چند تا از دوستانِ وبلاگی، پویش راه انداختن که «بیانِ» بابا رو از خواب زمستونی بیدار کنن. مطالبی هم نوشتن و پیشنهادهایی که انشاءالله به مقصود برسه.
اما نظر خودم...راستش استفاده من از مدیوم بلاگ، تا حدِ زیادی جنبهی سرگرمی و عادتی داره. همونطور که نمیدونم چرا هنوز وبلاگ مینویسم نمیدونم تا کی قراره وبلاگ بنویسم. فقط وقتی حالم خوب یا بده میام مینویسم و میرم. همین قدر باری به هرجهت متاسفانه. پس انگیزهای برای هول دادنِ بیان برای رفع کاستیها و احیانا تحوّلش ندارم. مهمترین کاربرد بیان برای من پیدا کردن دوستای خوبی مثل خیلیها و رفیق دیوونهای مثل دکتر میم بود که خب اینها رو هرجا بخوام دارمشون اگه کرونای لعنتی بازیشو تموم کنه.
و اینکه...تا جایی که میدونم حتی تعدادی از دوستان با مسئولای بیان جلسه هم گذاشتن. وقتی بعد از اون جلسه تغییر و تحول خاصی ایجاد نشده پس با پستهای ما قراره اتفاقی بیفته؟ بعید میدونم!
نکتهی دیگهای که خیلی مهمه اینه که باید روراست باشیم با خودمون. بیان چندتا نویسنده فعال داره؟ اصلا چندتا وبلاگنویس مونده کلا؟ طبیعیه با وجود کلی مدیوم بهروز و راحتتر و دم دستتر و پرکاربردترِ دیگه که میلیونی عضو دارن، وبلاگ به خاموشی بره که رفته. طبیعیه که سرعت نشرِ اطلاعات تصویری و صوتی، حوصلهها رو به شدت سوزونده و کسی حالِ خوندن متن نداره پس تلاش برای زنده کردنش بدونِ داشتن نیرو و عضو فعال، ثمرهای نداره. اون بیچارهها هم پولی ندارن خرج اینجا کنن وقتی آمار بازدید بالایی ندارن و درآمد حسابشدنیای. اما بازم خب...یه تعداد آدم حسابی هنوز اینجا هستن و با وبلاگ نوشتن همچنان حال میکنن. انصافنم هرازگاهی آدم میاد چیز یاد میگیره از پستهای وبلاگی که انصافا کماشون شرف دارن به خیل عظیم گلواژههای جاهای دیگه. پس چه باید کرد؟ به من باشه که میگم شل کنیم راحت باشیم. ولی اگه واقعا اینجا از اولویتهای زندگیمونه هیچ کی اندازه خودمون نمیتونه کاری براش بکنه. شاید بهتر نوشتن، صریحتر نوشتن، بهروز نوشتن اثرگذار باشن ولی کافی نیستن. یه راهش اینه توی کامنتها بیشتر تو سر و کله هم بزنیم. یه راهش اینه دوستای واقعیمون رو بیاریم بنویسن.(خودم تا حالا سهچهارتا از دوستام رو وبلاگنویس کردم). یه راهش استفاده از همهی امکانات اینجاست. عکس،فیلم،صوت و موسیقی...همون کارایی که توی اینستاگرام انجام میدیم و بیاریم اینجا که مطمئنا بهش توجه بیشتر و بهتری هم میشه ولو از جهت کمّی کم. همین دیگه. چالش و بازی و اینجور کارا هم خوبه. صندلی داغ حریر، یکی ازون خوباش بود مثلا. یه کم خود واقعیمون رو نشون بدیم ببینیم چی هستیم پشت این کلمات و قالبها. و خلاصه اینجور چیزا. خودم مدتهاست میخوام پادکست درست کنم و بذارم اینجا که قرنطینه و خواب و تعطیلی، مثل بختک افتاد روی تنبلیهای نا تمومِ خودم. شما هم نظراتتون رو بفرمایید.
-------------------------------
پ.ن: ولی پادکست رو بزودی میذارم