سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

سفر نویسنده

توالی حادثه‌ها...

طبقه بندی موضوعی

دوشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۴۳ ب.ظ

زندگی به مثابه فوتبال، فوتبال به مثابه تئاتر

دوشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۴۳ ب.ظ

جذابیتِ فوتبال، در جایی اتفاق می‌افتد که تماشاچی نمیداند کدام تیم برنده است و کدام بازنده. دو تیم، بازوها و تاکتیک‌های خودشان را دارند و در این زورآزمایی 22 نفره، هیچ کدام به دیگری نمی‌چربند مگر در اندک فرصت‌ها. فرصت‌هایی که از نقطه ضعف‌ها و نقطه‌ قوت‌های نزدیکِ دو تیم به وجود می‌آیند و نتیجه پایانی را مشخص می‌کنند. فوتبال‌های قابل پیش‌بینی و یک طرفه، مثل جایی که 5 گل و یا بیشتر به تیمی جنگ‌زده و قحطی‌زده بزنی نه جذاب‌ند نه دیدنی؛ اما بازی ایران و ژاپن جذاب و دراماتیک بود. تماشاچی واقعا نمی‌توانست تشخیص بدهد چه تیمی برنده می‌شود. اضطراب در چشمان طرفدارهای هر دو تیم موج میزد. پس از گل اولِ ژاپن روی آن حرکت فاجعه‌بارِ 5 بازیکن ایران در سطح ملی بود که دیگر همه تماشاچی‌ها فهمیدند نتیجه بازی چه می‌شود. دیگر کسی اضطراب و امید که تا دقیقه 90 چه می‌شود را نداشت. چرا که ضعف‌های بزرگ و کوچک قهرمان یا همان «هارماتیا» عیان شده بود. پرخاش، دستپاچگی، حمله به داور، و بکش زیر توپ تا هر جا رفت!(دو تا پست قبل هم نوشتم که سرشت حقیقی انسان زیر فشار برملا میشود). ضدقهرمان هم بیکار ننشست و با همه قوایش نقاطِ ضعف را فشار داد و گل‌های بعدی و سپس؛ «کاتارسیس» یا همان سقوطِ قهرمان صورت گرفت. کاتارسیس یعنی پایان. یعنی راه بدون بازگشت. یعنی تزکیه قهرمان و تماشاچی. یعنی وقتش رسیده بفهمی انگشت اشاره روی بینی و مشت‌های گره کرده را سمت خودت بگیری! یعنی نتوانی توی چشمان بهت‌زده یک ملت نگاه کنی که زمین فوتبال سالهاست برایشان سبز نیست. 

و اما سوالی که پس از فروکش غم و حین تزکیه باید پرسید. این یک قهرمان واقعی بود یا پوشالی؟

نظرات  (۲۰)

عکس فوق العاده س حاجی
فوق العاده
فوق
ال
عاده
همینجوری عکس رو هم میذاشتید بدون حرفای خودتون مث بلبل سخن گو:دی همه چی رو میگفت خودش...
پاسخ:
اوهوم 
۰۸ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۲۵ آسـوکـآ آآ
جواب سوالتون رو نمیدونم اما فکر میکردم امشب میتونیم بریم بیرون، جیغ بزنیم، یکم همدیگه رو خوشحال ببینیم. نشد...
پاسخ:
من برای اینکه دردشو حس نکنم رفتم بالای منبر :)) 
ولی به نظرم از اواخد نیمه‌ی اول معلوم بود ایران می‌بازه!
پاسخ:
باخت که نه‌. ولی گره خوردنه معلوم شده بود. 
۰۹ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۱۴ פـریـر بانو
چون زخمش تازه‌اس و درد داریم فعلا نمی‌شه عمقی فکر کرد و جواب داد. ایشالا فردا! :| :دی
من حتی خواستم واسش پست بنویسم نا نداشتم. در این حد یک‌باره تهی شدم از انرژی. بعد ترجیح دادم دیگه بهش فکر نکنم حواسم از غمش پرت شه! :|
ولی امشب یه چیزی کم بود؛ چیزی که تو بازی‌های قبل داشتیم و این‌بار نه... 
پاسخ:
همین چیزه رو همیشه کم داشتیم ولی جلوی تیم قوی قرار نگرفتیم که خودشو نشون بده.
۰۹ بهمن ۹۷ ، ۰۷:۴۸ واقعیت سوسک زده
حوصله ندارم الان چیزی بگم  :/
پاسخ:
:)) باشه باشه 
پوشالی... این از وقتی که 5 گل به کشوری جنگ‌زده، زد، معلوم بود/.
پاسخ:
ده نمکی طور محکوم کردی؟ :)) 
دقیقا این صحنه صحنه اییه که بارها و بارها تو لیگ خودمون تکرار شده و چیز جدیدی نبود ما نمیدونم کی باید قبول کنیم تا ذهن بازیکنمون آماده نباشه آمادگی جسمی و تاکتیکیش به هیچ دردی نمیخوره
بیتعارف ما قهرمانهای پوشالی هستیم چون تا اون مرحله با تیم قوی بازی نکرده بودیم کاش به عراق میباختیم تا زودتر از اینا به خودمون میومدیم
پاسخ:
عراق رو خوب اومدی. نقش بیدار کننده رو داشت ولی همه رو بیدار نکرد ! 
۰۹ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۱۸ مردی بنام شقایق ...
سلام

چیزی از ارزش های ما کم نشده :)
خصوصا اون چک آخر بازی ^_^
پاسخ:
بچه ها باید بوکسور می‌شدن
به نظر من مهم ترین مشکلمون اینه که صغیر و کبیرمون جنبه باخت نداریم. |:

+پس گفتن اون تیمه مال یمن نبود و عربستان ساپورتشون کرده بود‌ه و انصارااللهم ازشون برائت جسته بوده. 
پاسخ:
:/ ساپورت خیلی ضعیفی بوده گویا! 
نه من هنوز تا وقت اضافه هم امید داشتم که یه گل بزنیم اختلاف کم‌تر شه و یه شادی گل نصفه‌نیمه بتونیم داشته باشیم و این صحبتا
که خب بدتر شد :(
(تا قبل وقت اضافه که امید به مساوی یا برد هم داشتم حتا :| )
+قهرمان؟ واقعی؟ پوشالی؟ من از این مدلام که میگم می‌خوام دنیا نباشه بعد این جریان... ینی نه که نتونم، اصن الان نمی‌خوام هم به این مقوله فکر کنم، شاید به این خاطره که به قول حریر هنوز زخمش تازه‌ست...
پاسخ:
به شما میگن تماشاچی دلسوز و مهربان. حیف که قهرمان قصه قدرشناس نبود. 
کلا بعد گل دوم دهان ما که مُهر گرفته و دوخته شد...!
پاسخ:
ما مهمون داشتیم پا شدن رفتن :/ 
 وقتی گل اول رو دقیقه‌ی ۶۰ و خرده‌ای زدن اول سیری داد کشیدم ولی بعد گفتم خب هنوز وقت هست گل می‌زنیم، گل دوم رو که خوردیم اشکام سرازیر شد، اون خیابانی چشم سفید هم که بیشتر از ۱۵ دقیقه مونده بود به اخر بازی هی میگفت این وداع ما با بازی‌های آسیاییه! ما واقعا تیم خوبی بودیم و ... یعنی بیشتر از همه دلم میخواست خیابانی رو دلِ سیر بزنم که نذاشت حداقل تا لحظه‌ی آخر امید داشته باشیم اما‌..‌. اما دیگه گل سوم رو که خوردیم شاهرگ‌مون برید... 
پاسخ:
گزارشگر ما احمدی بود . تازه سر گل سوم تعارف رو گذاشت کنار :)) 
سلام حاجی!
معلومه این مدت که نبودی زیاد مشغول مطالعه و تعمق بودیا! ان‌شاالله آخرش تو این مقوله مورد علاقه‌ت موفق و موید بشی.
می‌دونی مهمترین نقطه قوت متنت چیه؟ ایرانی بودنمون و ژاپنی بودن حریف رو تو چشممون نکردی. اجازه دادی یه کمش رو هم خودمون فکر کنیم.
ان‌شاالله درست شیم قبل از اونکه دیر بشه.
پاسخ:
سلام قربانت. مشخصه قبلش اهل مطالعه نبودم؟ :)) رئیس شما تعریف کنی من کلاهمو باید بندازم فضا .
 
خیابانی بودها، نبود؟ چقدر غیبت خیابانی رو کردم :))
خلاصه هر کی که بود لایق کتک بود :/
نه همون گل دوم رو که خوردیم و بیشتر از ۱۵ دقیقه وقت داشتیم هنوز یکی به نعل می‌زد یکی به میخ، یه بار می‌گفت هنوز وقت داریم یه بار می‌گفت این وداع ما با جام بود، بچه‌های ما خوب بازی کردن ولی این پایان کار ما در این تورنمنت بود :/ 
پاسخ:
فکر کنم شبکه ورزش خیابانی بود. 
کلا گزارشگرای ما همینن. از همه بدتر استاد بزرگ فردوسی پور! 
اختیار دارید! شما حاجی ما هستید. ما پامنبری‌ای بیش نیستیم :)
پاسخ:
:)) تن همه حاجی های توی گور لرزید 
حتی اسلام هم به خطر افتاد :)
پاسخ:
بلکه همه ادیان آسمانی 
۱۳ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۵ פـریـر بانو
آره. درسته. ولی حس می‌کنم علاوه بر اون چیز اصلی چیزهای دیگه هم اون‌شب نبود. :| احتمالا ما متمایلیم به سمت همون قهرمان پوشالی. چیزی که من هربار بازی‌ها رو می‌بینم بهش می‌رسم اینه که هرکی دوست داره اون توپ لعنتی رو خودش بزنه تو دروازه. وقتی خلاف این عمل می‌کنن یه نتیجهٔ خوب می‌گیرن. :| شاید بشه پاس‌کاری سردار و طارمی رو تو بازی با چین مثال زد که منجر به گل شد. 
شب بازی با ژاپن بیشترین حرص رو سر شوت‌های عجیبشون می‌خوردم. همینجوری می‌بستن زیر توپ و توپ اینقدر می‌رفت که از رو سر بقیه هم می‌گذشت و اصلا پاسی شکل نمی‌گرفت. :| من چیز زیادی از فوتبال نمی‌دونم، یه تماشاچی معمولی و عامم ولی خیلی حرص خوردم به خاطر بی‌دقتی‌هاشون. :/ 
پاسخ:
تماشاچی های امارات به سمت بازیکن قطر، دمپایی ، کفش، نوشابه پرت کردن. بازیکنی که به امارات گل زده بود چیکار کرد؟ اونا رو از زمین برداشت و بوسید و گذاشت کنار و رفت بازم گل زد. حالا بازیکن گل زن ما در ستایش خودش میگه خوراگم اینه عصبانی بشم و دعوا راه بندازم . 

سلام 
چند روزه نیومدم وبتون چقدرررررر پست گذاشتید 
خسته نباشید  

پاسخ:
سلام. سلامت باشید. عوضش کوتاهه
۲۵ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۰۸ آشنای بی نشان
 از اینکه کیروش رفت خوشحال شدم و هنوز هم در پوست خودم نمیگنجم
پاسخ:
من سو سو 
۲۵ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۵۰ آشنای بی نشان
سو سو چیه دیگه؟
فحش که نیست؟:)
پاسخ:
فحش و صلوات توامان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">