ده کاری که قبل مرگ انجام میدم؟ به نظرم فرقی نداره چون همین الآنم قبل مرگ حساب میشه. چه چهل سال دیگه وقتش برسه چه پنج دقیقه دیگه.
اول، زمینه میچینم به مرگ عادی نمیرم. عادی مردن، خیلی حالگیری به نظر میاد.
دوم، به خانوادم میسپرم هوای خانوممو داشته باشن.
سوم، یه سفر میرم مشهد؛ با خانومم.
چهارم، میرم توی یه جنگل بکر، شبمانی.
پنجم، میرم کویر، برای شبمانی و خیره شدن به آسمون شبش.
ششم، یه مهمونی برگزار میکنم و به صدتا فقیر و کارتن خواب، پیتزا میدم.
هفتم، فیلمی که میخوام رو میسازم.
هشتم، مستندی که میخوام رو میسازم.
نهم، هر چی بلدم به چندتا نوجوون علاقهمند آموزش میدم.
دهم، میرم پیادهروی اربعین و اون چندتا فقیر و کارتن خواب رو با خودم میبرم.
-----------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن: به دعوت حامد عزیز بود. با تأخیر انجام شد پوزش.