور نیستیم هیچ کدوم! بهونه کافی برای بد بودنم داریم هر کدوم(فلان مسئول، فلان گه بزرگ رو خورده پس این گه کوچیکی که من می‌خورم در قبال گهی که اون خورده هیچی نیست!). پس حرفای فرهنگ مأبانه گزافه! می‌خوام بگم حالا که به قدر کافی، توی لجن هستیم دیگه لجن رو هم نزنیم دسته جمع! 

موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۰۴
مهدی

دعوا

نظرات  (۲۷)

الان دعوا نکنیم خوب یا عوض میشه چیزی؟
دعواست دیگه بذارید همین یه دعوا برای مردم بمونه تا خودشونو خالی کنن:))
دعوا رو جناحی نکنید:))
(آموزه های تربیتی در وی بی اثر بود:) )
پاسخ:
هرچی خواستم جناحی نشه نشد :)) 
کاملا مشخصه شما از سمت خاصی خط میگیری!
بنظرم از این تربیون انقدر استفاده ی ابزاری نکن و اجازه بده دولت مردان کارشونو بکنن!
و گرنه یه پیج میسازم و درد و دل میکنم با مردم که مشکل از کجاست؟ چرا حاجی جناحی شده؟
پاسخ:
بنویس وقتی حاجی نون رو به نرخ روز میخوره ما چرا نخوریم! 
از قضا در مورد تصادف فکر میکنم این یه مورد بخاطر ضعف سیستم رسیدگی سریع و بیمه ها و پلیس راهنمایی رانندگی انقدر به لفظ میرسه
وگرنه هرکس مطمئن باشه هر اتفاقی برای ماشینش (که سرمایه حساب میشه تو ایران) بیفته مطمئنا بدون استرس جبران میشه، اصلا دعوا نمیکنه
مملکت بی ثبات ملتو به سود لحظه ای میرسونه...

پاسخ:
اون ضعف با این ضعف جبران نمیشه حتی ممکنه اتفاق بدتری بیفته. سود لحظه‌ای دعوا کردن کجاست؟! 
۰۴ تیر ۹۷ ، ۰۵:۲۸ زهره سعادتمند
بازم دم اونایی که هنوز حال و حوصله و رمق دعوا  و پاچه گیری دارن، گرم!..
پاسخ:
واللا بقرآن! 
۰۴ تیر ۹۷ ، ۰۸:۳۶ آسـوکـآ آآ
هر روز مطمئن تر میشم که این دنیا جای زندگی نیست
پاسخ:
زندگی فقط قطب جنوب ، با پنگوئنا! 
تازه داشتم سردرد شدم و ...رو هضم میکردم...یه جوریه شیشه ها پایین شدن آخه؟نمیدونم..
بزرگ فامیلتون اونه دیگه از بقیه چه انتظاری میشه داشت واقعا؟؟!!
آدم دوست داره از صحنه  روزگار محو شه با شنیدن اون  لفظا.
بعضی مواقع هم میانجی گری خوبه هااا...هرکدوم از اعضای خانواده ما بودن الان به دیار باقی میشتافتن چون در این مواقع فقط سکوت میکنن(یه بار یه نفر دلش سوخت برامون رررفت.) 


پاسخ:
آره واللا! اصلا انتظار نداشتم اینجوری وایسه با این سن و سال برای شاخ شونه کشیدن. 
فقط این وسط یه مشت خوابید زیر چشم شما :))
پاسخ:
از بچگی همینطوری بد شانس و بد قلق بودم :)) 
۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۱:۱۰ واقعیت سوسک زده
نمیشه !

پاسخ:
باشه! 
چشم و پلک شما خوبه حالا؟:))
پاسخ:
یه کم قرمزیش مونده. خوب میشه. 
شاید دعوا راهی باشه برای تخلیه فشارهای مختلفی که به فرد وارد میشه
پاسخ:
بریم بیابونی داد بزنیم تخلیه بشیم ‌. سر هم اخه؟ 
اگه با هم مهربون باشیم خیلی بهتر میتونیم این روزای آشفته رو پشت سر بذاریم....دیدی یک وقتایی خسته خسته ای توی خیابون داری میری و فکر میکنی بدبخت تر از تو وجود نداره اما همون موقع یک بچه کوچولو میبینی که بهت نگاه میکنه و لبخند میزنه، ناخوداگاه تو هم لبخند میزنی،بدون بهونه و همون چند لحظه یکمی حالِ دلت خوب میشه....مهربونی های بی دلیل رو از هم دریغ نکنیم لااقل
پاسخ:
انگار توقع خیلی بالاییه! 

این هم نزدن و بدتر نکردن اوضاع شاید واس نسل جوون تر قابل درک تر باشه.شما و من.پدر خودم که پنجاه سالشه در 99 درصد موارد چون من همراش بوم بیخیال لفظ و دعواعه شده ولی خودخوری و اعصاب خوردیش هست.بعد رد شدن پیش من فوشا رو میده!بهش میگم چرا انقد خودتو اذیت میکنی دلیلش اینه نع،پررویی کرده،بیخود جلوم وایساده،راهنما نزده،فلان وبهمان کرده باید منم لجشو درارم:|و چیزی که فهمیدم حرف زدن با این نسل بی فایدس.یه چیزی تو ذهنشونه همونو قبول دارن و دلشون دعوا میخواد

پاسخ:
:)) 
ما چقدر تربیت ناپذیریم! 
۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۴:۵۲ آسـوکـآ آآ
آی گفتی حاجی

پاسخ:
:) 
مراد همون مشت خوردن شما بود که حاصل شد:)) 
کار درست اینه که مشت اول رو که خوردی دوتا چک میزدی تو گوششون و در میرفتی، هم دعوا تموم میشد هم دلت خنک می‌شد به قول خودتون واللا :D

پاسخ:
دوتا قلچماق هیکل ورزشکاری با من که قدر گونی برنج وزن دارم هرچی میزدم کمونه میکرد به خودم :/ 
سلام
با کامنت خانوم بنفشه موافقم. منم به جوونا امیدوارترم تا به سن بالاترا.
ولی حرف خودم: کاش توی مدرسه به جای فیزیک و شیمی و...، کنترل خشم و قانون مداری و...یادمون میدادن. نهایت تحرک مشاورای مدرسه ما تست ریون بود. بقیه رو نمیدونم.
ولی مهربونی کار سختیه! اصلا آسون نیست توی همچین محیطی که الان توش هستیم، همیشه خشممون رو کنترل کنیم.
پاسخ:
سلام
آسون بود که اتفاق خاصی به حساب نمیومد! عین این اروپا نشینا که هی از لبخند زدن اونجایی ها تعریف میکنن‌  
۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۹:۰۰ گوشنا صبور
خدا لعنت کند همه شان را که ملت و جوانان و منابع را نابود کردن
مملکت روی هواست
40سال انقلاب کردیم
شهید دادیم
چی شد اخرش؟
پاسخ:
گوشنا جان، از ماست که بر ماست.  
اینکه طرفدار بارسلونا هستید رو میشه با این متن های قشنگ فراموش کرد :دی 

پاسخ:
کی گفته طرفدار بارسلونام؟ به شایعات توجه نکنین، تیم باشگاهی فقط پرسپولیس. دوگانه سوزی نداریم ما . 
آخه من فکر میکردم هرکس مخالف رئاله طرفدار بارساست.
پاسخ:
مخالف رئال بودنم رو کی گفته؟ :)))
۰۵ تیر ۹۷ ، ۰۶:۰۴ طلبه اُ منفی
از درک ناقص من فراتر بود. (الکی تریپ تواضع!)
ولی بذار یه کم فحش بدیم خوبمون میشه :)
پاسخ:
حتی از درک ناقص خودم فراتر بود :)) 
عاقا قطعا به خاطر گرمی هوا دعوا میشه وگرنه با کلید روحانی مشکلی نداریم که حتی از توچال هم بازدید شده خیالتون راحت باشه...
مشکل گرمی هوا را هم نوبخت قول داده حل بشه ... 
پاسخ:
حقا من اگه روحیه و اعتماد به نفس نوبخت رو داشتم الان روی زمین نبودم. دست کم مریخ رو نوردیده بودم.
خوبه ضربه بدی نخوردید خدا رحم کرده..
وقتی فشارهای عصبی زیاد میشه، چنین ماجراهایی فرصتیه واسه تخلیه کردن. متاسفانه البته.
پاسخ:
بله! 
با لباس روحانی بودین؟؟
حالا دعوا واینا بیخیال واسه من دعا کنین پس فردا کنکور دارم خدا دعای یه کتک خورده را بیشتر قبول میکنه:)))
پاسخ:
با لباس غیر روحانی بودم‌
قبولی شک نکن 
۰۷ تیر ۹۷ ، ۰۹:۴۴ نار خاتون
توقع داری کی اعصاب نداشته باشن که دعوا شه!! وقتش الانه دیگه:))
پاسخ:
شما کوله رو ردیف کن از قافله جا موندی
۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۱:۲۲ نار خاتون
کوله ندارم:/
قافله کی راه میفته حالا؟!
پاسخ:
پولا رو از بالش بیرون آورده و خرج کن :| 
همین امروز شروع شد 
۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۸:۳۳ آقاگل ‌‌
بابا بیخود و بی‌جهت که نشدیم عصبی‌ترین مردم جهان که حاجی :)

پاسخ:
تا اون روی سگم بالا نیومده برگرد بنویس آقا گل :)) 
۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۹:۰۹ نار خاتون
عههه!! خب پس... هیچی دیگه موفق باشین... ایشالا از ترم جدید:)))
پاسخ:
:/ 
اصلا همه چی به کنار
من چند دقیقه س خندم بند نمیاد که شما با چه زاویه ای مشت خوردین که پلکتون برگشته اخه ؟؟ :))
انشالله که تا الان خوب شدین :)
پاسخ:
مشت نبود دست باز بود . خودمم از شدت تعجب که چی شد دقیقا خندم گرفت! :)) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">