کرونا که تموم بشه...
سرباز که بودم هر روز میگفتم سربازی تموم بشه فلان میکنم چلان میکنم. سربازی تموم شد نه فلان کردم نه چلان. هربار که مشغول کار یا درس و امتحان بودم میگفتم تموم بشن چیکار میکنم چیکار نمیکنم. تموم که میشدن هیچ کاری نمیکردم. برعکس؛ وقتی سرباز بودم بهترین سفرهای زندگیمُ رفتم. وقتی مشغول امتحان و مقاله و پروژه بودم ازدواج کردم! حالا یا سربازیای که رفتم سربازی نبوده یا دانشگاهی که رفتم دانشگاه. ولی این یه قانون نانوشتهست که وقتِ زیاد تلف میشه و وقتِ کم، مفید صرف میشه. هیچی مثل اما و اگر و شاید و حالا ببینم بعدا چی میشه، ترمز راه آدم نیست. همین الآن رو باید جلو ببریم تا آینده شکل بگیره. تا گذشته حسابی بشه. همین الآنِ الآن رو باید زندگی کنیم. عه!
(نلسون راسل حاجی)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
عکس از دکترمیم
پ.ن:
عکس سفرها رو مرور میکردم که رسیدم به این عکس. اون نقطه کوچیک دم اون سایهبون منم.
این لحظهی طبیعتگردیها رو خیلی دوست دارم که خیلی ملموس متوجه میشم خیلی خیلی خیلی کوچکتر از چیزی هستم که تصورشو میکنم.
ایشاللا بزودی سفر جدید...
نمی دونم کی دست برمیادریم از این وعده وعیدها و بهونه ها برای تنبلی
عکس خیلی قشنگه :)